جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فلسطین و مسوولیت ما


فلسطین و مسوولیت ما

یکی از مشکلات اصلی فلسطین را می توان در نبودن یک استراتژی واحد برای هماهنگی همه عواملی که می توانند در نجات این کشور مظلوم نقش آفرین باشند دانست یک واقعیت گریزناپذیر وجود کشورها و شخصیت های عربی است, این مجموعه به مرور زمان دارای برداشت ها و سلایق مختلف از چگونگی برون رفت از گرفتاری فلسطینی ها شده اند

یکی از مشکلات اصلی فلسطین را می‌توان در نبودن یک استراتژی واحد برای هماهنگی همه عواملی که می‌توانند در نجات این کشور مظلوم نقش‌آفرین باشند دانست. یک واقعیت گریزناپذیر وجود کشورها و شخصیت‌های عربی است، این مجموعه به مرور زمان دارای برداشت‌ها و سلایق مختلف از چگونگی برون‌رفت از گرفتاری فلسطینی‌ها شده‌اند. بنابراین فقدان خردمندی در همسو کردن آنان به وضوح به چشم می‌خورد. به خاطر دارم در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۹ که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در معیت مرحوم شهید حقانی سفری به چند کشور عربی و ازجمله لبنان داشتم در میهمانی خصوصی‌ای که با حضور رهبر فقید فلسطینی آقای یاسر عرفات برگزار شد، به‌عنوان گله‌مندی مجله‌ای ایرانی (که اگر درست به یاد بیاورم اطلاعات هفتگی بود) را نشان داد که پشت جلد آن عکسی از صدام و یاسر عرفات بود و زیر آن با خط درشت جمله‌ای به مفهوم همدستی عرفات با صدام برای نابودی انقلاب اسلامی نوشته شده بود. عرفات در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: <من در لحظه پیروزی انقلاب اسلامی حیات تازه‌ای پیدا کردم و در اولین سخنرانی خود این انقلاب را به زلزله‌ای تشبیه کردم که اسرائیل را لرزاند.> در اینجا نمی‌خواهم مرحوم یاسر عرفات را از اشتباهات دوران رهبری‌اش بر مبارزات مردم فلسطین تبرئه کنم اما این ادعا را می‌توان با قاطعیت عنوان کرد که وی یکی از صادق‌ترین مبارزان فلسطین بود که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مورد بی‌مهری قرار گرفت. برای بیان روشن‌تر موضوع باید نیم‌نگاهی به گذشته فلسطین داشت. آتش نزاع در منطقه فلسطین آتشی دیرینه و ریشه در اعماق تاریخ دارد. به جرأت می‌توان گفت در حال حاضر تنها نام‌ها و صورت‌ها تغییر یافته وگرنه ماهیت این تنازع و حتی طرفین دو جبهه برخورد ثابت مانده‌اند. ‌ طی قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی شعله‌های آتش جنگ‌های صلیبی تقریبا به همین وضعیت امروز برپا شد. کشورهای اروپایی چهار مرتبه به هوای تصرف بیت‌المقدس به سمت فلسطین لشکرکشی کردند و هر بار صلاح‌الدین ایوبی فرمانده بی‌نظیر عرب با شجاعت و شهامت از خاک فلسطین دفاع می‌کرد.

پس از جنگ‌های صلیبی، عثمانیان حاکمیت خود را بر حجاز، شامات و مصر و به‌طور کلی کشورهای عربی تحمیل کردند، طی دوران عثمانی نیز این محدوده‌ها به ویژه منطقه فلسطین همواره دستخوش ناآرامی‌ها و کشمکش‌های فراوانی بین حاکمان ترک و اروپاییانی چون ناپلئون بناپارت قرار داشت اما مظلومیت مردم و خاک فلسطین پس از جنگ جهانی اول و جدا شدن بخش‌های عربی از امپراتوری عثمانی پس از انقلاب ژوئن ۱۹۱۶ شروع شد که دولت انگلیس با تبانی با برخی دیگر از کشورهای غربی نقشه ایجاد یک دولت یهودی را در قلب کشورهای عربی و اسلامی کشیدند و زمانی که جمعیت ۵۰ هزار نفری یهود در برابر ۶۵۰ هزار نفر عرب مسلمان اقلیتی بسیار کوچک بود، استعمارگران به هر وسیله ممکن، رفته‌رفته شرایط مهاجرت دیگر یهودیان را به منطقه فراهم آوردند و از طرفی هم طمع‌ورزی صاحبان اراضی غیریهود جهت فروش زمین‌های خود و تفرقه و تشتت بین سران عرب چرخ آسیاب غربی‌ها را با سرعت بیشتری به گردش درآورد. پس از جنگ جهانی دوم و جنایات نازی‌ها در به وجود آوردن فجایع هولوکاست، زمینه مناسب مظلوم‌نمایی برای صهیونیست‌ها و شرایط برای به تصویب رساندن دولت یهودی در مجمع عمومی سازمان ملل فراهم شد که شرح ماوقع بسیار و مجال کوتاه است. با این اوصاف چنانکه گفته شده با وجود همت بالایی که سران کشورهای عربی در خیلی از مقاطع زمانی از خود نشان دادند و چندین مرتبه نیز تا آستانه برچیدن حکومت صهیونیسم پیش رفتند اما نوع تلقی آنان از نوع مبارزه هم تحت تاثیر فشارهای بین‌المللی و هم با گره خوردن با جریانات داخلی آن کشورها به تنوع گرایید و مع‌الاسف در فقدان یک قدرت متمرکز و خط‌دهنده همین وضعیت باعث خنثی شدن امکانات یکدیگر شد.

در حال حاضر نیز این شرایط تشدید شده و نیازمند یک جامع‌نگری و هدفمند ساختن تلاش‌ها است. در این میان کشور ایران به‌عنوان یک قدرت بی‌بدیل در منطقه خاورمیانه که دارای مردمی هوشمند، متدین و غیرتمند است و از طرفی از امکانات مادی و سوق‌الجیشی برخوردار است، یکی از امیدهای مردم فلسطین به شمار می‌رود، در عین حال باید توجه داشت که ایران در میان اعراب هم به لحاظ مذهبی و هم به لحاظ قومیت در اقلیت قرار دارد و نباید این تصور به یقین تبدیل شود که بدون کمک جامعه عرب در جامعه بین‌المللی بتوان کار چندان بزرگی را به سرانجام رسانید. به‌طور منطقی اولین و ضروری‌ترین اقدام ایران باید قرار گرفتن در مرکز اتحاد اعراب باشد، چرا که یک اقلیت تنها در صورت لطمه نزدن به غرور اکثریت و عرضه شفاف توان خویش به آنان می‌تواند جلب اعتماد کند. برای اشتباه بودن مسیر حرکت دیپلماسی و تبلیغاتی کشورمان کافی است تا همین حوادث غزه را مورد مطالعه قرار دهیم، به‌عنوان مثال حملاتی که توسط جریانات مدیریت شده داخلی به دولت مصر شد با هیچ توجیهی قابل قبول نیست، برخی از رسانه‌ها و شخصیت‌های منتسب به حاکمیت ایران، حسنی مبارک را کافر خواندند و دولت مصر را خائن نامیدند، اردن و عربستان و... را هم‌پیمان اسرائیل و طرفداران جنبش فتح را نیز همدست صهیونیسم دانستند با این حال اگر تلقی کشورهای فوق‌الذکر از مواضع اعلام شده، به‌عنوان نظرات رسمی دولت ایران باشد، کدام پل برای همکاری‌های آینده جهت کمک به فلسطین باقی خواهد ماند؟ ‌ اکنون دیگر می‌طلبد تا سیاستمداران کشورمان یک بار دیگر جایگاه ایران را در قضیه فلسطین مورد بازنگری گذاشته و تمامی توان و توشه مردم مسلمان و انقلابی را ولو به نام اعراب و همسایگان فلسطین در اختیار این مردم مظلوم بگذارند. نباید فراموش کنیم که حسب سوابق یاد شده مشکل فلسطین حتی در طول دوران جنگ سرد نیز که بلوک شرق در راستای منافع خود از فلسطین حمایت می‌کرد هم لاینحل ماند، لذا امروز باید تلاش و هماهنگی مضاعفی مصروف بداریم.

هدایت آقایی