پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
دست از سر بچه ها بردارید

در سراسر دنیا بدون اینکه به روی خود بیاوریم، می دانیم، کودکی، در بحران افتاده و ما همیشه در مراقبت از آن شکست خورده ایم. «محمدالدوره» را با گلوله مستقیم کشتیم و در افریقا از کودکی عکاسی کردیم که نزدیک یک کرکس (لاشخور) از گرسنگی بیهوش افتاده بود .سپس شاید چون به اندازه کافی وقیح نبودیم بحثهایی عبث ولی در عوض طولانی به راه انداختیم که آیا این فیلم کوتاه یا آن عکس، واقعی هستند یا ساختگی.
در حالی که به هر حال روزانه بچه ها به ضرب گلوله و از زور گرسنگی می میرند به انگشتان خود نگاه میکنم. گیج از آنکه این خون کدام کودک است که از پنجه های من میریزد، یک طالبان دو ساله؟ مبارز بد طینت شش سالهای در غزه؟ چهار ساله ای اهل یمن؟ تروریستی هفت ساله با بمبی در کیف مدرسه که از عراق، اروپا را تهدید می کند؟... آنها آنقدر دورند که به چشم سیاستمداران نمی آیند، ولی به اندازه کافی به«تکه تکه شدن» و «گرسنگی» نزدیک اند. این دو خدایگانی هستند که از رگ گردن به بچه ها نزدیکترند. خود را قانع می کنم؛ گناه آنها جغرافیایی است که در آن می زیند. ولی موضوع فراگیرتر است. در کشورهای مرفه نیز خشونت آنها را تهدید میکند. با درنگ بیشتری در می یابم که خشونت نه تنها از راه اعمال بر کودکان بلکه گاه از طریق فراگرفتن ایشان عمل می کند. یعنی در کنار کودکانی که خشونت می پذیرند، بچه هایی وجود دارند که خود خشن هستند. این دو گروه به یک اندازه طعمه خشونت شده اند.
به همین دلیل می توان از عبارت «خشونت فراگیر» در وصف آنها استفاده کرد. خشونتی که میکشد، گرسنه می گذارد، شکنجه میکند و ناهنجار می کند.
خدا را! کدام هوفمان دوزخ تبار به آنها روی آورده. آمارها نشان میدهد حتی در اروپا علیرغم کوهی از نظریات علمی در باب تعلیم و تربیت، قوانین حمایتی، طرفداری از آزادی وانسانیت، هنوز بچه ها طعمه خشونت فراگیر هستند. چرا؟
زیگموند باومن در کتاب «عشق سیال» میگوید: «در کودکان هنوز انسانیتی مثله نشده باقی مانده است» آنگاه با هیجان از لزوم حفاظت از بچه ها حرف می زند. شاید مسئله همین حفظ انسانییتی باشد که هنوز به تاراج انواع رذیلت ها نرفته. کودکان و نوجوانان در درون خویش «انسان» را حمل میکنند. و مقصود ما در حقیقت نگاه داری و پرستاری از آن است. اما رفتار ما نسبت به ایشان همواره صرفا حمایتی نیست. منظورم فقط زمانهایی نیست که با شرارت به آنها حمله میکنیم، بلکه میخواهم بر روی وقتی تمرکز کنم که از از کودکان چون ابزار سود میجوییم. ما برای بچه ها فیلم، سر گرمی و اسباب بازی می سازیم. ودر جریان انجام همه موارد پنهانی سود اقتصادی خود را دنبال میکنیم . زیرا آنها خریدارانی بی نقص هستند. چرا که از یک سو قدرت راضی کردن والدین را برای تهیه سرگرمی دارند و از سوی دیگر نارضایتی آنها به پای کودکی و بوالهوسی نوشته می شود و نه بی کیفیتی کالا.
در شیوه های فروش جدید چیزی وجود دارد که به آن «صنعت نق نق» میگویند. یعنی اگر بتوانیم بچه ها را مجاب کنیم، آنها آنقدر به جان پدر و مادر غر میزنند تا مجبور شوند کالای مورد نظر را خریداری نمایند. واضح است که در این حال اصلا توجه نکردیم که به این طریق از بچه ها موجوداتی مصرفی می سازیم. در کنار آن بازیهایی به بازار می آورند که برای جذابیت بیشتر خشن هستند. توضیح اینکه در نتیجه چه بلایی بر سر آنها می آید از کفر ابلیس مشهورتر است.آیا دست از سر آنها بر می داریم. نه، بلکه فیلم هایی می سازیم که در آن بچه ها در دسته های دو نفری به صورت زوجهای دختر و پسر به این طرف وآن طرف می روند و در مواردی حتی میان آنها رقابت های شبه عشقی دیده میشود. می توان این مورد را «غیر جنسیت زدایی» نامید. چرا که ما خواه ناخواه از زندگی غیر جنسی کودکان غیر مستقیم نمایشی جنسی ترتیب می دهیم.
علیرغم پنهان کاری و ریا ورزی ما، کودکان در نتیجه این عملیات تبدیل به انسانهایی مصرفی، خشن و تا حد بیش از اندازه ای جنسی می شوند. نه خلاق، با اراده و خانواده دوست. حاشا کردن این موارد فایده ای ندارد. زیرا انسان های بزرگسال عهد ما نتیجه طبیعی همین روش ها هستند.
گذشته از آن لاقیدی، حمل سلاح وتجاوزاز هم اکنون در میان آنها رایج است و اگر نه پس اینهمه دوربین مراقب در مدارس چه معنایی دارد. انسان عهد ما از همه دورانها خودخواه تر است. و این خصیصه را تا حد مازوخیست (خود آزاری) پیش برده. عجبا که خودخواهی سرانجام به خودآزاری بدل شد. روش زندگی ما همه سپهرهای حمایتی مانند پارسایی، خانواده،و محیط زیست را تهدید می کند. گوش کسی هم بدهکار نیست.
به نظر می رسد به جای حمایت از انسان خفته در کودکان، گرم سرکوب آن هستیم. بسیاری از متفکرین عصر ما باور دارند که آدمی چیزی است که باید آن را تاسیس کرد. به همین علت با طیب خاطر مشغول تخریب خصوصیات کودکان هستیم بلکه موجود جدیدی را بنا کنیم. این یک دو، راه هایی اساسی هستند. یا باید به انسان غنوده در بچه ها ایمان آورده از آن پرستاری کنیم(عقیده قدیمی باور به فطرت پاک) و یا با جرح و تعدیل کودکان، انسانهای جدیدی اختراع نماییم. گویا در دهه های اخیر راه دوم را گزیده ایم.
علیرضا سمیعی
توسط محمد الیاس
http://www.elyas۲۲۰.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست