سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
تغییر استراتژی ها, ساختارها و ارتباطات در صنایع نساجی و پوشاک
در سالهای اخیر صنایع نساجی و پوشاک شاهد تغییراتی اساسی در محصولات، فرآیندها و تکنولوژی تجارت، تعریف بازارها، طبیعت تقاضا، فرم و تنوع و شدت رقابت بودهاند. در نتیجه بسیاری از شرکتهای امروزی دیدی متفاوت از گذشته نسبت به نقاط قوت همتاهای خود در زمینه سرمایهگذاری و تکنیک و توانائیهای آنها در تجارت و چشمانداز و ساختار و روابط تجاری آنها دارند. در آینده شرکتها با تنوع بیشتر در بازار، تغییرات تکنولوژیکی و فشارهای رقابتی بیشتری مواجه میشوند. در مجموع این عوامل شرایطی رقابتی را برای آنها فراهم میکند که پویا، متنوع، پیچیده و در جهت مخالف منافع آنهاست. در نتیجه ساختار سازماندهی و چشمانداز شرکتها در صنعت در حال تغییر باقی خواهد ماند. با استفاده از برونیابی الگوهای بلند مدت که در طی تحقیقات مورد بررسی قرار گرفتهاند میتوان ساختارهای احتمالی پاسخگو به شرایط موجود را بررسی نمود. منطقی به نظر میرسد که با توسعه جهانی شدن اقتصاد، افزایش فراوانی مصرف کنندگان، افزایش ارتباطات و دسترسی به فرهنگهای دیگر، و ورود به بازارهای جهانی، تغییرات سریع تکنولوژی، ابداع مواد طبیعی و با پیشرفتهای حاصل در فناوری اطلاعات (IT)، الگوهای پویاتر، متنوع، پیچیده و مخالف ایجاد شوند. در طی سالهای اخیر تعداد اندکی از تغییرات شامل ایجاد گروههای بزرگ و قدرتمند خرده فروشیها بودهاند، و بیشترین میزان از بین رفتن اتحادها در تولید منسوجات، ایجاد شرکتهائی با تولید بدون کارخانه در زمینه پوشاک و توسعه روشهای جدید دسترسی به بازارها مانند اینترنت مشاهده شده است.
● محیط، استراتژی و پویائی ساختار
مینتزبرگ محیط کسب و کار را به چهار نوع ممکن تقسیم میکند. او این تقسیمات را مربوط به میزان ثبات یا پویائی، سادگی یا پیچیدگی، یکسان بودن یا متنوع بودن و موافق جریانات محیطی یا متضاد بودن میداند، که هر یک از این عوامل نقش مهمی در شکلگیری ساخار و رقابتپذیری ایفا میکند. ساختارهای انعطافپذیر برای محیطهای پویا مناسب هستند و از سوی دیگر ساختارهای بروکراتیک در شرایط ثابت مناسبترند. در شرایط محیطی پیچیده ساختارهای سازمانی غیر متمرکز موفقترند در حالی که در شرایط رکود و یا از دست دادن یک مشتری مهم ممکن است سبب تمرکز وقت در تولید گردد تا پاسخگوئی سریع به مد فراهم گردد. امروزه این بحث مطرح است که صنایع در مرحله تغییر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و دانش هستند و در واقع در محیطی پویا قرار دارند. در این تغییر ساختارها دوباره سازماندهی و تعریف میشوند.
تکنولوژی اطلاعات در این عصر بهعنوان قابلیت تغییر کسب و کار، با استفاده از کاهش سرمایهگذاری و محدودیتهای جغرافیائی رقابت است که با تقسیم بازارهای به بخشهای کوچکتر و مؤثرتر، پاسخگوئی سریع به تقاضا و میزان تولید کم و براساس سفارش، ایجاد نوآوری با سرعت زیاد و افزایش اهمیت دانش بهعنوان یک شایستگی اصلی، همراه است.
در شرایط محیطی متلاطم، تولیدکنندگانی که تأکید زیادی بر اتحادهای افقی (هم سطح) و عمودی (در سطوح مختلف تولید) دارند، ممکن است پاسخگوی شرایط محیطی و ظرفیتها نباشند. تغییرات در تقاضا، رقابت یا تکنولوژی میتواند سبب کاهش کارآمدی هماهنگی ظرفیتهای عمودی گردد.
اتوماسیون بر مبنای فناوری اطلاعات سبب کاهش هزینه انتقال اطلاعات بین شرکتهای مجزا شده است. این مسأله همراه با افزایش رقابت سبب ازدیاد برون سپاری، جدائی خوشهها و توسعه اتحادها و شبکههای اقتصادی شده است. نتیجه این امر وجود تعداد اندکی از شرکتهای بزرگ است که توسط شبکههای تجاری کوچک حمایت میشوند. حالت نهائی این حرکت ایجاد شرکتهای مجازی است که از پیشرفتهای تکنولوژیکی برای هماهنگی تأمین کننده و بازاریاب خود استفاده میکنند بدون اینکه سهمی از آنها داشته باشند. پاسخ شرکتها به محیط بستگی به میزان آزادی عمل آنها در برابر تغییر دارد. آنسف شرکتهائی که در برابر تغییر انعطاف ندارند را بهعنوان فرهنگ مقاومت در برابر تغییر مطرح میکند، که اولین شرکتهائی هستند که با افزایش تلاطم از صنعت خارج میشوند.
شرکتهای پاسخگو نیز در برابر تغییر مقاومت میکنند و تنها در مواقعی که تغییر به بهرهوری آنها آسیب رساند عکسالعمل نشان میدهند. شرکتهای پیشرو نیز بهدنبال تغییر هستند و همراه با جمع از آن پیروی میکنند. شرکتهای کاوشگر نیز فرهنگ جستجوی پیشرفتهای جدید را دارند و پیش از دیگران از آنها پیروی میکنند. بر این اساس حد نهائی را میتوان شرکتهای خلاق را در نظر گرفت که با استفاده از نوآوری تغییرات را ایجاد میکنند.
● محیطهای تولید منسوجات و پوشاک در عصر قبل از صنعتی شدن
قبل از صنعتی شدن، تولید منسوجات و پوشاک بهصورت خانگی و کارگاهی صورت میگرفت. فرآیند تولید توسط تعدادی متخصص و بهصورت مجزا انجام میشد. زنجیره تأمین توسط گروهی از تاجران هماهنگ میشد. همراه با مکانیزه شدن، صنعت از شکل خانگی به کارخانهها منتقل شد. برخلاف حرکت به سمت تولید کارخانهای بخشهای مختلف صنعت، بهدلیل تمایل به سرمایهگذاری کم، میزان تولید اتقاصدی و تمایز بین محصولات و از همه مهمتر ترکیب انحصاری تخصصها بهصورت مجزا باقی ماندند. علاوه بر این شرکتها به صورت افقی هماهنگ میشدند که اگرچه ریسکهائی را در برداشت اما مزایای تخصصی شدن بهرهمند میشدند. تخصصی شدن در یک بخش خاص توسط مجموعهای از عوامل تقویت میشد که مهمترین آنها به ترتیب عبارت بودند از تغییر تقاضا و تأثیرپذیری بازارها از آن، بهوجود آمدن رقبای مهم و تغییر تکنولوژی تولید. هماهنگی عمودی در تولید تنها در بخشهائی مانند صنایع پشمی و حلقوی پودی اتفاق میآفتد که تولید انعطافپذیری بالائی داشت و یا در بخشهائی که تقاضا استاندارد و ثابت بود مانند منسوجات خانگی و یا در مواردی که مجموعه این عوامل در تولید تأثیر داشتند مانند پوشاک مردانه.
● محیطهای تولید منسوجات و پوشاک در عصر تولید انبوه
از نظر تقاضا در این دوره لباسهای غیر رسمی و ورود مد به بازارهای عرضه انبوه و لابسهای جوانان در تقسیم بازارها اثر گذاشتند. بهطور همزمان الیاف مصنوعی مصارف محصولات پوشاک و منسوجات فنی را توسعه داد و به سرعت تقاضای مربوط به کفپوشها، بافتهای حلقوی و بیبافت افزودند. به موازات آن اتوماسیون و جایگزینی سرمایه با کارگر در تولید منسوجات، امکان تولید انبوه با قیمت پائین در هر واحد را فراهم نمود.
رقابتهای فشرده در این دوره بهدلیل از بین رفتن محدودیتهای تجارت و افزایش ورود رقبای جدید به بازارهای بینالمللی شدت پیدا کردند. علاوه بر این، صنایع شاهد رشد گروههای خرده فروشی بزرگ بودند که سبب کاهش قیمتها میشدند.
این امر سبب افزایش سود تأمین کنندگان میشد، تعداد کمی از تولید کنندگان مانند Spencer & Marks یةمظهآی آةحآٔ عمودی در زمینه بازاریابی را برای کنترل همه جنبههای تولید و بازاریابی بنیان نهادند.
این تغییرات از چهار جنبه سبب تلاطم محیط شد. از یک سو تغییرات تقاضا بازار را متنوع، پیچیده و مشکل از نظر پیشبینی نمود. از سوی دیگر پیدایش الیاف مصنوعی نیاز به نوآوری در محصول و فرآیند و توانائیهای تکنیکی را در برداشت، که این امر سبب افزایش پویائی، پیچیدگی و تنوع محیط میشد. از عوامل دیگر گسترش رقابت خارجی با ساختارهای هزینهآی و سازماندهی رقابتی متفاوت بود. توان معامله خرده فروشیها نیز به مسائل محیطی میافزود.
● تغییرات سازمانی و استراتژیک در عصر تولید انبوه
برای پاسخگوئی به این تغییرات روش اتحادهای عمودی و افقی بهمنظور ایجاد تنوع پدید آمدند. اتحاد عمودی در صنعت نساجی با هدف بهبود هماهنگی در زنجیره تأمین، تسهیل نوآوری در محصول، امکان سرمایهگذاری در تکنولوژیهای مدرن و توسعه نام تجاری ایجاد گردید. ایجاد تنوع توسط اتحاد افقی در صنعت نساجی و پوشاک در اثر رشد بخشهای جدیدی مانند تکسچرایزینگ، بافندگی حلقوی تاری و پودی، پارچههای بیبافت، کفپوشها، لباسهای غیر رسمی و ورزشی، پدید آمد که مزایای زیادی را همراه با ریسک در بر میگرفت. در صنعت نساجی، افزایش انواع محصولات و تغییر تجهیزات بهمنظور کاهش قیمت هر واحد محصول نیز از دلایل این امر بود. در طی این تغییرات بسیاری از واحدهای تولیدی خانوادگی و بسیاری از واسطههای حدف شدند. بهرهوری نیز افزایش یافت، در حالی که تمرکز واحدهای نساجی در پارچههای استاندارد سبب آسیبپذیرشدن آنها در برابر تقاضای متنوع موجود در بازار شد.
● تغییرات محیطی تولید منسوجات و پوشاک در عصر اطلاعات
تولید انبوه و تولید استاندارد سبب توجه بیشتر واحدها در تنوع، انعطافپذیری، سرعت، نوآوری، ایجاد نام تجاری و بهبود فرآیند بهعنوان ابزاری برای تمایز از رقبا، گردید. این تغییرات سبب توسعه فرایندهای تولیدی و ایجاد انعطاف در زنجیره تأمین گردید، که سبب از بین رفتن یکپارچگیها و تمرکز بر شایستگیهای اصلی و تلاش برای انعطافپذیری بیشتر شد. پیشرفت مهم دیگر در این عصر افزایش تولید و بازاریابی بینالمللی در کشورهای متعدد بود.
الف) تقاضا
در طی دو دهه اخیر مصرف کنندگان به صورت قابل توجهی نسبت به نوآوریها و خدمات دقیق و حساس هستند، همچنین در مورد ارزش و بهاء کلی بسیار نکته سنج شدهاند این تغییرات نه تنها سبب تنوع محصولات در بازار شده است بلکه نیازهای غیر قابل پیشبینی و با تغییرات زیاد برای آینده ایجاد نموده است. تقسیم بازار نیز به میزان زیادی به صورت متمرکز صورت گرفته است، که این تقسیم بازار براساس محصلی، درآمد، نوع زندگی و منطقهای صورت گرفته است.
ب) تکنولوژی
بیشترین تغییرات تکنولوژیکی در کاربرد منسوجات و پوشاک توسط (IT) Information Technology) حاصل شدهاند. در ابتدا IT برای بهبود کارائی درون سازمانی، ایجاد انعطاف و کنترل کیفیت توسط اتوماسیون مورد استفاده قرار میگرفت. در حال حاضر بهطور گستردهای در زمینه مدیریت فرآیند تولید و ایجاد ارتباط بین مشتری و تأمین کننده بهکار میرود. نتیجه این امر کوتاهتر شدن زمان توسعه و بهبود محصولات بوده است. همراه با IT، انتشار سیستمهای مدیریتی، مانند TQM و ISO ها رقابت جهانی را افزایش دادند؛ سیستمهای دیگر مدیریتی پاسخ سریع، طراحی همزمان و روشهای مهندسی همزمان هستند.
ج) رقابت
از سالهای ۱۹۷۰ رقابت جهانی بهطور ثابتی افزایش پیدا کرده است و همراه با کاهش محدودیتهای تجاری توسعه یافته است. همراه با الگوی کلی جهانی شدن و ایجاد بلوکهای تجاری مانند NAFTA, (European Union) EU,(The North) American Free Trade Agre Agre ment) (Association of South East Asian Nation) ASENA) سبب هماهنگی سریعتر منطقهای شدهاند. شدت یافتن رقابت در سطح جهانی سبب گسترش تجارت بینالمللی شده است. با ورود اعضای جدید به بازارهای جهانی، شرکتهای موجود در کشورهای در حال توسعه بازارهای خود را توسعه دادهاند و حضور در عرصه جهانی را پایهگذاری کردهاند. به موازات این پیشرفتها رشد بازارهای کشورهای صنعتی نیز متعادل شده است.
د) خرده فروشیها
تغییرات حاصل شده در سطح خرده فروشیها از جمله دیگر عوامل شدت یافتن رقابت در صنایع است. رقابت خرده فروشیها با دستیابی فروشگاههائی مانند فروشگاههای بزرگ (که اغلب زنجیرهای هستند (Supermarkets)، فروشگاههای بزرگ با بخشهای مجزا (Hypermarkets)، واحدهای فروش ارزان (Discounters)، به خارج از مرزهای کشورها و گسترش واحدهای خرید از راه دور یا اینترنتی، شدت بیشتری یافته است.
این تغییرات بر تأمین کنندگان اثر داشته است. توان خردهفروشیها در سفارش به کشورهای دیگر سبب محدود شدن قیمتهای داخلی شده است. علاوه بر این آنه انوآوری بیشتر در محصولات، خدمات و انعطافپذیری بیشتری از تأمین کنندگان انتظار دارند. این بهدلیل انتقال هزینهها و ریسکهای مربوط به شراکت نیز میتواند باشد. همچنین کاهش تأمین کنندگان، بهمنظور فروش بیشتر نیز مشاهده شده است. در اینجا تغییر قیمتها و ریسک در اثر مشارکت نیز در نظر گرفته شده است.
جریانات مخالف جهانی با افزایش رقابت جهانی و فشارهای اعمال شده از طرف خرده فروشیهای بزرگ، رو به افزایش است، که این شرایط عامل پدید آمدن تغییرات سازماندهی ساختارها بوده است.
● واکنشهای استراتژیک در عصر اطلاعات
نیاز به تطابق با نیازهای موجود سبب از رده خارج شدن بسیاری از ظرفیتهای تولیدی و غیر اقتصادی شدن بسیاری از کسب و کارهای تجاری بوده است. در کشورهای صنعتی در زمینه منسوجات و پوشاک، کاهش ظرفیتها در مورد صنعت صورت گرفته است (بخش فیزیکی تولیدات به کشورهای دیگر برون سپاری شده است)، همچنین تمایل بیشتری به منسوجات خانگی و منسوجات فنی و بازارها مشاهده میشود. از سوی دیگر شرکتهای پوشاک که با تقسیم بازارها و تغییر نیازهای مصرف کنندگان مواجه بودهاند، بر روی متنوع بودن و توسعه خرده فروشیهای خود تمرکز نمودهاند. در کل این تغییرات سبب تمرکز بخشهای مختلف صنعت بر شایستگیهای محوری شده است. تعداد زیادی از شرکتها نیز از استراتژی عدم یکپارچگی در زمینه فعالیتها و فرآیندهای تجاری غیر محوری و در مواردی ایجاد اتحادهای افقی استفاده میکنند.
از سوی دیگر تعداد قابل توجهی از شرکتها مانند Lee Sara واحد تولیدی ندارند و شایستگیهای محوری خود را در طراحی، مدیریت زنجیره تأمین و بازاریابی در نظر گرفتهاند که بررسیها نشان دادهاند در این مورد عوامل موفقیت به ترتیب اهمیت شامل کاهش هزینههای فرآیند، کاهش هزینههای زنجیره تأمین، کاهش قیمت تمام شده و افزایش درآمد میگردد.
البته برخلاف این جریانات کلی موارد از اتحادهای عمودی بین واحدهای تولید منسوجات و پوشاک وجود دارند که تقاضا در مورد محصولات آنها ثابت و یکسان بوده است. با وجود اینکه در گذشته اتحاد بین واحدهای تولید منسوجات و پوشاک به غیر از پوشاک کشباف بهدلیل تفاوت این دو نوع فعالیت موفقیت قابل توجهی نداشتند، امروزه واحدهائی وجود دارند که با خارج شدن مشتریان خود از صنعت با توجه به ظرفیتهای تولیدی پارچه خود واحدهای تولید پوشاک خود را راهاندازی نمودهاند. از استراتژیهای دیگر تولید و بازاریابی در سطح بینالمللی، بازاریابی توسط تولید کنندگان، توسعه شرکتهای مدیریت شده توسط صاحبان آنها (از طریق خرید سهام شرکت) را نام برد.
استراتژیهای تجاری تلاش در ایجاد تمایز بین محصولات خود با محصولات دیگر دارند. این فعالیتها شامل تقسیم بازار، ایجاد نام تجاری، توسعه محصول، نوآوری مستمر محصول، پاسخگوئی سریع و با انعطاف پذیری بالا به مشتریان و ایجاد خدماتی با ارزش افزوده بالا، میگردد. رشد سریع ثبت نامهای تجاری نیاز به استفاده از این دارائی استراتژیک را برای رسیدن به بازارها و محصولات متنوع نشان میدهد. همزمان با این تحولات تلاشهای زیادی برای برنامهریزی در زمینه اتوماسیون و مدیریت زنجیره تأمین، برون سپاری و کاهش هزینهها صورت گرفته است.
● تغییرات ساختاری در عصر اطلاعات
در طی از بین رفتن یکپارچگی در بسیاری از بخشهای تولید، تعدادی از تولیدکنندگان به مدیریت برون سپاری پرداختهاند. این شرکتها متوجه شایستگیهای محوری خود در زمینه شناخت مشتری، محصولات و بازار در مقایسه با تولید شدهاند و بهصورت شبکههای کوچک بازارهای کانونی یا پیمانکار شرکتهای بزرگ فعالیت میکنند. در این ساختار روابط، سرعت، انعطاف و نوآوری از طریق اتحاد مجازی حاصل میشود که این امر از طریق ارتباطات با استفاده از IT در درون ساختارها و تیمهای انجام پروژههائی با سیاستگذاریهای چندگانه میسر میگردد.
این تحولات شامل مهندسی مجدد در ساختارها و سیستمها و فرهنگهای داخلی واحدها نیز بوده است، که نتیجه آن تغییر از تضاد متقابل به ایجاد مشارکت و اتحاد و تقسیم در درون شرکتها و بین تیمها و بخشهای کاری بوده است.
مریم یزدانی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مدیریت صنایع نساجی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست