چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
آن پسر شرور است
برای الیور استون ۶۲ ساله، با کارنامهای پربار (ساختن بیش از ۲۲ فیلم که در بیشتر آنها سناریست و تهیهکننده هم بوده)؛ دیگر سفارشی ساختن، کار چندان عاقلانهای نمیتواند باشد.
همکلاس سابق جورج دبلیو بوش در فیلم «W» نه بر چیزی اصرار میورزد و نه قصد دارد مسالهای را اثبات کند. حتی قرار نیست مشت کسی باز شود.
او یک کمدی سیاه ۱۲۹ دقیقهای ساخته و در آن به شرح ماجراهای زندگی بوش از جوانی تا رسیدن به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده پرداخته است.
همان چیزهایی که همواره درباره بوش پسر گفته میشد و همگان در رسانهها ، کتابها و مجلات طی این ۲ دهه دیده یا خوانده بودند و حالا در فیلم او با نظم و ترتیب نمایش داده میشود. همه میدانند بوش پسر یک الکلی کلهخراب بوده و اتفاقا سکانس افتتاحیه فیلم با همین سوژه آغاز میشود.
عامه مردم او را یک راستگرای افراطی بیمغز میدانستند و در فیلم هم نشانههایی (به بزرگی یک نفتکش) از این طرز رفتار مشاهده میکنیم؛ مانند ثبتنام او برای رفتن به ویتنام و شرکت در جنگ. او عمده جوانیاش را و حتی هنگامی که در دانشگاه ییل مشغول تحصیل بود، به میخوارگی و شرکت در پارتیهای شبانه گذرانده و در این فیلم نیز دقیقا بوش همین گونه روایت میشود، چیزی که همگی از آن خبر داشتند.
در واقع الیور استون چیزی فراتر از آنچه همه مردم دنیا درباره جورج واکر بوش میدانستند؛ در فیلمش به مخاطب ارائه نمیکند.
استون به عنوان یک همکلاسی سابق در یک لیبرال پا به سن گذاشته علیالظاهر قصد داشته یک ماجرای تکراری را با تمرکز بیشتر و با بازه زمانی منطقی بازگو و در نهایت قضاوت را به تماشاگر واگذار کند. قضاوتی که احتمالا دارای این آیتمها خواهد بود: جورج پسر آدمی است کلهخراب و بیسواد که نهتنها بلد نیست حتی تلفظ ساده استرالیا را درست ادا کند، بلکه مدام ادای سخنوریهای حرفهای را درمیآورد و همواره در این پز قلابی فرو میرود.
سوتیهای چندین و چندبارهاش هم او را سر عقل نمیآورد (سکانسی که بوش خود را با حضرت موسیع مقایسه میکند را به یاد بیاورید). او آدمی است غیرقابل اعتماد و اطمینان و سپردن یک جوجه نیمسانتی برای نیم دقیقه به او حتی در صلاحیتش نیست، چه برسد به دادن کارهای بزرگ.
با این حال، شهروندان ینگه دنیا ۸ سال زمام امورشان را به او سپردند و پیش از این نیز او به عنوان فرماندار تگزاس بلای جان سرزمین کاکتوسها بود.
نالایق بودن بوش و مهمتر از همه متزلزل بودنش در فیلم» W.« بیشتر از هر چیز دیگر روایت میشود.
این روایت تصویری هم کاراکتر ظاهریاش را پوشش میدهد، مانند بریده بریده و منقطع صحبت کردن بوش، مکثهای طولانی و چشم دوختن به خلقالله یا در و دیوار که بدجوری این کارش خندهدار است نوع راه رفتنش که انگار کسی همواره او را از عقب سر هل میدهد و چیزهای دیگر. هم این که کاراکتر باطنیاش در این روایت تصویری به وسیله تعامل بدون تعادلش با اطرافیانش بوضوح قابل درک است.
تمام این موارد ناخودآگاه آیتمها و فاکتورهای لازم برای تاختن و انتقاد کردن و ملامت کردن در فیلم را به دست سازنده داده، اما کمدی سیاه «W». این انتقادها را به چالش نمیگذارد. در واقع شاید فقط مانند یک مستند خبری - گزارشی، وقایعی را ارائه و به صرف یک گزارش کامل بسنده میکند.
جدای از احوالات ظاهری و باطنی او و رابطهاش با خانواده و اطرافیان و همچنین سیاستمداران آمریکایی، روایت استون از بوش پسر در مقام یک رئیسجمهور که با دنیا در افتاده نیز صرفا فقط بیان گزارش است.
در فیلم، بکرات سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی از هر نوعی و گروهی مورد تمسخر واقع میشوند و بیسوادی وکله پوکیشان به اثبات میرسد و پز روشنفکری و قیم مابانهشان بر ملا میگردد، اما باز هم منتظر یک پلان نتیجهگرا میمانیم. پلانی که هرگز در دنباله هر کدام از این گزارشها نمیآید.
.W را از منظر یک فیلم پدر فرزندی یا پدر و پسری هم میتوانیم نگاه کنیم. از این سری فیلمها که زیاد از آنها دیدهایم هر نسخه ایرانی، روسی، هندی و آمریکایی روایتی از پدر و پسری که دست بر قضا برای بسیاری شناخته شدهتر از این حرفها هستند. اگر برای آمریکایی جماعت بیان رابطه عاطفی و عاشقانه بوش پدر و پسر شاید درصدی حالتی عارفانه! داشته باشد؛ اما برای بیشتر مردم این رفتارها بیانگر تربیت فرزند شرور به وسیله پدری شرورتر است (نمایی در فیلم وجود دارد که جیمز کرامول در نقش بوش پدر به پسرش میتازد و سرآخر به او میگوید تو چه موجودی هستی؟ فکر میکنی تو یک کندی یا همزاد او هستی؟ نه تو فقط و فقط یک بوشی. یک بوش)! و بسیاری از دیالوگهای بین این ۲ حتی گفتگوهای خشن یا رسمیشان حسابی خندهدار از کار درمیآید. انگار این ۲ تبدیل شدهاند به همان کاراکترهایی از پدر و فرزند؛ که پدر، پسرش را قبول ندارد و پسر هر کاری میکند تا پدرش بفهمد او میتواند تکیهگاه اصلی و مطمئن خانواده باشد.
فیلم .W را مردم آمریکای شمالی نپسندیدند؛ برای آنها یادآوری این گاف بزرگ که چطور توانستند ۸ سال به یک نومحافظکار بیسواد اعتماد کنند؛ واقعا دردآور و فروش فیلم نیز طبیعتا بسیار کمرمق (حدود ۲۴ میلیون دلار بعد از اکران هفته چهارم) بود.
استون در مصاحبههای بعد از اکران فیلم عنوان کرد که هرگز قصد محکوم کردن کسی را نداشته و فقط واقعیات را تصویر کرده است. ارائه تصویر واقعی در یک فیلم کار ارزندهای است، اما به شرطی که تکرار مکررات نباشد. به هر روی.W یک کمدی سیاه یا حداقل یک کمدیدرام است که از سوی یک فیلمساز لیبرال ساخته شده و داستانش درباره یک نومحافظهکار بیعقل است که ۸ سال دنیا را عذاب داد و با بدنامی از قدرت کناره گرفت؛ روایتی که همه از آن مطلع بودند.
فریبا نیکنژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست