دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

بحث بر سر پایان علم


حتی هنگامی كه علم ادعا می كند بیش از همیشه در توضیح پدیده های طبیعی موفق بوده است ,باز این فریاد بلند می شود كه احتمالا اكنون زمان پایان علم نزدیك است این گفته صرفا به معنای پذیرش محدودیت نیروی فكری وعقلی علم نیست بلكه به معنای پذیرش پایان حقیقی علم به منزله فعالیتی بارور و مولد است

حتی‌ هنگامی‌ كه‌ علم‌ ادعا می‌كند بیش‌ از همیشه‌در توضیح‌ پدیده‌های‌ طبیعی‌ موفق‌ بوده‌ است‌،باز این‌ فریاد بلند می‌شود كه‌ احتمالا اكنون‌ زمان‌پایان‌ علم‌ نزدیك‌ است‌. این‌ گفته‌ صرفا به‌معنای‌ پذیرش‌ محدودیت‌ نیروی‌ فكری‌ وعقلی‌ علم‌ نیست‌ بلكه‌ به‌ معنای‌ پذیرش‌ (پایان‌)حقیقی‌ علم‌ به‌ منزله‌ فعالیتی‌ بارور و مولد است‌.چنین‌ جمله‌هایی‌ اغلب‌ با اندیشه‌ پسامدرن‌(Postmodern) و یا مفهومهای‌ عصرنوین‌همراه‌ است‌. اما تاریخدانان‌ می‌دانند كه‌ مفهوم‌افول‌ و مرگ‌ احتمالی‌ علم‌ مفهومی‌ است‌ باریشه‌هایی‌ كهن‌ و قوی‌.

در واقع‌، تمامی‌ نگرشهای‌ معتقد به‌ پایان‌احتمالی‌ علم‌ از یك‌ یا دو اندیشه‌ موضوعی‌مشتق‌ می‌شود. خود دانشمندان‌ اغلب‌ دیدگاهی‌(خطی‌) دارند. آنان‌ علم‌ را تلاشی‌ در جهت‌ارائه‌ دركی‌ منسجم‌ و كامل‌ از جهان‌ طبیعی ‌می‌دانند. اردوگاه‌ مخالف‌، علم‌ را فرایند اوج‌ وحضیض‌ می‌انگارند. پیروان‌ این‌ دیدگاه‌چرخه‌ای‌، علم‌ را پیشرفتی‌ از دوران‌ كودكی‌ وجوانی‌ به‌ سمت‌ دوران‌ سالخوردگی‌ و سپس‌مرگ‌ می‌دانند، یا در بهترین‌ حالت‌، علم‌ را توالی‌تغییرهایی‌ می‌دانند كه‌ امید اندكی‌ را برای‌پیشرفتی‌ قابل‌ قبول‌ یا حتی‌ خود اندیشه‌پیشرفت‌ باقی‌ می‌گذارد.

دیدگاههای‌ چرخه‌ای‌ در جنبش‌ رمانتیك‌ادبیات‌ سده‌ نوزدهم‌ و احیای‌ كنونی‌ آن‌ فراوان‌یافت‌ می‌شود و به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌ دیدگاههادر دورانهای‌ بی‌اعتقادی‌ و تردیدهای‌ سیاسی‌ واقتصادی‌ به‌ شدت‌ رشد می‌كنند. اما نكته‌آموزنده‌ در اینجاست‌ كه‌ جذابترین‌ وشگفتترین‌ توضیحها در مورد اندیشه‌ چرخه‌ای‌كه‌ در مباحث‌ امروز نیز دیده‌ می‌شود در كتابی‌به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ كه‌ در زمان‌ پرتلاطم‌دیگری‌ یعنی‌ درست‌ در تلخترین‌ روزهای‌پایانی‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ در ۱۹۱۸ چاپ‌ شد.نویسنده‌ این‌ كتاب‌ اسوالد شپنگلر (OswaldSpengler)، دبیر گمنام‌ و فقیر دبیرستانهای‌آلمان‌ بود.

كتاب‌ ۱۲۰۰ صفحه‌ای‌ شپنگلر به‌ نام‌ desAbendlandes Der untergang(افول‌ غرب‌)واكنش‌ و حساسیت‌ بی‌ درنگ‌ و پایداری‌ رابرانگیخت‌. در این‌ كتاب‌ می‌توان‌ طلایه‌های‌استدلالهای‌ امروز را یافت‌. مفهومهایی‌ آشنا كه‌در نوشته‌های‌ اندیشمندان‌ بسیاری‌، از توین‌بی‌(ادامه‌ دهنده‌ مستقیم‌ شپنگلر) گرفته‌ تا مؤلفان‌عصر نوین‌ و دیگر منتقدان‌ دیده‌ می‌شود.مفهوم‌ كلیدی‌ شپنگلر این‌ است‌ كه‌ تاریخ‌ در هردوره‌ تاریخی‌ اساسا جریان‌ یكسانی‌ را طی‌می‌كند و از ساخت‌ یكسانی‌ تبعیت‌ می‌كند. هریك‌ از تمدنهای‌ قدرتمند نوع‌ بشر نه‌ تنها ازهمان‌ اعتبار و اهمیت‌ تمدن‌ غرب‌ برخوردارندكه‌ به‌ نوبه‌ خود، از چرخه‌ای‌ یكسان‌ و فصل‌وارپیروی‌ می‌كنند. بنابه‌ گفته‌ شپنگلر، سده‌ بیستم‌متناسب‌ است‌ با روم‌ باستان‌ در دوران‌ حكومت‌وحشیانه‌ قیصرها و اینك‌ ما در آخرین‌ روزهای‌زمستان‌ به‌ سر می‌بریم‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.