چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
هنر اسلامی و جامعه مدرن
● هنر اسلامی چیست؟
آیا با تعریف هنر اسلامی، میتوان نحوهی حیات آن را در متن زندگی مدرن بشر دریافت؟
تفكر معنوی و احیاء دین، احیاء هنر دینی و گذر از جامعه و هنر مدرن چند پرسش اساسی
بوركهارت در فصل پایانی هنر مقدس در شرق و غرب ، از خود پرسیده بود آیا هنر مسیحی [ از اینجا، هرگونه هنر دینی و شرقی ] خواهد توانست روزی دوباره زاده شود؟ تجدید و احیای این هنرها در چه شرایطی ممكن خواهد بود؟
در اینجا، با چند پرسش اساسی نزدیك به یكدیگر مواجهیم. ابتدا اینكه هنر اسلامی چیست و چه ویژگیهایی برای آن میتوان قائل شد؟ قدرمسلم با شناخت هنر اسلامی میتوان تا حدودی به درك و شناخت وضع آن در جهان معاصر و از آنجا به امكان احیاء آن در صورت افتادگی در تنگنای نخوت رقیب نائل آمد.
● انحطاط تمدن و هنر اسلامی بر اثر حوالت غربی تاریخ جهان
بیمقدمه، باید گفت كه بخت و اقبالی، ولو بسیار ناچیز برای تحقق امری در این امكان فینفسه هست. امّا آنچه بیشتر محتمل است، این است كه سنّت و هنر اسلامی و تمدن مدرن غربی كه در سرزمینهای اسلامی عمیقاً درحال نفوذ است، بیشازبیش از هم جدا شوند و دور افتند. چیزی كه در قرن یازدهم و دوازدهم اسلامی در سرزمینهای اسلامی مقارن قرن هفدهم و هجدهم میلادی رخ میدهد، تحوّلی است كه از مبانی زیباییشناسی و حكمت هنر اسلامی بروز و ظهور میكند. هنرمندان مسلمان در این دوران تحتالشعاع معیارها و ارزشهای مسلط به فرهنگ تصویری و معماری هنر غربی بهویژه هنر باروك قرار میگیرند.
نخستین دانشجوی ایرانی جهت تعلیم نقاشی به شهر رُم اعزام شد و نخستین كارمندان دولتی حرفهای در مقام نقاش و نقشهكش از خارجیان به استخدام درآمدند و اولین شیوههای فرنگیساز از طریق این نقاشان یا همراهان سفیران كشورهای غربی در میان نقاشان ایران و هند و عثمانی رایج گردید؛ به نحوی كه روشهای سنّتی هنر نگارگری ایرانی بهشدت رو به اضمحلال نهاد و میرفت تا تابع حوالت و مظهریت تاریخی هنر و فرهنگ هنری دیگر شود. شیخ محمد و شیخ كمال سبزواری و محمد زمان هنرمندانیاند كه نظام زیباییشناسی ایرانی را متزلزل میكنند، هرچند كار مقدماتی به دست رضا عباسی با بهكارگیری معیارها و ارزشهای مقتبس از هنر تصویر غرب آغاز شده بود. تأثیر نقاشی اروپایی در دورهی شاهعباس به نحو جدّی در تاریخ هنر نگارگری ایران آشكار شد.
درحقیقت، شاهعباس توجه زیادی به تصاویر و نقش و نگار ابنیه و عمارت داشت كه از آن صُوَر بدیعه هنوز در دو كاخ سلطنتی اصفهان باقی و پایدار است. در این تصاویر، بسیاری از رسوم به طرح و اسلوب نقاشی اروپا دیده میشود كه با نقاشی ایران درآمیخته و محتمل است كه از كارهای یوحنای هلندی ۱ باشد كه سالهای چندی در خدمت شاهعباس بوده است. ۲
از نظر برخی از نویسندگان مسلمان تحتتأثیر شرقشناس غربی، این تحول مثبت تلقی شد؛ چنانكه گفتند تنوع محصول هنری و رنگارنگشدن فنون و هنر بر اثر تأثیر هنری اروپا بوده است زیرا استادان ایران را از این طریق از میدان تنگ كتابت و تصویر و تذهیب كتاب به میدانهای پهناور دیگری وارد كرده كه به ترسیم صور مستقل و آرایش و تزیین ابنیه و دیوارها گراییدهاند. باید پذیرفت كه نهضت هنری ایرانی مقارن مواجهه با هنر اروپایی بعضاً تأثیر مثبتی در هشیاری و تفكر هنری ایرانیان را آشكار كرده است، بهخصوص در آنجا كه قالب ثابت نگارگری كهن فروپاشیده میشود و صحنهی تجربه به فضایی مثالی امّا واقعی و خلقی روی میآورد.
هنرمند در این فضا صرفاً به نقاشی نسخههای خطی گرانبها و تذهیب آن نمیپردازد بلكه میكوشد تصویر را با سیاهقلم بعضاً بدون هیچگونه رنگی تجربه كند. این روش كمخرجتر بود و نقاشی و هنر را به دلهای مردم نزدیكتر میكرد. رنگروغن نیز میتوانست روحیات دینی و سنّتی مردم را در فضاهایی جدید و متفاوت از مینیاتورها بازگوید و به نحوی همان مواجههای صورت گیرد كه در قلمروی فلسفه و عرفان اسلامی در برخورد با فلسفهی یونانی ۳ و عرفان هندوـ بودایی ۴ رخ داده بود. علیرغم این تحوّل مثبت، محمد زكی حسن تلویحاً میپذیرد كه تمام این اهتمامات، انحطاطی را كه در هنر نگارگری در حال وقوع بود چاره نمیكرد. هنرمندان دیگر چندان مورد حمایت دربار و اعیان نبودند و آن كوششها مانند تهیهی نسخههای خطی مصور و گرانبهای شاهنامهها و خمسههای درباری و غیره بعد از نیمهی قرن دهم هجری متوقف شده و یا رو به كمی گذاشته بود و تقریباً ازدیاد صور و نقوش وضع تجاری به خود گرفته و بدون فخامت و عظمت، كارهایی صورت میگرفت.
امّا آشنایی ایرانیان، چنان كه آمد، با تصاویر اروپاییان و نقاشی آنها مربوط به اوایل قرن دهم هجری میشود كه شرح آن را بازیلگری در كتاب نقاشی ایرانی داده است.مجموعهای از آثار تقلیدی دورِر آلمانی به دست مبلغان مسیحی یا تجار به ایران آورده شد كه گزارش آن در آلبوم كتابخانهی ملی پاریس بهوضوح مشاهده میشود. در منابع ادبی و تاریخی، از نقاشانی كه تصاویر اروپایی و طرز كار آنها را تقلید نمودهاند یاد شده؛ مثلاً از شیخ محمد سبزواری یا شیرازی كه در كتابخانهی شاه اسماعیل دوم ملقب به عادل كار میكرده (۹۸۴ـ۹۸۵ه/۱۵۷۶ـ۱۵۷۸م) و پس از آن به خدمت شاهعباس پیوسته است. ۵
به اعتقاد توماس آرنولد در كتاب نقاشی در اسلام تأثیر هنر غربی در نقاشی ایرانی بطئی و به كندی صورت گرفته است. این تأثیر ابتدا در زمینهی گزینش موضوعات و سپس در شیوهها از نظر فرم وصورت و بزرگی تصویر بود. نكته آن است كه روح ایرانی مانع از رسوخ تام و تمام حوالت هنری نقاشی غربی در آثار آنان شده است. از اینجا برخی معتقدند كه ایرانیان هرگز نتوانستند ارزشهای غربی اروپایی را به شایستگی آنچنان كه سزاوار است، هضم و جذب كنند. به همین جهت، در تصویرگری كتاب هرگز از معیارهای زیباییشناسی اسلامی و ایرانی تاریخی تخطی نكردند و این ابداعات فقط به آثار جدید تصویری مربوط میشد.
درحقیقت، شیوههای كهن تذهیب و نگارگری مقدس و غیرقابلتصرّف از عالم اسلامی تلقی میشد، هرچند قدری توان فنی آثار تنزل میكرد. به اعتقاد بسیاری، تحول در تصویرگری ایرانی از آثار محمدی نقاش فرزند سلطان محمد در نیمهی دوم قرن دهم هجری آغاز میشود. او تصاویر دهاتی و برزگری و عامه را به نحوی نو ارائه كرده است. اوضاع روستایی و مناظر طبیعی در پردههای نقاشی او متحول شده و جنبهی اینجهانی یافته است. وی راهورسم مقدس نسخههای خطی را نفی میكند. همین طریقه است كه با ظهور نقاش بزرگ صفوی، یعنی رضا عباسی متحول میشود و به درجهی اعلای ترقی و پیشرفت میرسد. درهرحال، هنر نقاشی اروپایی در نیمهی قرن یازدهم هجری/هفدهم میلادی و در قرن ۱۲ه / ۱۸ میلادی تأثیری تمام در طرز اسلوب نقاشی رضا عباسی ایجاد كرده است.
در خدمت این استاد، شاگردانی بودند كه به روش و سبك او رفتار مینمودند. مهمتر از همهی آنها معین مصوّر بود كه در نیمهی دوم قرن یازدهم و سالهای اولیه قرن بعدی كار میكرد. شاه عباس دوم مشوق و مروج اسلوب نقاشی غرب و فنون چهرهكشی اروپایی بود. ازجمله او محمد زمان نقاش را به اروپا فرستاد تا در آنجا هنر خود را تكمیل كند. او كه فنون اروپایی را در ایتالیا فراگرفته بود، به فضای مدرن مسیحی عصر متأخر رنسانس تمایل یافت و به تصویركردن خانوادهی مقدس، قدیسان و كشیشها و فرشتگان و دیگر مناظر مسیحی پرداخت.
با این اوصاف، قرن دهم و یازدهم باید آغاز تحولی معقول در نقاشی ایرانی تلقی گردد، امّا این تحولی مثبت به تحول منفی و صرفاً تقلیدی از فضای تمدن غربی تبدیل شد؛ به نحوی كه راهورسم نقاشی اسلامی را از شیوههای هنری تمدن مسلط غربی كه در ایران مستولی میشد، جدا كرد. بهاینترتیب، بهواسطهی نفوذ اروپاییان و تحولات سیاسی كه بر اثر حضور آنها در ایران رخ نمود، نقاشی و هنر ایران راه فنا و اضمحلال را پیمود و به هنری حاشیهای تبدیل گردید. از همین نظر است كه در سراسر قرن ۱۲ هجری/۱۸ میلادی و نیز قرن سیزدهم/۱۹ میلادی اثر شایان ذكری در هنر اسلامی جز كپیها و تقلیدهای ناقص نمیبینیم.
آنچه در این دورهی فترت انجام یافته، نقاشیهای رنگروغنی و پردههای بزرگ است كه صنعت و رنگِ اروپایی آنها زیادتر از صنعت و صبغهی ایرانی به نظر میرسد. حال پس از این شرح مختصر از سیر انحطاطی هنر اسلامی، بهخصوص هنر نگارگری به مثابهی نمایندهی تجسمی آن، بیآنكه از هنر معماری و نمایشی و بهویژه ادبیات غافل مانیم ــ كه این سه در قرن سیزدهم اسلامی فروپاشی و اضمحلال كامل خود را آشكار كردهاند ــ باید به اصل هنر اسلامی بازگردیم كه در چند پرسش اساسی آغازین به طرح آنها پرداختیم.
● ماهیت و هویت هنر اسلامی و ممیزات آن
هنر اسلامی درواقع هنری است كه حاصل تفكر و بینش دینی مسلمانان در مواجه آن با آثار هنری بیگانگانی است كه هنر آنها در ضمن فتوحات اسلامی تسخیر و تصرّف شده و بهتدریج در حكم مواد در صورت و روح هنری اسلامی هضم و جذب شدهاند. قرآن و روایات معصومان اسلامی نخستین راههای چگونگی تخیل و تفكر در باب عالم وجود و تمثّل معنویت اسلامی را در عرصهی خیال به آدمی آموخت. البته در این میان بودند هنرهایی كه در آغاز جذب عالم اسلامی نمیشدند مانند آنچه در نقاشی و هنرهای تجسمی یونانی و مسیحی، هندوـ بودایی میبینیم. در حالی كه تجسم الوهیت در این هنرها امری مقدس و اصیل تلقی میشد، در تعلیمات اسلامی چنین تصویری حرام و غیرمباح شمرده میشد.
درحقیقت، نقاشی و تصویر امور غیبی و جاندار در عالم اسلامی به واسطهی تعبیرات معصومانه و دینی حرمت یافته و ممنوع بود. امّا این هنرها و فنون شرقی و غربی به مسلمانان تازهتشرفپیداكرده به اسلام به ارث رسیده بود. اسلام از مسلمانان میخواست كه از تقلید طبیعت جاندار چونان بتان پرهیز كنند. مسلمانان نه تنها از هنرهای نگارگری دست نكشیدند، بلكه كوشیدند با ابداع گونهای زیباییشناسی اسلامی از تصوّر طبیعتانگارانه یونانیـ بیزانسیوار اجتناب كرده، راههای نویی را برای تجربهی هنری بیازمایند. این زیباییشناسی با اقتباس دائمی مواد تجسمی از بیگانگان با روح و بینشی اسلامی، ابداعات بیسابقهای در هنر جهانی پیدا آورد كه سرزمینهای مجاور نیز از شیوههای آن اقتباس كردند چنان كه آن را در گوتیك بینالمللی معماری و نقاشی مسیحی میبینیم. ۶
نویسنده : محمد مددپور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست