یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تب گرامافون


تب گرامافون

از زمان اختراع گرامافون که در ابتدا با نام «فونوگراف» به بازار آمد تا ورود آن به تهران, چندان زمان نبرد

از زمان اختراع گرامافون که در ابتدا با نام «فونوگراف» به بازار آمد تا ورود آن به تهران، چندان زمان نبرد. این دستگاه وسیله‌ای بود که صدا را ضبط و دوباره پخش می‌کرد و در تهران به نام «حبس‌الصوت» یا «حافظ‌الصوت» نام برده می‌شد. در دوره ناصری و در پی سفرهای شاه به اروپا، نخستین دستگاه گرامافون به دارالخلافه آورده شد و به دست شاه رسید. اما با روی کار آمدن مظفرالدین‌شاه، گرامافون از استفاده شخصی شاه خارج شد و رفته‌رفته پا به خانه درباریان گذاشت. اولین صدایی که از صفحه گرامافون در تهران شنیده شد، صدای مظفرالدین‌شاه بود که می‌گوید: «پاداش این خدماتی که به من و مملکت ایران می‌کنید، البته خدا و سایه خدا که خودمان باشیم به شما خواهیم داد» و بعد از این صفحه، دو صفحه نیز با صدای اتابک اعظم و وزیر امور خارجه وقت ضبط شد که امروزه در آرشیو باقی مانده است.

همچنین از صفحات مهمی که در گرامافون ضبط و پخش شد فرمان اشاعه گرامافون توسط مظفرالدین‌شاه است که در زیر می‌خوانیم: «چون انجمن ضبط اصوات با ماشین‌های پسندیده از لحاظ نظر انورانه شاهانه گذرانده و مراتب مراقبات خود را تکمیل و ترویج این صفت مشهور و حضور همایون داشته بودند لهذا برای تسهیل فروش و حمایت مخصوصه ملوکانه به موجب صدور فرمان مبارک از شمول این مرحمت ملوکانه بین‌الامثال و الاقرآن سربلند بوده و در ترقی و تکمیل این صفت مراقبات کافیه به عمل آمدند و مقرر آنکه اولیای دولت‌علیه در پیشرفت مقاصد حقه و ترقی و توسط این کارخانه مساعدت و همراهی به عمل آورده و در عهد شناسند.»

پس از این فرمان بود که اولین شرکت فروش و تکثیر صفحات در تهران برای ضبط تولید صفحه هنرمندان دایر شد. داریوش شهبازی مورخ معاصر، نخستین ضبط صدا را روی صفحات گرامافون توسط هنرمندان این‌گونه گزارش می‌دهد: «نوازندگان یا اجراکنندگان به‌طور منفرد یا دسته‌جمعی در اتاقی که بعدها به نام استودیو خوانده شد، حاضر می‌شدند و در مقابل دهنه فراخ شیپوری که انتهای باریک آن از درون پرده‌ای به اتاق ضبط منتهی می‌شد قرار می‌گرفتند و به اجرای برنامه می‌پرداختند و در بعضی موارد عمل ضبط، اگر تعداد اعضای همنواز بیش از چهار، پنج نفر بود، عمل اخذ صورت در شیپور به‌طور مطلوب انجام نمی‌گرفت و تنها صدای سازهایی که در نزدیکی دهنه شیپور قرار داشتند، قوی‌تر ضبط می‌شد البته باید متذکر شد که کل عملیات در تهران بدون برق و دستی انجام می‌گرفت.»

پس از مدتی شرکتی به نام «شرکت گرامافون و ماشین تحریر با مسوولیت محدود» با مدیریت «ماکسیم پیک» در تهران شروع به فعالیت کرد. جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی در قرن سیزدهم» در باب تاریخچه گرامافون می‌نویسد: اولین دستگاه گرامافونی که در زمان مظفرالدین‌شاه به تهران آورده شد، جلو قهوه‌خانه‌ای در شرق میدان شمس‌العماره به صدا درآمد که به دلیل محل رفت‌وآمد وزرا و بزرگان در حال و شنیدن صدای صفحات و رجال گرامافون بیش از گذشته متقاضی پیدا کرد. همچنین در کنار گرامافون مهندسی از طرف کمپانی پای دستگاه ایستاده بود و کارش این بود که سوزن روی صفحه گرامافون بگذارد و بردارد یا سوزن و صفحه را عوض می‌کردند اما صدای گرامافون در آن محل باعث سروصدا و بلواهایی شد تا آنجا که مخالفان به گرامافون «خر دجال» می‌گفتند. در این زمان کمپانی، دستگاه را به قهوه‌چی آن محل هدیه داد.

با این حال شوق مردم بر منع گرامافون چربید و با استقبال از این وسیله، کمپانی دستگاه‌های بهتر و پیشرفته‌تری را وارد بازار تهران کرد و همراه با ورود گرامافون‌های جدید، تصنیف‌های معروفی از سروده‌های ملک‌الشعرای بهار به‌نام «در ملک ایران» و «عروس گل» روی صفحات ضبط شد و در اختیار عامه قرار گرفت. علاوه بر کمپانی فوق، چهار کمپانی دیگر در این زمینه فعالیت می‌کردند. کمپانی پولفیون از همکاری هنرمندانی چون امیر جاهد، مرتضی و موسی نی‌داوود به‌عنوان آهنگساز،‌ ملک‌الشعرای بهار به‌عنوان ترانه‌سرا و خوانندگانی چون قمرالملوک وزیری و ملوک ضرابی برخوردار بود. صفحه ترانه «مرغ سحر» از معروف‌ترین صفحات تولیدی این کمپانی است.

کمپانی کلمبیا نیز از دیگر شرکت‌هایی بود که با ملک‌الشعرای بهار برای سرودن ترانه قراردادی انحصاری داشت و از صدای خواننده «جمال صفوی» بهره می‌گرفت. کمپانی دیگر پیرافون نام داشت که «کلنل علینقی وزیری» و «موسی معروفی» به‌عنوان آهنگساز، حسین گل‌گلاب سراینده سرود معروف «ای ایران ای مرز پرگهر» با آن همکاری داشتند و سرانجام کمپانی انگلیسی «هیز مسترز ویس» که مهم‌ترین رقیب سایر کمپانی‌ها بود و صفحات ارزشمندی از نامدارترین موسیقیدانان چون «اقبال آذر»، «درویش‌خان»، «ادیب خوانساری»، «پروانه»، «مرتضی نی‌داوود» و «عبدالحسین شهنازی»، نغمه‌سرایانی و نوازندگان بنامی چون «حسن رادمهر» (پیانو)، «مصطفی نوریانی» (ویلن)، «یحیی زورپنجه» و «علی صالحی» (تارزن) و شاعرانی مانند «ملک‌الشعرای بهار» و «عارف قزوینی» را روانه بازار می‌کرد. اما بعد از مدتی مساله چشم و همچشمی در تهران در زمینه خرید گرامافون سبب شده بود که بسیاری از مردم برای خرید آن تحت فشار و مضیقه‌ مالی قرار گیرند تا آنجا که می‌گفتند بسیاری از مردم گلیم زیر پای خود را فروخته و گرامافون می‌خریدند و حتی نیز عده‌ای سماور و دیگر اثاثیه خود را به گرو می‌گذاشتند تا چند صفحه جدید بخرند. تب گرامافون و صفحات آن در طبقات متوسط اجتماع به‌قدری بالا گرفته بود که در آن دوره خانه‌ای نبود که از این دستگاه محروم باشد. گرامافون نه‌تنها در قهوه‌خانه‌ها به چشم می‌خورد بلکه هر عطاری و بقالی سرگذری نیز دارای یک دستگاه گرامافون بود که از صبح تا شب صفحاتش را عوض می‌کردند و آخر شب هم زیر بغل‌شان زده و به خانه می‌بردند.

فرزانه نیکروح متین



همچنین مشاهده کنید