پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
نگاهی گذرا به دنیا و آخرت در آیینه آیات و روایات
در این نوشتار برآنیم كه علاوه بر بررسی موضوعات مزبور، به صورت گذرا به دیدگاه اسلام درباره دنیای مذموم، جایگاه معاد در عهد عتیق، عهد جدید و قرآن، برخی آثار تربیتی ایمان به معاد، پارهای از عواقب شوم انكار آن و در نهایت، به رابطه دنیا با آخرت از چشمانداز اسلام بپردازیم.
●چكیده
دو واژه، كه درباره آنها در قرآن و سنت پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) بسیار سخن به میان آمده، واژههای دنیا و آخرت است. در آیات و روایات از یك سو، به شدّت از دنیا مذمّت شده است. از سوی دیگر، خداوند برای مظاهر دنیا مانند زمین و آسمان، شب و روز، خورشید و مانند اینها تا آنجا ارزش قایل شده است كه در آیات مختلف به آنها سوگند یاد كرده است. در میان دانشمندان نیز درباره دنیای مذموم آرا و تفاسیر گوناگونی وجود دارد. در ارتباط با رابطه دنیا و آخرت نیز روایات از یك سو، رابطه آن دو را به منزله رابطه مشرق با مغرب میدانند كه به هیچ وجه قابل جمع نیستند. از سوی دیگر، دنیا را به عنوان مزرعه آخرت میدانند. در این زمینه نیز میان دانشمندان اختلافنظر است. در این نوشتار برآنیم كه علاوه بر بررسی موضوعات مزبور، به صورت گذرا به دیدگاه اسلام درباره دنیای مذموم، جایگاه معاد در عهد عتیق، عهد جدید و قرآن، برخی آثار تربیتی ایمان به معاد، پارهای از عواقب شوم انكار آن و در نهایت، به رابطه دنیا با آخرت از چشمانداز اسلام بپردازیم.
●واژه «دنیا»
واژه «دنیا» مؤنث أدنی است. اگر اصل آن را «دنائت» بگیریم، به معنای پستتر است، و اگر اصل آن را «دنوّ» بدانیم، به معنای نزدیكتر است. این كلمه همیشه وصف است، اعم از اینكه موصوف آن در كلام باشد مانند: «الحیوهُٔ الدّنیا» و یا نباشد مانند: «لهم فی الدُّنیا خزیٌ».جوهری در صحاح مینویسد: «دنیا به علت نزدیك بودنش دنیا نامیده شده است.» ابن منذر در لسان العرب میگوید: «دنیا نقیض آخرت است و اسم برای این زندگی است; چرا كه آخرت از آن دور است.» راغب اصفهانی میگوید: «از نشئه اول به دار دنیا و از نشئه دوم به دار آخرت تعبیر میشود.»این واژه یكصد و پانزده بار در قرآن تكرار شده است و در همه موارد، صفت زندگی كنونی است. تنها در چهار مورد، كه در یك مورد، به عنوان صفت عُدْوه (= حاشیه و كنار بیابان)۱ و در سه مورد دیگر۲، صفت آسمان قرار گرفته است.
●سرزنش دنیا و حقّانیت موجودات مادی
قرآن كریم در آیات فراوانی دنیا را به شدت سرزنش كرده و از آن به عنوان یك زندگانی فانی و ناپایدار یاد كرده است.۳ در عین حال، این كتاب الهی، آسمان و زمین و كوه و دریا و صحرا و نبات و حیوان و انسان را با همه نظامها و حركتهایی كه دارند، باطل نمیشمارد، بلكه به عكس، این نظام را نظام راستین و حق میداند.۴ از اینرو، خدای متعال به موجودات و مخلوقات عالم از جماد و نبات و حیوان گرفته تا خورشید و ماه و شب و روز،۵ سوگند یاد میكند و این نشاندهنده ارزش و اعتباری است كه خدا برای آنها قایل است.
اساساً بدبینی به آفرینش و نظام هستی با هسته مركزی اسلام، یعنی توحید سازگار نیست. اینگونه نظریهها یا بر ماتریالیسم و انكار مبدأ حكیم مبتنی است و یا براساس اعتقاد به ثنویّت است. اما در دینی كه براساس توحید و اعتقاد به خدای دانا و توانا و حكیم بنا شده است، جایی برای این افكار باقی نمیماند. آنچه به عنوان فنا و زوال دنیا و تشبیه آن در قرآن به گیاهی كه در اثر باران از زمین سر میزند و رشد میكند و سپس زرد و خشك میگردد و تدریجاً از بین میرود، آمده، در حقیقت برای بالا بردن ارزش انسان است; یعنی انسانها نباید منتهای آرزوی خود را امور مادی قرار دهند. خداوند هرگز نمیخواهد كه دنیا را در ذات خود شرّ و زشت معرفی كند.۶
●بررسی و نقد آرا و تفاسیر مختلف درباره دنیا
برخی معتقدند كه عالم دنیا بالذّات عالم شرّ و فساد و تباهی است. اینها به تمام دنیا با نظر بدبینی نگاه میكنند و راه حلی هم برای سعادت بشر و نجات او از بدبختی ندارند، جز پوچگرایی و در نهایت، خودكشی.
این قول مستلزم هدفمند نبودن جهان هستی است و اثبات وجود آفرینندهای حكیم در رأس هرم هستی، كه مورد اعتقاد ادیان توحیدی است، چنین چیزی را رد میكند: «الّذی احسن كل شیء خلقه»(سجده: ۷); او همان كسی است كه هرچه را آفرید، نیكو آفرید.
برخی دیگر بر این باورند كه دنیا بد نیست وگرنه خدا آن را نمیآفرید، ولی علاقه و محبت به آن بد است. این تفسیر شایع است. براساس آن، سعادت بشر در مبارزه با این علایق و امیال و زدودن ریشه آنها است.
●نقد
اولا، این علایق و امیال فطری كه در روح انسان است، از آن جهت كه فطری است و روانشناسی جدید هم آن را تأیید میكند، قابل ریشه كن كردن نیست. حداكثر این است كه در اثر ریاضتها پس رانده شده و به ضمیر ناخودآگاه میرود، ولی بعدها به صورت خطرناكی از مجرای دیگری ظهور و بروز میكند و موجب بیماریهای روحی و عصبی میشود.۷
ثانیاً، قرآن كریم همین محبّتها را به عنوان نشانههای حكمت پروردگار ذكر میكند. برای مثال، در سوره روم ضمن یادآوری آفرینش بشر و خواب و بعضی چیزهای دیگر به عنوان نشانههای تدبیر خداوند، میفرماید: «یكی از نشانههای پروردگار این است كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا به آنها آرام گیرید و در میانتان دوستی و مهربانی به وجود آورد. در این حقیقت، نشانهها از تدبیر و حكمت پروردگار است برای آنها كه میاندیشند.»۸
علاقه به دنیا مظاهر فراوانی دارد. مانند علاقه به فرزند، علاقه به پدر و مادر، علاقه به همسر، علاقه به مال و ثروت، علاقه به احترام و محبوبیت. اگر این علایق نبود، نه نسل بشر تداوم پیدا میكرد، نه زندگی و تمدن پیش میرفت و نه حركت و جنبشی بود و اساساً بشری در روی زمین باقی نمیماند. از اینرو، در آیه مزبور دوست داشتن همسر به عنوان یكی از نشانههای حكمت پروردگار ذكر شده است.
●منطق اسلام
از منظر آیات و روایات، اساساً هم علاقه و محبت به كاینات بد است و هم سركوب علایق و محبّتها. آنچه از نظر اسلام زشت و ناپسند است وابستگی و دلبستگی۹ و راضی شدن و قانع شدن به دنیاست.۱۰ اسلام بین علاقه به مال و فرزند و سایر شؤون زندگی، با قانع بودن و رضایت دادن و غایت آمال قرار دادن آن تفاوت قایل شده است.
آیات قرآنی درباره دنیا دو دسته است: دسته اول، آیاتی است كه تكیه بر تغییر و ناپایداری این جهان دارد. در این آیات، واقعیّت متغیّر و ناپایدار مادیات، آنچنان كه هست، ارائه میشود. برای مثال، گیاهی را مَثَل میآورد كه از زمین میروید، ابتدا سبز و خرّم است اما پس از چندی به زردی میگراید، خشك میشود، باد حوادث آن را خرد میكند و در فضا پراكنده میسازد. آنگاه میفرماید: «این است مَثَل زندگی دنیا.»۱۱
این دسته آیات بر آن است تا مادیات را از صورت معبود و كمال مطلوب خارج سازد. در كنار و حتی در ضمن این آیات، بیدرنگ این نكته گوشزد میشود كه ای انسان! جهانی دیگر پایدار و دایمی وجود دارد. زنهار كه هستی را منحصر در همین امور گذرا بپنداری!
دسته دوّم، آیاتی است كه به صراحت میفرماید: آنچه قرآن آن را مذموم میشمارد، «دلبستگی و وابستگی»، «قانع بودن» و «رضایت دادن» به امور مادی است. این آیات جوهر منطق اسلام را درباره دنیا روشن میكند.
●قرآن كریم اهل دنیا را اینگونه توصیف میكند:
۱) كسانی كه امیدوار به ملاقات ما نیستند و به زندگی دنیا رضایت داده و به آن آرام گرفتهاند و آنان كه از آیات ما غافل هستند.۱۲
در این آیه آنچه مذموم شمرده شده است، «امید به زندگی دیگر نداشتن» و به مادیات «رضایت دادن» و قانع شدن و «آرام گرفتن» است.
۲)از آنان كه از یاد ما روی گردانده و جز زندگی دنیا هدف و مقصدی ندارند، روی برگردان. این آخرین حد دانش آنهاست.۱۳
در اینجا نیز سخن درباره افرادی است كه جز دنیا هدف مطلوبی ندارند و سطح فكرشان از مادیات بالاتر نیست.
۳)آنان به زندگی دنیا شادمان و دلخوش شدهاند، در صورتی كه زندگی دنیا در مقایسه با آخرت جز اندك نیست.۱۴
كوتاه سخن اینكه، بین علاقه به مال و فرزند و سایر شؤون زندگی مادی و قانع بودن و رضایت دادن و غایت آن قرار دادن آنها تفاوت است. راه چاره سركوب كردن و نابود ساختن علایق طبیعی و امیال فطری نیست، بلكه راه حل واقعی آزاد كردن و به كار انداختن یك سلسله علایق دیگری است كه پس از علایق جسمی پیدا میشوند و نیاز به تحرك و بیدار كردن دارند. به عبارت دیگر، هدف اسلام، محدود كردن و كم كردن نیروهای محسوسی كه در متن خلقت به دست حكمت پروردگار آفریده شده، نیست، بلكه هدف، آزاد كردن یك سلسله نیروهای معنوی است كه در غریزه و فطرت قرار دارند. چون این نیروها از مقام عالی انسان سرچشمه میگیرند، دیرتر بیدار میشوند. از اینرو، به تحرك و احیا نیاز دارند. به عبارت دیگر، مقصود دین بستن چشمههای امیال و علایق محسوس مادی نیست، بلكه مقصود باز كردن و تلاش برای جاری ساختن چشمههای امیال معنوی است.۱۵ برای مثال، هنگامی كه پدر، فرزند دانشآموز خود را به دلیل بازیگوشی یا شكمخوارگی ملامت میكند، در حقیقت از انحصار علاقه او به بازی یا خوردن نگران است; زیرا میخواهد در فرزند علاقه به درس و كتاب و خواندن و نوشتن پیدا شود.۱۶
●خاستگاه این بحث
منشأ این منطق اسلام درباره دنیا نوع نگرشی است كه درباره انسان و جهان دارد. متون اسلامی، جهان را منحصر در حیات زودگذر و ناپایدار مادی نمیدانند، با اعتراف به عظمت این دنیا پیوسته حیات دیگری را كه بسی عظیمتر است گوشزد میكنند. بنابراین، انسان از دیدگاه اسلام با اینكه از میوههای درخت همین دنیاست، ولی دامنه وجود و حیاتش تا ماورای دنیا هم گسترده شده است.۱۷ قهراً انسان با این اهمیتش نباید هدف نهایی خود را دنیا و مادیات قرار دهد و خود را به دنیا بفروشد.
حضرت علی(علیه السلام) در این زمینه میفرماید: «وَ لَبِئْسَ المَتْجرُ أَنْتری الدُّنیا لِنَفْسِكَ ثَمَناً»;۱۸ بد معاملهای است كه خود را به دنیا بفروشی.
علاوه بر این، اخلاق و تربیت اسلامی نیز ایجاب میكند كه از اهمیت دادن به مادیات كاسته شود. البته، این قسمت را سایر مكاتب تربیتی هم قبول دارند كه برای تربیت اجتماعی بشر و آمادگی او برای یك زندگی اجتماعی سالم باید چارهای اندیشید كه افراد هدف و آرمان معنوی داشته باشند و نسبت به مادیات حریص نباشند; چرا كه آتش حرص و طمع موجب ویرانی اجتماع هم میگردد.
خلاصه اینكه، همانگونه كه اصل توحید اجازه نمیدهد كه ما با چشم بدبینی به دنیا و جهان مادی نگاه كنیم، اصل معاد و اخلاق اسلامی نیز ایجاب میكند كه هدف اعلی و غایت آمال انسان بالاتر از دنیا و مادیات باشد.۱۹
●واژه «آخرت»
واژه آخِرت مؤنث آخِر به معنای پسین و بازپسین، در مقابل أولی۲۰ یا دنیا۲۱، به معنای سرای نخستین است.۲۲
در اصطلاح ادیان آسمانی، آخرت به جهان ابدی گفته میشود كه برای هركسی پس از مرگش آغاز میشود و در آنجا به پیامد كردار خویش دست مییابد.
آخرت در برخی آیات قرآن، به عنوان صفت۲۳ یا مضافالیه «دار»۲۴ به كار رفته است. در برخی آیات دیگر، به عنوان صفت "حیاهٔ"۲۵ آمده است. در یك مورد نیز صفت برای "نشأهٔ" ۲۶ قرار گرفته است. در موارد زیادی هم در مقابل "دنیا" آمده است.۲۷
بنابراین، آخرت كه از آن به «الدارالآخرهٔ» و «النشأهٔ الآخرهٔ» و مانند اینها تعبیر میشود، شامل قبر و برزخ و حشر و نشر و حساب و بهشت و دوزخ همگی میشود.۲۸
●معاد در فرهنگ اقوام پیشین
مسأله معاد بازتاب بسیار گستردهای در میان اقوام پیشین داشته است. از دورترین زمانها آثار اعتقاد به حیات پس از مرگ در میان اقوام مختلف دیده میشود، به گونهای كه شك و تردیدی در این امر باقی نمیماند كه آنها اعتقاد راسخی به سرای دیگر داشتهاند.
●عقیده به معاد در عهدین۲۹
بیتردید یهود و نصاری به عالم پس از مرگ اعتقاد داشتند و این مسأله در «عهد جدید» و اناجیل فراوان دیده میشود. هرچند در «عهد عتیق» كمتر اثری از آن به چشم میخورد.
این امر شاید به این دلیل باشد كه یهود به دلیل دنیاپرستی شدید، كه از سراسر تاریخشان نمایان است، اعتقاد به معاد را مزاحم برنامههای خود میدیدند، لذا هنگامی كه دست به تحریف آثار پیامبران خویش زدند، آنچه را كه مربوط به زندگی مادی بود به خوبی ثبت كردند، ولی آنچه را كه از رستاخیز و كیفر دنیاپرستان و ستمكاران بحث میكرد، حذف نمودند!
قرآن كریم نیز آنان را چنین معرفی میكند: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ اَحْرَصَ النّاسِ علی حیاهٔ وَ مِن الّذینَ اشرَكوا یَوَدُّ اَحَدُهُمْ لَو یُعَمَّرُ أَلفَ سَنَهٔ»(بقره: ۹۵); آنان را حریصترین مردم بر زندگی (دنیا) خواهی یافت، حتی حریصتر از مشركان به گونهای كه هریك از آنان دوست دارد هزار سال عمر كند.
علیرغم بیاعتناییهایی كه در كتابهای عهد عتیق نسبت به مسأله عالم پس از مرگ دیده میشود، باز هم تعبیرات روشنی، كه حاكی از اعتقاد به چنین عالمی است، در آنها به چشم میخورد.۳۰
نویسنده:حسین فقیه
پینوشتها
۱ انفال: ۴۲
۲ صافات: ۶ / فصلت: ۱۲ / ملك: ۵
۳ كهف: ۴۶
۴ ص: ۲۷ / ابراهیم: ۱۹
۵ تین: ۱ـ ۳ / عادیات: ۱و۲ / شمس: ۱و۲ / لیل: ۱و۲
۶ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۲۴۰
۷ گرچه امروزه نظریه فروید در مجموع رد شده است، ولی این قسمت آن همچنان مورد قبول بسیاری از علماست.
۸ روم: ۲۱
۹ نجم: ۲۸ و ۲۹
۱۰ یونس: ۷ / توبه: ۳۸
۱۱ كهف: ۴۵ / حدید: ۲۰ / یونس: ۲۴
۱۲ یونس: ۷
۱۳ نجم: ۲۹و ۳۰
۱۴ رعد: ۲
۱۵ مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۴۶و ۲۴۷
۱۶ همان، ص ۲۴۷و ۲۴۸
۱۷ همان، ص ۲۴۷و ۲۴۸
۱۸ نهجالبلاغه، خطبه ۳۲
۱۹ مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۴۹
۲۰ قصص: ۷۰
۲۱ نور: ۲۳
۲۲ ر. ك: المعجم البسیط
۲۳ اعراف: ۱۶۹ / عنكبوت: ۶۴
۲۴ توبه: ۳۸ / ابراهیم: ۳
۲۵ یوسف: ۱۰۹ / نحل: ۳۰ / قصص: ۷۷
۲۶ عنكبوت: ۲۰
۲۷ بقره:۱۱۴،۱۳۰،۲۰۰،۲۰۱،۲۱۷،۲۲۰/آلعمران:۲۲،۴۵،۵۶، ۱۵۲
۲۸ حسنمصطفوی،التحقیقفیالكلماتالقرآنالحكیم،ج۱،ص ۴۶
۲۹ كتاب مقدس یهودیان، كه عهد عتیق نام دارد، شامل ۳۹ كتاب است كه ۵ كتاب آن اسفار پنجگانه تورات است و ۱۷ كتاب آن به نام مكتوبات موّرخان نامیده شده. چنانكه از نامش پیداست نوشتههایی است از موّرخان درباره ملوك و پادشان و مانند آن و ۱۷ كتاب دیگر كه مكتوبات انبیا نامیده میشود، شرح حال و بیان كلمات قصار و اندرزگونه و مناجاتهای پیامبران است. اما كتاب مقدس مسیحیان (عهد جدید) مجموعاً ۲۷ كتاب است كه ۴ كتاب آن اناجیل اربعه است، كه به وسیله شاگردان مسیح یا شاگردِ شاگردان وی نوشته شده و ۲۲ كتاب نامههای پولس و سایر رجا برجسته مسیحیت است كه برای مناطق مختلف فرستادهاند. آخرین كتاب مكاشفات یوحنّا است كه مكاشفات او را شرح میدهد.
۳۰ اشعیا; ۲۶: ۱۹، كتاب اول سموئیل; ۲:۶ و مزامیر داوود; ۲۳: ۴ـ۶
۳۱ اشاره به براهین عقلی حكمت و عدالت بر رورت وجود معاد دارد كه برخی آیات نیز به براهین مزبور اشاره دارند. ر.ك.به: استاد محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، درس های ۴۴و۴۷
۳۲ عن الصادق(علیه السلام): رأسُ كلِّ خطیئهٔ حُبُّ الدُّنیا. میزان الحكمه، محمدی ری شهری، ج ۳، ص ۲۹۴
۳۳ ناصر مكارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۵، ص ۱۷و۱۸
۳۴ «قالَ اُنظرنی الی یوم یُبعثون»(اعراف: ۱۴); گفت: مرا تا روزی كه (مردم) برانگیخته میشوند، مهلت ده.
۳۵ ناصر مكارم شیرازی، پیشین، ص ۱۲۳ـ۱۲۲
۳۶ فیض كاشانی، محجهٔالبیضاء، ج ۸، ص ۳۳۱
۳۷ ناصر مكارم شیرازی، پیشین، ص ۳۸۵
۳۸ قیس بن عاصم یكی از اصحاب پیامبر میگوید: با جماعتی از «بنی تمیم» خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) رسیدم... عرض كردم ای پیامبر خدا ما را موعظه كن، موعظهای كه از آن بهرهمند شویم، زیرا ما جماعتی هستیم كه از بیابانها عبور میكنیم. پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)فرمود: «ای قیس! با عزت، ذلت است و با حیات مرگ، و با دنیا آخرت. و هر چیزی حسابگری دارد و هر اجلی كتاب. ای قیس! تو همنشینی خواهی داشت كه با تو دفن میشود در حالیكه او زنده است و تو با او دفن میشوی در حالی كه تو مردهای، و اگر او گرامی باشد، تو را گرامی میدارد. اگر پست باشد، تو را تسلیم (بدبختی) میكند. او فقط با تو محشور میشود، تو نیز فقط با او، تنها از او سؤال میشوی، پس آن را صالح قرار ده; چرا كه اگر صالح باشد، موجب آرامش توست و اگر فاسد باشد، مایه وحشت توست و او عمل توست. (بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۲۸)
در روایت دیگر از امام صادق(علیه السلام) میخوانیم: «هنگامی كه میت در قبر گذاشته میشود، شخصی در برابر او نمایان میشود و به او میگوید: ای انسان ما سه چیز بودیم: یكی رزق تو بود كه با پایان عمرت قطع شد، و دیگر خانوادهات بودند كه تو را گذاشتند رفتند، و من عمل توأم كه با تو ماندهام، ولی من از هر سه برای تو كمارزشتربودم. (فروغكافی، ج ۳، (كتاب الخبائز)، ص ۲۴۰،ح۱۴)
۳۹ محمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۴۰۶
۴۰ محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ص ۵۰۱ـ۵۱۲
۴۱ نوح: ۷ / منافقین: ۵ / جاثیه: ۸
۴۲ ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۹۴
۴۳ برای توضیح بیشتر پیرامون براهین عقلی بر ضرورت معاد ر..به: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، درس ۴۴، ص ۳۶۴ـ۳۶۶ و برای آشنایی با جایگاه معاد در قرآن نیز ر.ك.به: همان، درس ۴۱، ص ۳۴۱
۴۴ محمدتقی مصباح، همان، درس ۴۱، ص ۳۴۰
۴۵ زخرف: ۳۲
۴۶ انفال: ۲۸ / انبیاء: ۳۵ / اعراف: ۱۶۸
۴۷ محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، درص ۵۲، ص ۴۳۳
۴۸ محمدحسین طباطبائی، تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۳۹۵، ذیل آیه ۲۰ سوره شوری
۴۹ عنالباقر(علیه السلام): «نِعمَ العَوْنُ الدُّنیا علَی الآخِرَهِٔ»(میزانالحكمه، ماده دنیا)
۵۰ احزاب: ۴
۵۱ مرتضیمطهری، سیری درنهجالبلاغه، ص ۳۰۸ / ص ۲۶۴
۵۲ مرتضیمطهری، سیری درنهجالبلاغه، ص ۳۰۸ / ص ۲۶۴
۵۳ برای آشنایی بیشتر با پیامدهای وابستگی مادی و دنیاگرایی، ر.ك. به: «فرهنگ آفتاب»، ج ۵، ص ۲۵۰۵
۵۴ منكانت همَتُّهبَطْنَهقیمَتُهمایخرجمنه.(میزانالحكمه،ماده«همم»)
۵۵ مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۷۵
۵۶ عنالنبی:الدنیامزرعهٔالاخرهٔ.(كنوزالحقائق،مناوی،باب دال)
۵۷ الدنیا...متجر اولیاءالله.(نهجالبلاغه، حكمت ۱۳۱)
۵۸ الدنیا... مسجدُ احبّاء اللّه.(نهجالبلاغه، حكمت ۱۳۱)
۵۹ مرتضی مطهری، پیشین، ص ۲۶۷
۶۰ عن المسیح(علیه السلام): إنّما الدّنیا قنطرَهٌٔ فاعبروها و لا تعمروها.(خصال، ج ۱، ص ۲۵)
۶۱ عن علی(علیه السلام): أیّها النّاسُ انّما الدنیا دارُ مجار و الآخرهُٔ دارُ قرار فخذُوا من ممَرّكُم لِمَقَرَّكُم.(نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۳)
۶۲ عن علی(علیه السلام): وَ اِنَّالیومَ عملَ و لاحسابَ و غداً حسابُ و لا عملَ. (نهج البلاغه، خطبه۴۲)
۶۳ «و انَّ الدّار الآخرهِٔ لهِیَ الحیَوانُ لو كانوا یعلمُون».(عنكبوت: ۶۴)
منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۶۲
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست