پنجشنبه, ۱۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 6 March, 2025
اندیشه های گری همل

گری همل(GARY HAMEL) استاد مدعو مدیریت بین المللی و راهبردی در مدرسه كسب و كار لندن و رئیس موسسه مشاوره بین المللی (STRATEGOS) است. همل نام آورترین متفكر مدیریت در زمینه راهبرد و نوآوری است. او زبان راهبرد را در بسیاری از موفق ترین شركتهای جهان تغییر داد. مجله فورچون، همل را كارشنـاس خبره راهبرد در كسب و كار امروز می داند و مجله اكونومیست او را معلم فعلی راهبرد در دنیا معرفی می كند.
پروفسور پیترسنگه استاد دانشگاهMIT ، همل را تاثیرگذارترین متفكر راهبرد در دنیای غرب می داند و بسیاری او را تاثیرگذارترین، مهمترین و جالب ترین فیلسوف مدیریت پس از پیتر دراكر می شناسند. كتابهای گری همل جزء كتابهای پرفروش در حوزه راهبرد است كه به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است. مقالات متعدد او در مجله معروف هاروارد در ۱۵ سال اخیر منتشر شده است. چهار مقاله او برنده جایزه تعالی مك كینزی شده است.
همل عضو مجمع اقتصاد جهانی و سخنران دائمی در اجلاس اقتصادی داوس و نشست های هیئت مدیره مایكروسافت است. او با شركتهای پیشرو همچون شل، نوكیا و فورد، كار كرده است. همل مفاهیم فراوانی چون مزیت رقابتی، هدف راهبردی، آینده نگری صنعتی و انقلاب صنعتی را در حوزه مدیریت راهبردی مطرح كرده و مورد بحث قرار داده است. او معتقد است دوران پیشرفت كه از پس جنبش نوزایی پدید آمد، در آغاز قرن بیست ویكم به پایان رسیده و دوران انقلاب آغاز شده است. دورانی كه آینده، متفاوت از گذشته است. همل چالش پیش روی سازمانها را در این دوران، نوآفرینی كسب و كار می داندكه مطمئن ترین راه ثروت آفرینی است. او اندیشه غیرمتعارف را اساس نوآفرینی غیرخطی در روزگاری می داند كه آشفته و به شدت متغیر و غیرخطی است.
همل مدیران را به درهم كوبیدن الگوها و راهبردهای كهنه كسب و كار و پدیدآوردن الگوها و راهبردهای نوین فرا می خواند. برای این كار او معتقد است كه مسئولیت پدیدآوردن راهبرد باید در سازمان به صورتی گسترده پخش شود و از اعضای مدیریت عالی به در آید. چرا كه دگرگونی صرفاً از بالا آغاز نمی شود.
همل به مدیـران این خطر بزرگ را یادآور می شود كه نباید آنچه را در حال دگرگونی است از دریچه چشم آنچه موجود است ببینند. پس باید خود را از جاذبه الگوهای كهن رها سازند و متفاوت ببینند. او به نوعی تخیل منضبط و اشراق آگاهانه و بصیرت درونی در برنامه های راهبردی معتقد است. غایتی كه او نشان می دهد بزرگ و شریف و فراسوی رشد و سود است.
● پیشرفتی كه امروز بدان دست یافته ایم چه مراحلی را پشت سر گذاشته است؟
همل : پیشرفت در دامن جنبش نوزایی زاده شد، در دوره روشنگری به توانمندی نوجوانی رسید، رسائی بهتر خود را در عصر صنعتی به دست آورد و در آغاز قرن بیست و یكم به پایان رسید. ما هم اكنون در آستانه دوران تازه ای ایستاده ایم؛ دوران انقلاب.
● ویژگیهای دوران جدید و به تعبیر شما دوران انقلاب چیست؟
- در دوران انقلاب فرصتهـا به سرعت نور مــی آیند و می روند. نادیده گرفتن این فرصتها از دست دادن میلیاردها دلار ثروت است. بادهای تازه، دژهایی را درهم می كوبد كه زمانی به حفاظت وضع موجود می پرداختند. درست به همان گونه كه دوران عقل گرایی ، اقتدار كلیسای مستقر را در امور دنیایی برهم زد. دوران انقلاب، اقتدار متصدیان صنعتی كنونی جهان را در امور بازرگانی برهم خواهد زد. شما می توانید این اوضاع و احوال را اقتصاد تازه یا اقتصاد دیجیتالی یا اقتصاد فراصنعتی به شمار آورید.
● آیا پیشرفتی كه به این دوران منتهی شده دستاوردهای مثبتی را به همراه داشته است؟
- البته روزگار كنونی روزگاری است پر از دگرگونی و آشوب. دورانی كه در آن ناگهان ثروتها پدید می آیند و از دست می روند، چون دگرگونی هم دگرگون شده است. دیگر دگرگونی افزایشی به صورت خط مستقیم وجود ندارد. در قرن بیست و یكم دگرگونی حالت منقطع، ناگهانی و آشوبگرانه دارد. تنها در یك نسل، هزینه بازخوانی رمز ژن انسانی از چندین میلیون دلار به نزدیك صد دلار رسیده است. هزینه انباركردن میلیونها داده های اطلاعاتی از چندصد دلار به مبلغی ناچیز رسیده است. گردش سرمایه جهانی به صورت سیلابی خروشان درآمده كه می تواند حاكمیت اقتصاد ملی را در هم فرو ریزد. اینترنت كه حضوری در همه جا دارد مرزهای جغرافیایی را بی معنی كرده است. سرمایه داری كنونی همه آموزه های اعتقادی رقیب را در هم شكستـه و مقــــررات زدایی و خصوصی سازی سرتاسر جهان را فرا گرفته است.
● اما با این همه، پیشرفت دیگر به میزان دلپذیری گذشته نیست. راستی ما با چه بهایی این پیشرفت را به دست آورده ایم؟
- آری اكنون احساسی آزاردهنده وجود دارد كه به رغم بهترشدن وسیله های زندگی، بشریت همواره به بهتركردن مقاصد خود نپرداخته است. خصوصیات ویژه پیشرفت در سالهای پایانی قرن بیستم ما را هم به بدگمانی كشانده است. به ما وعده داده شد كه راهی برای خلاقیت فراهم خواهد آمد، در عوض مهندسی مجـدد را به ما دادند مـا را اغلب شریكان مـــی خوانند ولی چون دستگاههای فرسوده و كهنه در خور عوض شدن بودیم. عصر پیشرفت، بار كار را سبك كرده اما مغزهای ما گیج و روحهای ما در همه جا هست جز در محل كار. دوران پیشرفت كارفـرمایی سخـــت گیر بوده است. كاركنان در سراسر جهان به چرخ بهتركردن پیوسته بسته شده اند. آنان با چشمان بی نور این شعار را تكرار می كرده اند: تندتر، بهتر، ارزان تر. در جنگ جهانی بااستفاده از جنگ افزارهای امروزین بی گمان شقاوت و بیرحمی بی اندازه صورت گرفت، رودخانه های مرده و جنگلهای سوخته، بزرگ شهرهای انباشته از كشاورزان بی خانمان، كارآلودگان از توكیو تا سن خوزه و... دوران پیشرفت باامید آغاز شد ولی در تشویق و اضطراب به پایان رسید. به راستی كه پیشرفت بهای سنگینی را دریافت كرد.
● بالاخره با فرارسیدن دوران انقلاب، باید امیدوار بود یا بیمناك؟
- هر دورانی آمیزه ای از نویدها و خطرهای خود را دارد و دوران انقلاب از این آمیزه بسیار دارد اما دلیلی وجود دارد كه باید بیشتر امیدوار بود تا بیمناك. زیرا دوران انقلاب، فرصتی را به ما می نمایاند كه هرگز درگذشته در برابر بشریت قرار نداشته است. افزایش طول عمر، چندین برابرشدن آسودگیهای مادی، فزونی دانش، رهیاب مریخ، سخنرانی از راه ویدئو، واقعیت مجازی، داروهای تغییرحالت و دروازه اینترنت. ماهر یك از رویاهای گذشته دور را به واقعیت رسانده ایم. به راستی شكاف میان آنچه می تواند در خیال بگنجد و آنچه می تواند به حقیقت بپیوندد تاكنون چنین كوچك نبوده است. در دوران پیشرفت، آینده بهتر از گذشته بود و در دوران انقلاب آینده چیزی متفاوت از گذشته است و شاید به طور بیكران بهتر باشد.
● اما آینده نیز قابل پیش بینی نیست، چه باید كرد؟
- شما باید پیشگوی خود باشید. در دوران انقلاب، این دانـش نیست كه ثروت تازه مــــی آفریند، بصیرت و درون بینی مقصد است. شما نمی توانید با نقشه های كهنه، سرزمین تازه را پیدا كنید. آینده باید آفریده شود. برای این كار شما باید نخست نظام كنونی باور خود را از خود دور كنید. یك خطر بزرگ آن است كه آنچه در حال دگرگونی است از دریچه چشم آنچه موجود است دیده شود. دشواری آن است كه آینده چیزی متفاوت از اكنون است. اگر شما از اندیشیدن متفاوت ناتوان باشید آینده همواره موجب شگفتی شما خواهد شد.
● چالش پیش روی شركتهای امروزین به نظر شما چیست؟
- اكنون دیگر چالش شركتها كیفیت نیست. شما آن را پذیرفته، به كار بسته و جایزه بالدریج را هم دریافت داشته اید زمان به بازار رساندن كالا، مدیریت زنجیره تامین یا حتی تجارت از راه اینترنت هم دیگر چالش به شمار نمی آید. چالش بزرگ بیشتر سازمانها امروزه آن است كه چگونه نوآوری كنند. چگونه راهبردهای كسب وكار راخلق كنند وبه مدل های كسبوكار دست یابند كه ثروت نو بیافریند. چالش امروز پدیدآوردن قابلیتی ژرف برای نوآفریدن پنداره كسب و كار است. قابلیتی كه به پدیدآوردن پنداره های كاملاً تازه كسب و كار می پردازد و به گونه ای چشمگیر پنداره های كهنه را از نو تفسیر می كند.
● چه راهی وجود دارد كه بتوان نوآفرینی رادر قالب پنداره كسب و كار تازه به تجسم درآورد؟
- نخستین گام پروردن بصیرت یك رخداد كسب و كار است. دومین گام آن است كه شما بتوانید خود را از چنگال الگوی كسب و كار كنونی كه به تخیل و وفاداری شما پنجه انداخته آزاد سازید.نوآفریدن پنداره كسب از این فرض آغـاز می شود كه تنهـا راه رهایی از فشـار بـــی اندازه رقابت، پدیدآوردن چنان الگوی كسب و كار است كه از آنچه تاكنون آمده است متفاوت باشد و رقیبان سنتی را به تقلا وا دارد.
● شیوه نوآفرینی در دوران انقلاب چگونه است و چه تفاوتهایی با شیوه های پیشین دارد؟
- روش نوآفرینی دوران صنعتی، گامهای سنجیده و آهستــه بود: آماده، آماده، آماده، هدف گیری، هدف گیری، هدف گیری، آتش. در سالهای پس از جنگ روشی پدید آمد كه بازاریان و نه دانشمندان در شمار نوآفرینان بودند. روشی كه در آغاز، جامعه مصرف كننده را ساخت و سپس آن را كنار گذاشت. قهرمانان این روش كوكاكولا، نستله و... بودند. ناگهان صابون و خمیردندان در بالاترین رده نیازهای «مازلو» قرار گرفتند اما نظم صنعتی تازه حاصل نوع تازه ای از نوآفرینی است، بر پایه جهشهایی از تخیل انسانی و نه افزایش آهسته شناخت علمی. در این نظم تازه، جایگاه سرمایه آغازین شخص تقریباً بی اثر است. نوآفرینان اغلب كار خود را با جیب خالی آغاز می كنند. چرخه كار چنین است: آتش، آتش، آتش، هدف گیری دوباره، آتش، آتش، آتش. دیگر وقتی برای آماده كردن در اختیار نیست. هدف پنداره كسب و كار به كلی تازه است. در این تلاش، نوآفرینان نه دانشمندند و نه مدیر فرآورده بلكه كارآفرینانی هستند كه چارلز هندی آنان را كیمیاگران تازه می نامد یعنی افرادی كه به تولید چیزی از هیچ چیز توانایی دارند.
● آیا نوآفرینی در كسب و كار صرفاً به تولید محصول جـدید یا دست یافتن به فنـاوری تازه بـر می گردد؟
- پنداره نوآفرینی كسب و كار باید هم ریشه ای باشد و هم فراگیر، تلاشهای صورت گرفته تاكنون به ندرت حالت ریشه ای داشته اند. بسیاری از آنها، تنها یك جزء یا فرایند الگوی كسب و كار كامل شركت را در بر می گرفتند. در بیشتر شركتها درخواست برای نوآفرینی بیشتـر، به صورت یك پیشنهـــاد برای فرآورده های تازه یا خصوصیات تازه در فرآورده های كهنه تعبیر می شود. در این حالت، بیشتر مردم از دیدگاهی بسیار ناقص به نوآفرینی نگاه می كنند. اشتباه نكنید. نوآوری محصول، به جای خود مهم است. اما نگرش نوآفرینی متمركز بر محصول، نگرش بسیار باریك اندیشانه است. نوآفرینی در پنداره كسب و كار اغلب به فناوری تازه نیز ارتباطی ندارد. نوآوری، اساساً یك مسئله فناوری نیست. در دوران انقلاب نوآفریـدن پنداره كسب و كار حدود برتری رقابتی را تعییـــن می كند. نوآفریدن پنداره كسب و كار ظرفیتی است برای از نوسنجیدن الگوهای كسب و كار كنونی به شیوه هایی كه برای مشتریان ارزش تازه بیافریند، برای رقیبان شگفتیهای گستاخ پدید آورد و برای سرمایه گذاران ثروت تازه فراهم كند.
● شما بیشتر فرایندهای مدیریت را برای نوآفرینی زیان آفرین می دانید. چرا؟
- زیرا بیشتر این فرایندها تابع زمان هستند. بودجه ها براساس فصلی یا سالانه تهیـــــه می شوند و هرگاه تهیه و تنظیم شوند غیرقابل تغییر هستند. بیشتر فرایندهای مدیریت سوگیری به سمت حفظ موجود دارند تا به سمت رشد. بیشتر فرایندهای مدیریت، الگوی كنونی كسب و كار را به صورت نقطه آغاز حركت می پندارند. بیشتر فرایندهای مدیریت بر مشتریان و بازارهای كنونی متمركز هستند. بیشتر فرایندهای مدیریت از سوی مدافعان گذشته نظارت می شوند و بالاخره اینكه بیشتر فرایندهای مدیریت به طور ضمنی و پوشیده ضد خطرپذیری هستند.
● بنابراین دوران انقلاب نیاز به افراد انقلابی دارد...
- بله. اگر همانند نگهبـان سازمان خود عمل می كنید، كار شما تمام است و هر دو در آخر بازنده هستید. اگر هنوز به صورت یك درباری عمل می كنید ودر برابر پیشداوریهای مدیریت ارشد سازمان خم می شوید و درباره آنچه آنان می خواهند بشنوند تلاش می كنید و زانوهایتان از شدت خم شدن پینه بسته اند، توقف كنید: شما خود و شركت خود را از آینده ای كه دارای ارزش بسیار است بی بهره می سازید. نوآفرینی قانــون شكن و ثروت آفـرین از درون برنامـــه ریزی سازمانی پدیدار نمی شود. نوآفرینی از پیـروزی ناســازگاریها به دست می آید. انقلاب صنعت یك نوآفرینی ادراكی است. این انقلاب از ذهن و روح یك ناراضی، یك رویابیــن، یك باهوش سبك مغـز پدید می آید نه یك دانای عینكی یا برنامه ریز خوش پوش.
شما با طرح موضوع «نوآفرینـی غیرخطــی»، در اثربخش بودن روشهایی همچون بهبود مستمر و مهندسی مجدد خدشه وارد آورده اید. استدلال شما در اینجا چیست؟
منابع
۱ - گری همل، سازمانها و شركتهای خود را از نو بیافرینید، ترجمه محمدعلی طوسی، موسسه عالی آموزش و پرورش مدیریت و برنامه ریزی، ۱۳۸۱.
۲ - WWW.GARYHAMEL.COM
۳ - WWW.ROUNDTABLE.COM
۴ - WWW.INTERNATIONALSPEAKERS,COM
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست