دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
فراگیری تدبیر زندگی از طبیعت مادر
روزگاری انسان به خاطر قوه ابداع و ابتکارش به خود میبالید، ولی اکنون به این نتیجه رسیده که اگر بخواهد به غرور خود ادامه دهد، نسل وی به همراه بسیاری و یا شاید همه گونههای زنده نابود خواهد شد. در این مرحله حساس و تعیینکننده، بشر پیبرده که رمز بقاء و بهزیستن، نه در تک روی مغرورانه، بلکه در هماهنگ شدن و حتی درس گرفتن از طبیعت است.
«بایومیمیکری»، که معنی تحتاللفظی آن، تقلید از حیات زنده طبیعت است، شاخهای از یک علم نوخاسته است که در آن روشهای حیات و کنش سایر موجودات (چه حیوان و چه گیاه) مورد مطالعه قرار میگیرد و سپس، این روندها و تدابیر، برای حل مشکلات بشری مورد تقلید قرار میگیرند و یا اساساً، بر طبق آنها، ابتکارات و اختراعات تازهای رخ میدهند، و همه اینها هیچ خسران و تخریبی را باعث نمیگردند و محیط را آلوده نمیسازند.
خیلی پیش میآید که نوآوری، حاصل یک دستگاه ذهنی حاصل اقدام گستاخانه یک گونه تازه به دوران رسیده است که تمام مخلوقات و گونههای دیگر را به عنوان منبع بهرهکشی میبیند. ما باید طبیعت مادر را همچون یک منبع حیرتانگیز و دوراندیش و به علاوه، ثروتمند ببینیم. رازهایی را که این طبیعت آشکار میکند شاید برای ما حتی ارزشمندتر از منابعی باشد که با توان خود آنها را استخراج میکنیم.
ما انسانها در تکامل خود به یک نقطه تعیینکننده رسیدیم، هرچند به عنوان یک جمعیت کوچک در دنیای بسیار بزرگ، حیات خود را شروع کردیم، ولی تعداد و قلمرو خود را تا آنجا گسترش دادیم که در شرایط کنونی و در همان جهان، جمعیت گونه بشر را به مرحله انفجار رساندهایم. حال که ما بالاخره به مرزهای تحمل طبیعت رسیده ایم، به دنبال پاسخی برای این سؤال هستیم که چطور میتوانیم بر روی این سیاره زندگی کنیم، بدون آنکه آن را تخریب نماییم؟
به نظر میرسد که در صدد کشف این موضوع هستیم که برای چگونه زیستن، چقدر میتوانیم از جهان طبیعت فرابگیریم. مدلهای ما هم دارند کمکم خودشان را نشان میدهند. در این مدلها نه تعدادی از ارگانیسمهای پراکنده، بلکه کل اکوسیستمها در نظر گرفته میشوند. یک بررسی که توسط مؤسسه ملی خدمات زیستشناسی صورت گرفت، نشان داد که نصف تمام اکوسیستمهای بومی ایالات متحده به نقطه خطر رسیدند. این تحقیقات، اهمیت رهیافت «بایومیمیکری» را نسبت به سایر رهیافتهای مرتبط با نگرشها و ارزیابیهای طبیعت ارجحیت میدهد.«بایومیمیکری» علم جدیدی است که بهترین ایدهها و روشهای حیات زنده را مورد مطالعه قرار داده و سپس این تدابیر و روندها را جهت حل مشکلات بشری تقلید مینماید. به عنوان مثال، با مطالعه یک برگ میتوان یک سلول خورشیدی بهتری را اختراع کرد. به نظر من، این همچون یک نوآوری است که منبع الهام آن، طبیعت است.
حاصل و لب این ایده، این است که انسان در موارد ضروری، از طبیعت الهامات زیادی گرفته است و این الهامات بسیاری از مشکلاتی را که ما با آنها گریبانگیر هستیم، حل کردهاند. حیوانات، گیاهان و میکروبها، مهندسان تمام و کمالی هستند. آنها دریافتهاند که چگونه زندگی بکنند و چه کاری مناسب است و کدامیک بیشترین اهمیت را دارد و چه فعالیتهایی برای دوام و بقا بر روی زمین لازم است. «بایومیمیکها» همچون پروانه نایب السلطنه که به تقلید از ملکه میپردازد، براساس عادت خود، به تقلید از ارگانیسمهایی میپردازند که بهترین انطباق را با طبیعت داشتهاند. به عنوان مثال آنها یاد میگیرند که چگونه انرژی را همچون یک برگ حفظ کنند، گیاهان غذایی را مثل یک چمنزار رشد دهند. سرامیکها را همچون یک آلبالون بسازند و چه طور به مثل یک میمون خود را معالجه کنند وهمچون یک سلول دست به محاسبه بزنند و مانند یک جنگل گردوی آمریکایی کاسبی نمایند. تنارع هوشمندانه ژنها برای زیستن، یک استراتژی بقا برای نژاد بشری و یک مسیر برای آیندهای است که زندگی وی داوم یابد. ظاهر و کارکردهای جهانی بشری بیشتر شبیه به جهان طبیعت است. ما در این منزل به گونهای عمل میکنیم که انگار تنها متعلق به خودمان است، در صورتی که این منزل تنها به ما تعلق ندارد.
● برای یافتن پاسخ باید به طبیعت نگاه کنیم
ما از طریق بایومیمیکری چه نوع مشکلاتی را میتوانیم حل نماییم؟ بایومیمیکها به شیوه خاصی به طبیعت مینگرند: ما چه طور میتوانیم غذایمان را بهبود بخشیم؟ چگونه انرژی را حفظ خواهیم کرد؟ کالاهایمان را چه طور خواهیم ساخت؟ چگونه سلامتی خودمان را حفظ خواهیم کرد؟ چهطور آنچه را که میآموزیم، ذخیره خواهیم کرد؟ ما چه طور خواهیم توانست کاسبی کنیم بدون آنکه از سرمایههای طبیعت بکاهیم؟
بیاییم به یکی از موارد نظری بیندازیم: کالاها، ما هم اکنون برای تولید کالا از روندی استفاده میکنیم که «گرمادادن، کوبیدن و عمل آوردن» نامیده میشود. به عنوان مثال، کولار که مواد ژاکتهای نخ نخی را تشکیل میدهد، قبل از هر چیز، مادهای با تکنولوژی بالا است که محکم و زبر نیست. ما چطور آن را میسازیم؟ ما مولکولهای برگرفته از نفت را در درون یک خمره اسید سولفوریک تغلیظ شده میریزیم، و آن را چند صد درجه فارنهایت میجوشانیم. سپس آن را تحت فشار خیلی زیاد قرار میدهیم تا بافتها، موقعی که آنها را بیرون میآوریم، به شکل منظم در آیند. انرژی وارده خیلی زیاد بوده و آلودگی حاصل از این تولید هم منزجر کننده است. اما، طبیعت رهیافت متفاوتی را در پیش میگیرد و براساس فرآیند «گرمادادن، کوبیدن و عمل آوردن» عمل نمیکند.
به عنوان مثال، یک عنکبوت ابریشمی را که از لحاظ زیستی قابل رقیق شدن هم هست، تولید میکند که در محکمی و قابلیت ارتجاعی، با کولار برابری میکند. برای نمونه، تار عنکبوت در هر اُنس خود پنج برابر از فولاد محکمتر است، اما عنکبوت آن را با آب و در دمای متوسط داخل یک خانه نه با گرما و موادشیمیایی سمی و یا فشار تولید میکند. عنکبوت حتی میتواند بخشی از تارهای قدیمی خود را بخورد و تارهای جدید بسازد. تصور کنید که این نوع استراتژی پردازش در صنعت فیبرسازی ما اگر به کار آید، میتوانیم مواد خام را دوباره به دست آوریم و فیبرهای بزرگتر را با انرژی و ضایعات ناچیز بسازیم. حقیقت این است که ارگانیسمها در مورد هر کاری که ما میخواهیم انجام دهیم، درست فعالیت میکنند، ودر این روند، حریصانه سوختهای فسیلی را نمیبلعند و سیاره را آلوده نمیکنند و یا آینده خودشان را به گرو نمیگذارند.
● آن سوی گستاخیهای صنعت پتروشیمی
بایومیمیکری به عنوان یک رهیافت در نورآوری، مورد جدیدی نیست. مردمان بومی شدیداً متکی به درسها و مثالهای ارگانیسمهای اطراف خود هستند. برای مثال، شکارچیان بومی آلاسکا هنوز دقیقاً به شیوه خرسهای قطبی خود را به خوکهای آبی نزدیک میکنند.
چیزی را که شاهد هستیم این است که انسان پس از یک وقفه طولانی، دوباره در عصر «زندگی بهتر با شیمی» دارد گستاخی به خرج میدهد و از بایومیمیکری کپیبرداری میکند. ما اینگونه یاد گرفتهایم که برای تجزیه هر چیزی به مواد شیمیایی نیاز داریم، و این اعتقاد به ذهنمان خطور کرده است که دیگر نیاز به طبیعت نداریم و در روزگار ما صنعت شیمیایی ارجحیت دارد. اکنون برخی از ما با ظهور مهندسی ژنتیک دچار این خیال شدهایم که خودمان خدا هستیم و خدای تکنولوژی هم که به ما استقلال از جهان طبیعت را میبخشد، بر همه حاکمیت دارد وآژیرهای خطری را که در همه اطراف ما به صدا درآمده اند، نادیده میگیریم. در حالی که قرن بیست و یکم آغاز میشود، واقعیتهای محیطی دارند سر برمیآورند و این واقعیتها ما رامجبور کردهاند که به سر عقل بیاییم و راههای قابل تحملتری را جهت زندگی بر روی زمین بیابیم.
چیزی که از لحاظ اهمیت با آن برابری میکند این است که درک کنیم که چه چیزی ما را به سمت بایومیمیکری میکشاند، به عبارت دیگر، در مورد اینکه جهان طبیعت چگونه کار میکند، دانش عمیقتری را کسب کنیم. رشد دانش زیستشناسی هر پنج سال دو برابر است و این رشد مانند نقاشی نقطهای است که به سمت کامل شدن پیش میرود. برای نخستین بار در تاریخ، ما ابزارهایی مثل میکروسکوپ و ماهواره داریم که لرزههای نئورون در افکار و یا نگاه به رنگها را مثل یک ستاره متولد شده احساس میکنیم. وقتی که ما این گاز غلیظ شده را با مقداری از دانش علمی که دارد در حیطه توجهمان قرار میگیرد ترکیب کنیم، ناگهان ظرفیتی را در ارتباط با طبیعت میمیک خواهیم داشت که مثل آن را قبلاً هرگز نداشتهایم. در این جا مثالی را از کشاورزی میآوریم. کشاورزی مبتنی بر سیستمهای طبیعی اینگونه است که فرد به منظره مینگرد و میگوید «چه چیزی در این جا به طور طبیعی میروید؟» در منطقه «میدوست» چمنزار است که به طور طبیعی میروید. چمن به مدت پنج هزار سال وظیفه بزرگ محافظت از خاک را برعهده داشته است، در مقابل آنان و علفهای هرز مقاومت کرده و حاصلخیزی خاک را محافظت مینماید و همه این کارها را بدون کمک ما انجام داده است.
متأسفانه، ما نمیتوانیم چمن را بخوریم. ما در طی یکصد سال اخیر چمن را شخم زدهایم و گیاهان کشاورزی خود را که گیاهان تک محصولی (یک گونه در چندین مایل) هستند و دوام آنها، یک ساله است، جایگزین آنها کردهایم. برخلاف چند گیاه با دوام چمنزار، این تک گیاهان سالانه، به کمک ما نیاز دارند.
ما به خاطر اجبار درشخم زدن هرساله، از ابزارهایی بهره میگیریم که منجر به فرسایش خاک میشوند. ما برای آنکه خاکهای فقیرتر را به عمل آوریم و حاصلخیز کنیم، چندین تن کودهای شیمیایی را روی آنها میریزیم. ما برای حمایت از همه آن گیاهان تک محصولی که شما میتوانید آنها را بخورید، مواد ضدآفات برگرفته از مشتقات نفت را بر روی آنها انباشت میکنیم. نتیجه این میشود که برای تولید یک کالری ذرت، شش تا ۱۰ کالری نفت لازم است. «وس جکسون» از مؤسسه زمین میگوید، راه خلاصی یافتن از این «مراقبت پرزحمت، کاشتن دانههای گیاهانی است که ما میتوانستیم آنها را بخوریم و آنها را در یک وضعیت چمنزار مانند چندگیاهی رشد دهیم. چمنزار خوراکی موردنظر، صرفاً چیز جدیدی نخواهد بود؛ این چمن در قطب مخالف چیزی قرار دارد که ما اکنون داریم. این گیاهان بر زمستان غلبه خواهند کرد، لذا نیازی نیست که هر ساله شخم زده و کشت شوند، و یا نگرانی در مورد فرسایش خاک ایجاد گردد. نیازی نخواهد بود که ما کودهای تجزیه شونده را بیفزاییم. زیرا، گیاهان نیتروژن ساز هم در میان گیاهان چمنزار وجود دارد. دیگر نیازی نیست که ما سموم کشنده حشرات را بپاشیم، زیرا وجود گونههای مختلف گیاهان، روند شیوع مرض را کند و متوقف میکند.»
به جای عصارهگیری از گیاهان به مثل صنعت میمیکها، ما آنچه را که خواهیم داشت، این است که به مثل طبیعت میمیکها، کشاورزی خود تجدید شونده را خواهیم داشت. هرچند که ایده پرورش چمن خوراکی، یک فکر رادیکال است، ولی وقتی که ملاحظه کنیم بسیاری ازمحصولات ما از نسل گیاهان با دوام وحشی هستند، این فکر کاملاً واقعی به نظر میرسد. ما در طی ۱۰ هزار سال، آنها را تبدیل به گیاهان هرساله کردیم و حوضچههای ژنتیک آنها را هم ضعیف نمودیم. لذا اکنون ما شاهد حوضچههای ژنتیک گسترده آنها هستیم و پرورش ویژگیهای پردوام را تبدیل به پرورش دانههای خوراکی کردیم. اکنون، کشاورزی مبتنی بر سیستم طبیعی در مرحله برادران «رایت» قرار دارد، یعنی زمانی که آنها «کیتیهاوک» را از زمین بلند کردند. محققان با کارهای جداگانه خود، ۲۵ تا ۵۰ سال دیگر چمنهای پرورشی را میتوانند در سبد ناحیه حاصلخیز کشت کنند. اگر آنها مورد حمایت قرار گیرند، این انتقال خیلی زودتر صورت خواهد گرفت.
● برای خیر یا شر
فقط به دلیل اینکه یک تکنولوژی از جانب طبیعت الهام شده است، معنیاش این نیست که تکنولوژی فوق برای اهداف خوب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. هر تکنولوژی میتواند برای اهداف خوب و یا بد مورد استفاده قرار گیرد. همانطور که «بیل مک کیبن» نویسنده میگوید، ابزارهای ما همیشه در خدمت یک ایدئولوژی بودهاند. ایدئولوژی ما داستانی را که ما خودمان در مورد اینکه در جهان چه کسانی هستیم میگوییم باید تغییر کند، در صورتی که بخواهیم با موجودات زنده روی زمین با احترام رفتار کنیم. اجرای بایومیمیکری مبتنی بر اخلاق، نیاز به تغییر در ذهن و قلب ما خواهد داشت، ما مجبور خواهیم بود که از جایگاه و شالوده خود پایین بیاییم و خودمان را تنها گونهای در میان گونههای دیگر ببینیم. اگر ما جدایی از این مسیر اخلاقی را بپذیریم، سؤالی که پیش میآید این است: ما چطور میتوانیم درباره «درستی» اختراعات خود قضاوت کنیم؟
در این جا نیز من فکر میکنم که با یومیمیکری میتواند به کمک ما آید. بهترین راه برای موشکافی و بررسی اختراعات ما این است که آنها را با اختراعاتی که قبلاً صورت گرفته اند، مقایسه کنیم. آیا این استراتژی یا طرح سابقهای در طبیعت دارد؟ آیا زمان کافی برای آزمایش آن صرف شده است، که مهر تأیید بخورد؟
من به عنوان یک زیستشناس، انسانها را به عنوان گونهای در میان گونهها میبینیم اما این گونه، خیلی جوان است و همچنان میکوشد تا راهی برای خود بیابد. معنیاش این است که هر چیزی را که ما میسازیم و انجام میدهیم، طبیعی است. وقتی که ما چیزی را تولید میکنیم و یا بنایی را میسازیم، مشابه کاری است که یک سینه سرخ برای ساختن لانه انجام میدهد. این امتداد بدن ماست و درست مثل یک سوژه انتخاب طبیعی است.
سؤال واقعی این نیست که «آیا این محصول و یا رفتار طبیعی است؟» بلکه سؤال واقعی این است که «آیا این مورد با حیات روی زمین در خلال مدت موید، خوب منطبق هست؟» هرچیزی را که ما طراحی میکنیم یک تولید، یک روند، یا یک خط مشی نهایتاً باید به قلمرو زیست شناختی فرا خوانده شود. این مورد باید در پیشرفت به ما کمک کند، اما علاوه بر آن، باید بوم طبیعی را دست نخورده برای نسلهای بعدی ما حفظ کند. یک سینه سرخ که یک لانه میسازد و یک معمار که یک ساختمان را طراحی میکند باید همین نگرانی را داشته باشد و مثلاً بگوید: چه طور جوجهها در این جا گذران خواهند کرد؟
طبیعت که در مواردی به مثل یک فیلتر عمل میکند، اگر ما همان را ملاک قرار دهیم، امر پسندیدهای است. به عنوان مثال، انتقال ژنها از یک رده یا ارگانیسم به یک ارگانیسم دیگر را متوقف کنیم و ژنهای رشد جانوری را درون یک گیاه سیبزمینی قرار ندهیم. بایومیمیکری میگوید: اگر این مورد در طبیعت یافت نمیشود، همین احتمالاً دلیل خوبی برای غایب بودنش هست. شاید در زمانهای خیلی پیش چنین موردی رخ داده است، ولی همین هم موجب انقراض شده باشد.
● قبل از که جهان «پر شود» برگردیم
در این جا راه دیگری برای فکر کردن درباره مورد فوق ارایه میشود. ما انسانها در حال پر کردن چالهای هستیم که قبلاً ایجاد شده است. ما داریم به مثل علفهای هرز داخل مزرعه اخیر تغییر شکل یافته کشاورز عمل میکنیم. این علفهای هرز به درون یک فضای آفتابگیر حرکت میکنند و موادغذایی و آب را با هر سرعتی که بتوانند مصرف مینمایند و این روند، فضا را تبدیل به مکانی پوشیده از گیاه و بسیاری از دانهها میسازد. این گیاهان سالانه هستند؛ آنها نگران رها کردن ریشههای خود در طی زمستان و یا سرسبزی دوباره نیستند؛ آنها در طی چند سال در زیر سایه بوتهها و درختچههای با دوام و مقاوم خیلی مؤثر قرار میگیرند. همین دلیل آن است که چرا آنها این قدر زیاد دانه تولید میکنند. آنها همیشه در معرض تشعشع زیاد خورشید قرار دارند.
در این روزها وقتی ما به هرجا قدم میگذاریم میبینیم که آن جا در حال از دست رفتن است. ما باید استعمار را فراموش کنیم، ولی این مسأله را هم باید بیاموزیم که به حلقههای طناب دار در حال نزدیک شدن هستیم. نزدیک شدن حلقههای دار معنیاش این است که ما باید برای رقابت، به آن دسته از جوامع طبیعی اقتدا کنیم که بدون استفاده از سرمایههای اکولوژیکی خود، به حیاتشان ادامه میدهند. اکوسیستمهای بالغ و کامل همچون جنگلهای بلوط و گردو سرشار از یک حیات بهینه هستند و در پی این نیستند که میزان محصولشان را به حداکثر برسانند. آنها تمام ضایعات خود را دوباره به چرخه برمیگردانند و به طور مؤثری از انرژی و مواد استفاده میکنند و تنوع در محیط ایجاد میکنند. همه ساکنان جنگل در بهرهگیری از طبیعت مشارکت دارند، بدون آنکه اختلاسی به وجود آید. اکولوژیستها اینها را «جوامع سه گونه ای» (جوامع سه محصولی) مینامند. اکولوژیستها تلاش میکنند تا از جوامع طبیعی درس بیاموزند و عملاً اقتصاد تک محصولی ما را به سه محصولی تغییر شکل دهند. آخرین مشغولیات مشاوران این حوزه، این است که مردم با شمارش گوریلها و تحقیق در مورد پروانهها احساس تازگی کنند.
چه طور ممکن است که یک انقلاب بایومیمیک رخ دهد؟ من براساس تجارب خودم در مورد تجدید حیات یک تالاب قدیمی، یکی از راههای رسیدن به بایومیمیکری را مدل سازی کردم. گام برداشتن در این مسیر آسان است، اما پیچیدگیهای آن هم عمیق است. رهروان این طریق زیرکی انسان را خاموش میکنند، به طبیعت گوش میدهند، به طبیعت بازگشت میکنند و از منابع و ایدههای خوب نظارتی، حمایت میکنند.
خاموش کردن زیرکی انسان، متضمن به کمال رساندن نژاد انسان و اعتراف به این است که طبیعت از همه چیز بهتر میداند. من فکر میکنم که ما داریم به این نقطه نزدیکتر میشویم. گوش کردن به طبیعت، مرحله کشف است. این مهم است که ما گیاهان و جانوران کره زمین را به شیوهای سازماندهی شده مورد دقت و نظر قرار دهیم. از میان بالغ بر ۵ تا ۳۰ میلیون گونه بر روی زمین، ما تنها حدوداً ۴/۱ میلیون گونه را نامگذاری کردهایم. من به دیدن یک هیأت آرام زیستشناسی که در آن افراد داوطلبانه گونههای مختلف زیستی را مورد تحقیق قرار میدهند عشق میورزم. من همچنین از دیدن بازخیزی سیستماتیک که مطالعات عمیق گروههای حیوانی و گیاهی را مدنظر دارد لذت میبرم. ما به افرادی که همه اطلاعات را درباره شاخههای ویژه درخت طبیعت داشته باشند، نیاز داریم. اما به هرحال، اقدام برای گوش دادن از نزدیک به طبیعت تنها کار دانشمندان نیست. لازم است که همه ما در اکولوژی با سواد شویم و بهترین راه برای رسیدن به آن، این است که ما خود را از کودکی تا بزرگسالی، غرق در طبیعت نماییم.
معنی بازگشت به طبیعت این است که ما عملاً بکوشیم با تقلید از طبیعت دست به اکتشاف بزنیم. بازگشت به طبیعت یک تضارب بارور استعدادها و عقاید را میطلبد. ما به عنوان شروع باید یک زیستشناس را داشته باشیم که طرحهای زیادی را روی میز خود داشته باشد و در پاسخ به سؤالات ذیل کمک نماید: طبیعت در این جا چه میکند و چه نمیکند؟ چرا این کار را انجام میدهد و چرا انجام نمیدهد؟
ما در حال کارکردن بر روی یک پایگاه اطلاعات اینترنتی هستیم که راهحلهای قابل اتکا را براساس تقسیم وظایف فهرستبندی خواهد کرد. (مثل به هم آمیختگی تصفیه، تنظیم حرارت) به عنوان مثال یک مهندسی که عهدهدار طراحی شیوه نمکزدایی است، باید به آسانی استراتژیهای درخت شاه پسند را مرور نماید. درختی که با نیروی ریشههای خورشیدی خود به درون آب دریا نفوذ میکند. این بایگانی غولپیکر دارای قوه ابتکار (اینترنت) برای عموم قابل بهرهبرداری است و از بایگانی شدن این ایدهها جلوگیری میکند. زمانی که ما کانالی را برای دریافت نقطه نظرات ایجاد کردیم تا این جریان از زیستشناسی به طراحی سیستمهای انسانی برسد، در این حالت ما میتوانیم به شیوههای مختلف از مشاوره با عقل حیات بهرهمند شویم. نخستین آن تقلید کردن از اشکال طبیعی است. ممکن است که شما از پر یک جغد، برای ایجاد پارچهای که بتواند به هر طرفی به همراه سطحش باز شود، تقلید نمایید. یا شما میتوانید از کنارههای مدوری که یک جغد دارد و میتواند به وسیله آن در سکوت پرواز کند تقلید نمایید. طرح شبیهسازی پر دقیقاً، آغاز کار است، زیرا ممکن است حاصلش چیز بادوامی نباشد.
به بایومیمیگری عمیق تر، یک سطح دومی هم افزوده میشود که عبارت است از تقلید از روند طبیعی، یا پیبردن به این که چطور این روند شکل میگیرد. پر جغد خودش را با دمای بدن هماهنگ میکند، بدون آن که سمی شدن و یا فشارهای شدید در این روند دخیل باشند. حوزه گسترده شیمی سبز میکوشد تا از این دستورالعملهای بیخطر تقلید نماید.
سطح سوم، تقلید از سیستمهای طبیعی است. پر جغد به طور دلپذیری در هم پیچیده شده است. این پر، بخشی از یک جغد است و جغد بخشی از یک جنگل است و جنگل هم بخشی از یک بوم است و آن نیز بخشی از یک محافظ بیوسفر است. به همین شیوه، تولیدات ما نیز باید بخشی از یک اقتصاد بزرگ تر باشد، که به جای حذف کره زمین و مردم آن، باید اعاده کننده آنها باشد.
وقتی که شما با استفاده از شیمی سبز، یک پارچه را با الهام از جغد میسازید، احتمالاً کارگرانی خواهید داشت که آن را در یک کارگاه دستی تکان میدهند و آن را بار کامیونی میکنند که هوا را آلوده میکند و با کشتی به نقاط دوردست حمل میشود که شما جای آن را نمیدانید. شما در تقلید از یک سیستم طبیعی، باید در پی این باشید که بدانید اندازه هر محصولی چه طور باید باشد، آیا این محصول ضرورت تولید را دارد؟ آیا این محصول زیبا هست؟ آیا این محصول بخشی از شبکه غذایی صنعتی هست؟ و آیا این محصول میتواند حمل و فروخته شود و به شیوه اقتصاد جنگل، دوباره جذب گردد؟
اگر ما بتوانیم بایومیمیک را در همه این سه سطوح شکل طبیعی، روند طبیعی، و سیستم طبیعی- به کار گیریم در این صورت است که به مثل همه ارگانیسمهایی که یاد گرفتهاند خودشان را خوب تطبیق دهند ما نیز میتوانیم چنین کنیم، و شرایط مناسبی را برای زندگی فراهم کنیم.
ایجاد شرایط متناسب با حیات، امری انتخابی نیست؛ بلکه این فرمان بخشی از هر ارگانیسمی است که میخواهد خودش را برای مدت زیادی با وضعیت وفق دهد. اگر ما میخواهیم به ماندن در این مکان ادامه دهیم لازم است که از پیشینیان خود بیاموزیم که چطور هوا را تصفیه و آب را پاک میکردند و خاک را چگونه به عمل میآوردند. چطور ساکنان زمین را شاداب و سرزنده نگه میداشتند.
«اقدام به شیوه طبیعت» دارای پتانسیل تغییر روشهای موجود است، روشهایی که ما براساس آنها غذاها را به عمل میآوریم، کالاها را میسازیم، انرژی را مهار میکنیم، خودمان را مداوا میکنیم، اطلاعات را ذخیره میکنیم و تجارت مینماییم.
در هر موردی طبیعت برای ما مدل، مقیاس و مرشد است. طبیعت به مثابه مدل است، ما به شیوهای که حیوانات و گیاهان تولید میکنند دست به تولید میزنیم. با استفاده از خورشید و ترکیبات ساده، الیافهای کلاً نازل تر از الیاف زنده میسازیم، سرامیک، پلاستیک و مواد شیمیایی درست میکنیم. مزارع ما که برگرفته از مدل چمنزارهاست، خود در برابر علفهای هرز مقاوم است. ما برای یافتن داروها و محصولات جدید، به مشاوره با حیوانات و حشراتی میپردازیم که از گیاهان به مدت میلیونها سال استفاده کردند تا خودشان را سالم و سیر نگه دارند.
در هر موردی طبیعت مدلهایی را فراهم میکند: سلولهای خورشیدی کپی شده از برگها هستند، بافتهای فولادین، از مدل عنکبوت گرفته شده است. سرامیکهای مقاوم در برابر خرد شدن، از صدف مروارید گرفته شده است. معالجات سرطان از شمپانزه گرفته شده است، دانههای مقاوم از علفهای بلندقد الهام گرفته شده است و
● طبیعت به مثابه یک مقیاس:
طبیعت علاوه بر این که مدل را فراهم میکند، مقیاس را نیز عرضه میکند. ما به طبیعت به عنوان یک استانداردی برای قضاوت «درستی» اختراعات خود مینگریم. آیا این اختراعات باعث بهبودی در زندگی میشود؟ آیا آنها مناسب هستند؟ آیا آنها پایدار هستند؟
طبیعت به عنوان مربی: بالاخره رابطه ما با طبیعت تغییر کرده است. ما به جای نگاه به طبیعت به مثابه یک منبع موادخام، طبیعت را به مثابه یک منبع ایدهها و به مثابه یک مرشد میبینیم. این هر چیزی را تغییر خواهد داد و ما را به یک عصر جدید راهنمایی میکند، عصری که مبنایش این نیست که ما میتوانیم از طبیعت استخراج کنیم، بلکه این است که ما از طبیعت یاد میگیریم.
وقتی که ما به جای نگریستن به طبیعت به مثابه یک کالا، طبیعت را به عنوان منبع ایدهها بنگریم، در این صورت، حمایت از گونههای وحشی و موجودات ساکن آن، بدیهی میشود. امید و اشتیاق من این است که مردم مسایل را درک کنند.
نویسنده: جینین بنیوس
محسن داوری
منبع:
ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۴۵
www.futurenet.org/articl
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست