جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
واقعه مسجد شاه و قتل رزم آرا
دهه دوم اسفند ماه ۱۳۲۹ بود و حضرت آیت الله فیض كه از مراجع عالیقدر و پاكسرشت شیعیان بود در قم به درود زندگی گفته و به عالم بقا شتافت و رحلت نمود. دولت هم طبق معمول! مجلس فاتحهای برگزار نمود كه تاریخ آن قبل از ظهر روز چهارشنبه شانزدهم اسفند ماه بود و قاعدتاً رزمآرا هم در آن شركت میجست.
آفتاب تازه سر از افق برآورده بود كه استاد طهماسبی درب منزل را باز كرد و به سوی «مسجدشاه» قدم برداشت او به سوی مسجد سلطانی میرفت، ولی خودش هم نمیدانست كه تا چند ساعت دیگر هنگامهای در دنیا ایجاد خواهد كرد و مسیر تاریخ ملتی را عوض نموده غوغای د رجهان به راه خواهد انداخت.
از پلههای جلوخان «مسجدشاه» پائین رفت. مردم تازه به رفت و آمد مشغول بودند و مأمورین انتظامی هم از همان صبح زود در جنبوجوش بودند از جلوی نردههای شبستان زیر گنبد «مسجدشاه» پردهای زرد تا نزدیكی حوض كشیده شده بود كه میبایستی مردم از میان این پرده عبور كرده به داخل شبستان بروند.
استاد طهماسبی از قسمت راست راهرو و مسجد وارد صحن شد و در گوشهای به انتظار ایستاد. عقربه ساعت بین ۸ و ۹ را نشان میداد كه پاسبانان از اولین پله جلوخان تا جنب پرده بدون فاصله ایستاده و خیابانی از دو صف پاسبان تشكیل شده بود. كارآگاهان بسیار مراقب اوضاع بودند و هر حركتی را تحت مراقبت شدید قرار میدادند و افسران مربوطه هم سخت در تكاپو بودند.
استاد خلیل طهماسبی بسیار مایل بود كه او را در یكی از شبنشینیها و مجالس رقص و فساد نابود كند، ولی موفق نشد. طهماسبی از ابتدای تشكیل خیابان از صف پاسبانها برای عبور و مرور آزادانه رجال در نزدیكی دالان «راهرو» پشت سر یكی از پاسبانان با قیافهای آرام و قلبی مستقر و مطمئن ایستاد و سر خویش را خم نموده راهرو را نگاه میكرد تا ورود حریف خود را قبلاً اطلاع یابد.
مجلس ختم شروع شده بود و به تدریج وزراء و وكلاء، مدیران كل و معاونین وزارتخانهها و عدهای هم از قبیل آقای بهبهانی و غیره وارد «مسجدشاه» شده و هر یك در گوشهای مینشستند، همه منتظر نخستوزیر بودند، ساعت ۱۰ شده بود و زمزمه میكردند كه نخستوزیر بعلت كثرت مشاغل امروز به ختم نمیآید؟ در این هنگام سرتیپ دفتری رئیس شهربانی رزمآرا درحالی كه كیفی در دست داشت وارد شد و پس از مختصر توقفی مسجد را ترك كرد.
در این موقع كه تقریباً ساعت ۵/۱ بود جوانی با شتاب از خارج مسجد وارد شد و در كنار طهماسبی جای گرفت و به ایشان اطلاع داد كه رزمآرا از اتومبیل مشكی رنگش پیاده شده و با طمطراق ! هر چه بیشتر به سوی مسجد میآید. چهره طهماسبی از هم شگفت و دست چپ خویش را به حركت درآورد!: (از خصوصیات طهماسبی این است كه دست چپ او حالت و قدرت دست راست دیگران را دارد و در آن روز هم با دست چپ تیراندازی كرد) هفتتیر بلژیكی هم در قسمت پهلوی راست ایشان در حالی كه لوله آن را به داخل شلوار فرو برده ودست آن بیرون بود، واقع شده بود.
رزمآرا هم در حالیكه چهار نفر از دژبانهای بسیار آزموده كه خیلی مورد اعتماد او بودند، اطراف او را گرفته و اسدالله علم وزیر كار دولت رزمآرا هم در پشت شانه چپ او حركت میكرد و درگوشی با او صحبت مینمود، وارد مسجد شد. رزمآراء پالتوئی مشكی دربرداشت و دست چپ خویش را در جیب فرو برده و كلاه شاپو خودش را هم در دست راست گرفته تكان میداد.
طهماسبی كه در نزدیكی راهرو ایستاده بود و نگاه میكرد و ثانیهشماری مینمود تا رزمآرا قدمی بیش با ایشان فاصله نداشت كه دست چپ وی به زیر كت فرو رفته دسته هفتتیر را محكم گرفت. در این اثنا رزمآرا از مقابل وی عبور كرد، دقیقه حساس و تعیینكنندهای بود، زیرا از یك طرف وی میخواست بهر نحوی هست آن روز كار را خاتمه دهد و از طرفی دیگر هم لوله اسلحه گیر كرده بود و خارج نمیشد. بالاخره به هر طریقی بود اسلحه را خارج نموده و با یك جهش در بین دو پاسبان مابین دو صف مأمورین قرار گرفهت و بلادرنگ رزمآرا را هدف قرار داد... اولین تیر در سر او جای گرفت.
تیر اول كه صدا كرد مأمورین ریختند ایشان را دستگیر كنند، ولی بلافاصله دومین و سومین تیر را در حالیكه رزمآرا در شرف افتادن بود به كتف و شكم او خالی كرد و رزمآرا در نزدیكی حوض بزرگ مسجد سلطانی بر زمین افتاد و آقای فلسفی هم كه در داخل شبستان مشغول صحبت بود، سخنش را قطع كرد و از منبر پائین آمد. هر كس به فكر فرار خود بود هر یك به گوشهای پناه میبردند عدهای هم میخواستند اسلحه استاد طهماسبی را از دست ایشان خارج كنند. استاد هم استقامت كرده و با خنجری كه در جیب داشت، همه آنها را فراری داد.
به فاصله چند ثانیه كسی در صحن مسجد شاه یافت نمیشد. طهماسبی كه میدان را خالی از حریف دید به طرف بازار بزرگ «بزازها» حركت كرد و به آرامی و سكونت عجیبی وارد بازار شد و در ابتدای بازار زرگرها توقف كرده و با صدای رسایی شروع به گفتن تكبیر نموده و پیدرپی ندای توحید و بانك «اللهاكبر» را بلند كرده بود. مرتب شعار میداد و جملات «زندهباد اسلام»، «پاینده باد قرآن»، «نابود باد ایادی بیگانه»، «سرنگون باد كاخ ستمكاران» از دهانش خارج میشد و در فضای بازار طنینانداز میگشت.
در این موقع پاسبانان هم كه متجاوز از پنجاه نفر بودند هر یك قسمتی از بدن وی را محكم گرفته و آقای سرتیپ دانشپور هم اسلحه خویش را لخت كرده و لوله آن را بر سینه استاد قرار داده و عقب، عقب در بازار به راه افتاد تا ایشان را به كلانتری هشت ببرند. طهماسبی هر چند قدمی كه میرفت با یك حركت، قدری مأمورین را به عقب زده و فریاد «زندهباد اسلام» را در بازار طنینانداز میكرد. بالاخره ایشان را به كلانتری ۸ بردند و فوراً در اطراف كلانتری پاسبانی با مسلسلهای سبك آماده به كار گماردند و برادر طهماسبی را در یكی از اطاقهای كلانتری تحت مراقبت شدید محبوس كردند.
● محافظین رزمآرا چه شدند؟
به مجرد رهایی تیر از اسلحه خلیل طهماسبی، مأمورین محافظ رزمآرا هم جزء سایرین فرار كردند. فقط یكنفر از آنها به چنگال مأمورین افتاد وچون لباس شخصی دربرداشت، خیال كردند كه از همدستان استاد است. لذا سخت مضروب و مجروحش كردند و او در حالیكه دست به جیب خود برده و مقداری كاغذ خارج كرده بود فریاد میزد و داد میكشید كه من از محافظین رزمآرا هستم، ولی كسی به حرف او ارزش نمیگذاشت و پیدرپی او را با باطوم و مشت و لگد نوازش میكردند و سپس به كلانتـری ۸ منتقلش نمودند و در اطاق محبس استاد زندانش كردند و به مجرد اینكه بـه سرتیپ دفتـری گزارش دادند و رئیس شهربانی او را دید و شناخت، آزادش كردند.
● من فدائی اسلام هستم
... پس از اینكه اطراف كلانتری را كاملاً برای دفع هرگونه هجومی كه به منظور نجات استاد طهماسبی بشود مجهز كردند و اندكی وضع آرام شد به سراغ استاد میآیند و از او نامش را سؤال میكنند او میگوید:
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست