دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

این بار بازیگری به نام سیاست


این بار بازیگری به نام سیاست

«سینما با ما, قوی ترین ارتش های دنیا بر ما, پیروز خواهیم شد » در حقیقت این یکی از نکات کلیدی مورد تاکید لنین سیاستمدار بود که بدون هنر نمی توان ایدئولوژی حزب کمونیست را باقی نگه داشت یا پر و بال داد

«سینما با ما، قوی ترین ارتش های دنیا بر ما، پیروز خواهیم شد.» در حقیقت این یکی از نکات کلیدی مورد تاکید لنین سیاستمدار بود که بدون هنر نمی توان ایدئولوژی حزب کمونیست را باقی نگه داشت یا پر و بال داد. اما آنچه به نام سینمای سیاسی در گستره هنر هفتم جا گرفته است به دور از تمام خواب های لنین بود. سینمای سیاسی در حقیقت یکی از ژانرهای سینمایی جهان شد که به ویژه در اروپا کارنامه درخشانی از خود به جا گذاشت. به بیان ساده تر بیش از آنکه سینمای سیاسی رسالتی برای خود قائل باشد سیاست را به عنوان دستمایه اصلی خود قرار داده است. موضوع تقلب انتخاباتی «ریچارد نیکسون» که به رسوایی واترگیت مشهور شد موجب ساخت یکی از به یادماندنی ترین فیلم های این دسته یعنی «همه مردان رئیس جمهور» شد. این فیلم که محصول ۱۹۷۶ به کارگردانی آلن جی پاکولا بود، نامزد هشت جایزه اسکار شد که چهار جایزه را دریافت کرد.

● سینمای سیاسی در ایران

اما در ایران همچنان که نیروهای اجتماعی شکل دهنده جریان های سیاسی به ویژه در تاریخ معاصر بوده است، سینما نیز از این مقوله بی بهره نبوده است. این رخداد شاید از روزهایی آغاز شد که بنا بر تخمین هایی که امروزه زده می شود به طور تخمینی پدربزرگ های آن زمان چهار برابر هر نوه امروزی به سینما می رفته اند. دوران جنگ سرد، کشف حجاب، پدیده لمپنیسم در ایران، اصلاحات ارضی، فاصله طبقاتی و... از عمده ترین بسترهای شکل گرفتن نوعی سینمای سیاسی در ایران یا دست کم پرداختن به سیاست به شمار می رفتند. برای نمونه شعبان جعفری که نقش مهمی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت راه را برای شخصیت پردازی یک لمپن، یک جاهل یا لات جوانمرد در فیلم های ایرانی باز کرد. «جاهل محله» یا «شبی در لاله زار»، «جاهل و ژیگولوها» از این ردیف فیلم ها به حساب می آیند.

در سال های بعد قیصر نمونه یی بود که ناخشنودی از انقلاب سفید بود؛ فیلمی که با نمایش خشونت و تلخی انتقام چه بسا نوعی شمارش معکوس برای انقلاب ۵۷ شد. سینمای سیاسی آن روزها نوعی سینمای موج نو نام گرفت. اسرار گنج دره جنی ابراهیم گلستان به نوعی در اوج اقتدار حکومت از ولخرجی های دربار می گفت. اما با اوج گیری انقلاب سینماها یکی یکی در آتش سوختند. شاید از آن رو سینما به یکی از کوره های انقلاب تبدیل شد که بیش از هرچیز به عنوان محلی برای خوشی و ولنگاری شناخته می شد. ۱۲۵ سینما در آتش سوخت. شاید این بار سینما فراموش شده بود که این دست آفرینشگر و زیبای هنر است که امکان استحاله سیاست را به آسانی فراهم کرده است.

● سینمای انقلاب

در دولت موقت مهدی بازرگان که چند روز پیش از سرنگونی کامل حکومت پهلوی تشکیل شده بود دکتر پرویز ورجاوند استاد دانشگاه تهران به عنوان قائم مقام وزارت فرهنگ معرفی شد. در این دوران اداره نظارت بر نمایش فیلم منحل شده بود و عملاً هیچ سازمان دولتی بر تولید و نمایش فیلم نظارت نمی کرد. چند هفته پیش از پیروزی انقلاب در اسفند ۱۳۵۷ به دعوت «حمید قنبری» رئیس هیات مدیره سندیکای هنرمندان و کارکنان جلسه یی برگزار شده بود و هریک از رشته های سینما نماینده یی برای خود برگزیده بودند. در میان آنها نام حسین گیل (بازیگر)، رضا علامه زاده (کارگردان) و هوشنگ بهارلو (فیلمبردار) به چشم می خورد. سه ماه بعد از هر رشته پنج نماینده انتخاب شد. اعضای اصلی شورای موسس را افراد نام آشنا تشکیل دادند؛ «مسعود کیمیایی، محمد متوسلانی، کامران شیردل، سعید مطلبی و رضا علامه زاده».

اما آن شرایط پرالتهاب راه را بر هر تمهیدی بسته بود. ورجاوند سعی کرد تا تشکیل «شورای تعیین خط مشی سیاسی فرهنگی کشور» وضعیت نابسامان فعالیت های فرهنگی را نظمی ببخشد. این شورا مشتمل بر بیست کمیته بود که هر کمیته مسوول یکی از بخش های فرهنگی و هنری ایران به شمار می رفت. سه نماینده- شیردل، بهارلو و علامه زاده- برای طرح مسائل سینمای ایران در کمیته ۱۵ نفری شرکت کردند ولی با استعفای ورجاوند در کمتر از دو ماه این شورا از هم پاشید و سرنوشت سینمای ایران در پرده ابهام باقی ماند. برخی آمارها نشان می داد از مجموع ۵۲۴ سینمای سراسر کشور فقط ۳۱۳ سینما به جای ماند. همه می دانستند تکرار الگوهای مضمونی و بصری سینمای پیش از انقلاب محال است اما کسی نمی دانست سینمای ایران چه می خواهد و به کدام سو می رود. این سینما برای بقای خویش به جمله معروف بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام (ره) در سخنرانی کلیدی دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا تکیه می کرد؛ «... ما با سینما مخالف نیستیم. ما با فحشا مخالفیم.»

● سینمای اصلاحات

مفاهیمی چون توسعه سیاسی، آزادی بیان و عقیده، مدارا و گفت وگو، تساهل و تسامح، انتقادپذیری و تحمل مخالف، پرهیز از خشونت، احترام به رای مردم، جمهوریت، دموکراسی، شایسته سالاری، خردورزی، رعایت حقوق فردی و اجتماعی، دفاع از حقوق زنان و توجه به جوانان اصلی ترین نکات تاکیدی در تمام این سال ها بودند. طرح این کلیدواژه های جدید در فرهنگ سیاسی و سیاست فرهنگی کشور به زودی جای خود را در سینما باز کرد.اهالی سینما از این دور جدید استقبال زیادی کرده بودند.

نگاه انتقادی و مطرح کردن مفاهیم جدید در سینما موجب خلق موج جدیدی در سینما شد که بیش از هر چیز نگاه تحلیلی تری به مقولات سیاسی داشت و اگر این نگاه در حوزه اجتماعی هم وارد می شد در حقیقت متاثر از حوزه سیاسی بود. بررسی سیاست های فرهنگی دولت در نیمه دوم دهه ۷۰ نشان می دهد سیاستگذاران و مدیران سینمای کشور در این نیمه بر سینمایی متکی بر ارزش های انقلابی و دینی تاکید می کردند. اینان سینما را وسیله یی برای انتقاد اجتماعی و بیان مشکلات و معضلات جامعه تلقی کرده و بر سینمای متکی بر مردم تاکید کرده اند. بنابراین سعی کرده اند در سیاستگذاری ها و جهت گیری های خود، خواسته ها و انتظارات مردم و مخاطبان سینما را در نظر بگیرند و بایدها و نبایدهای خود را به باید و نبایدهای مردم نزدیک تر کنند.

● سینمای عدالت

آبان ماه ۱۳۸۶ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصولگرا، گزارش عملکرد خود را طی سال های ۸۴ تا ۸۶ منتشر کرد. بر اساس این گزارش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رویکرد و توسعه بخش هنری در این وزارتخانه را بر مبنای فرهنگ دینی و ملی جامعه اسلامی و مطابق با ارزش ها و سیاست های نظام مقدس جمهوری اسلامی شکل داده و بر همین اساس سیاستگذاری در این معاونت در دو سال مذکور طوری اتخاذ شده که رشته های هنری به سمت و سویی هدایت شوند که در تمام موارد باورهای دینی و ریشه های فرهنگ ایرانی ملاک عمل قرار گیرد. در حوزه سینمایی نیز از سه برنامه بنیادین و کلان تحت عنوان برنامه منتهی به «فیلم خوب»، برنامه منتهی به «سالن خوب» و برنامه منتهی به «اکران خوب» یاد شده که در دستور کار برنامه ریزان معاونت امور سینمایی، سمعی و بصری قرار گرفته است. در این راستا حمایت از تولیدات فاخر و ارزشمند سینمایی، در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته است. (گزارش عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم، ۱۳۸۶)

سیاستگذاران فرهنگی این دوره آشکارا اعلام می کنند؛ «ما متعهد نیستیم سینما رشد کند بلکه متعهدیم سینمای مطلوب رشد کند. در بقیه حوزه های فرهنگ و هنر هم همین طور است. چون اگر دنبال کیفیت نباشیم زیان خواهیم دید.» با این حال برخی منتقدان نیز معتقدند سینما هنوز نزد بزرگانی که به مسائل کلان کشور می پردازند، مشروعیت به دست نیاورده و تا این موضوع برطرف نشود، مشکل حل نمی شود. آنها معتقدند با نگاه دوباره به گونه یی از سینما که به معضلات اجتماعی می پردازد، می توانیم باور داشته باشیم این فیلم ها حتی در مواضع انتقادی نیز در خدمت توسعه فرهنگی کشور خواهند بود. جدی گرفته نشدن این نوع سینما در جشنواره فیلم فجر و مهم تر از آن عدم نمایش عمومی این آثار در سالن های سینما، موجب خسارت های فراوان فرهنگی و اقتصادی خواهد شد. با این همه منتقدان دیگری هم هستند که به کل سینمای ایران را فاقد سینمای سیاسی می دانند. یک منتقد و مدرس سینما با نگاهی کلی تر به مقوله سینمای سیاسی در این سال ها می گوید؛ «اصولاً در سینمای ایران چیزی به نام ژانر نداریم به همین دلیل است که ژانر کمدی و کودک نداریم. در اوایل دهه ۷۰ حرکت هایی انجام شد مثلاً اعتراض کیمیایی و زیر پوست شهر بنی اعتماد از این نمونه اند. اما بیشترین دغدغه این فیلم ها مسائل اجتماعی بود که گوشه چشمی هم به مسائل سیاسی داشتند.

اما مولفه سیاسی چندان در نظر نبود. البته گفتنی است تعریف سینمای سیاسی در جهان هم عوض شده است. سینمای سیاسی در هالیوود هم اکنون بیشتر به عنوان یک ابزار تبلیغاتی ساخته می شود. دیگر از سینمای چپ و سیاسی ایتالیا خبری نیست. از سوی دیگر رویکردها هم عوض شده. سیاره وحشت رودریگز به ظاهر ترسناک است اما سیاسی است.» اما مشکل سینمای سیاسی ایران چیست؟ این منتقد ادامه می دهد؛ «سینمای امروز ما بیشتر مصرف گرا شده. سینما تهیه کننده سالار و سالن سالار شده به همین خاطر قدرت تفکری باقی نمی ماند. این در حالی است که سینمای سیاسی سینمای دقیق تری است. در این میان گذشته از ممیزی در سینما باید گفت چندان توانایی پرداختن به این مساله هم به چشم نمی خورد.»

مهری حقانی