جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنگ مورد درخواست


جنگ مورد درخواست

همه چیز برنامه ریزی شده بود, موتور جنگنده ها در پایگاه ها روشن شده بود و تانك ها در مرزها آماده بودند كه ناگهان از لندن خبر رسید كه سفیر اسراییل در انگلستان ترور شده است و مناخم بگین بلافاصله به اریل شارون, وزیر دفاع دستور داد كه در ژوئن ۱۹۸۲ لبنان را به اشغال درآورد

همه چیز برنامه ریزی شده بود، موتور جنگنده ها در پایگاه ها روشن شده بود و تانك ها در مرزها آماده بودند كه ناگهان از لندن خبر رسید كه سفیر اسراییل در انگلستان ترور شده است و مناخم بگین بلافاصله به اریل شارون، وزیر دفاع دستور داد كه در ژوئن ۱۹۸۲ لبنان را به اشغال درآورد.

همین وضعیت بار دیگر تكرار شد، در ستاد ارتش اسراییل همه چیز آماده شده بود، نیمی از اعضای دولت حماس و نمایندگانش در پارلمان دستگیر شده بودند و زیرساخت ها در غزه نابود شده بود و یك منطقه جداكننده در شمال غزه برای جلوگیری از رسیدن موشك ها به شهرها و شهرك های اسراییلی، ایجاد شده بود.

اسراییل در مورد جبهه شمالی- جنوب لبنان- و این كه حزب الله ۱۲ تا ۱۷ هزار موشك در اختیار دارد و فقط برای گرم كردن جبهه شمال در نظر گرفته شده است، سخن آغاز كرده بود، آیا آغاز جنگ یك امیدواری بوده و یا یك انتظار و یا هر دو؟

هر كسی كه در این جنگ شركت كرده، حساب ها، سناریوها و اهداف ویژه خود را داشته است.

جنبش حماس درگیر یك بحران داخلی همراه با فشارهای رو به افزایش برای دست كشیدن از دولت و روی كار آمدن یك دولت وحدت ملی مستقل كه بتواند وضعیت را آسان كند و محاصره تحمیلی را از ملت فلسطین بردارد، است.

حزب الله برای خلع سلاح شدن و كوتاه شدن دستش تا این كه امریكا به راحتی وارد شود با فشارهای داخلی و بین المللی مشابهی درگیر بود و دایره در اطراف دو هم پیمان اصلی اش یعنی دمشق وتهران روز به روز تنگ تر می شد.

واشنگتن كه امور را از دید اسراییل می نگرد، فراتر از آن رفته و گمان برد كه فرصت برای ناكارآمد كردن حزب الله كه سر نیزه ایران در قلب خاورمیانه است، كاملاً آماده شده است و به همین دلیل به اسراییل برای ادامه جنگ وكالت داد و از كشورهای صنعتی در كنفرانس سن پطرز بورگ وقت اضافی درخواست كرد و برای تكمیل ماموریت به انتظار نشست. امریكا در این جا همانند جنگ ژوئن ۱۹۶۷ به وقت كشی پرداخت تا این كه قطعنامه شورای امنیت برای متوقف شدن جنگ دیرتر به اجرا گذاشته شود و همین امر را در جنگ ۱۹۷۳ به اجرا گذاشت و به اسراییل اجازه داد كه برای گسترش فعالیت های خود، وقت اضافی داشته باشد. تنها بازیگری كه در این جنگ، درماندگی خود را نشان داد، نظام های كشورهای عربی بود. نظام های عربی پیش از به وجود آمدن رخدادها دچار سرگشتگی شده بود و برای درك سیاست امریكا در منطقه واقعاً حیران مانده بود، همه چیز را به امریكا داد ولی چیزی دریافت نكرد، حمایت آن ها از امریكا در عراق، نظامی طائفه ای را به آن ها داد، حمایت آن ها از فعالیت های ضد جنبش حماس موجب گردید كه كل ملت فلسطین مجازات شود، در نگرانی از برنامه هسته ای ایران، با امریكا مشاركت كرد و ناچار شد در چانه زنی به سود ایران دخالت كند و بعید به نظر می رسد كه امریكا در مقابل متوقف شدن برنامه هسته ای ایران به نقش این كشور در عراق و كشورهای حاشیه خلیج[فارس] به ضرر نظام های عربی اعتراف كند.

نظام های عربی دچار بحران شده اند و هیچ گاه تایید مردمی را به دست نیاورده و به نظر می رسد كه نظام های آنان لرزان و ضعیف است ولی برای این كه بتواند نقش موثری را ایفا كند و مطابق منافع قومی و ملی و به ویژه كشورهای خود حركت كنند، فرصت همچنان باقی است.

پس از تهاجم اسراییل به غزه و همچنین پس از شعله ور شدن جنگ در لبنان، برگزاری كنفرانس سران عرب ضروری بود و این ضرورت همچنان احساس می شود ولی این كنفرانس برگزار نشد و اسراییل از مبهم بودن موضع عربی كاملاً بهره جسته و از آن برای خود پوششی ایجاد كرده و اعلام نمود كه برای اولین بار و به طرز كاملاً بی سابقه نسبت به تهاجم اسراییل به لبنان، عرب ها موضع تایید كننده ای ابراز كرده اند.

منبع: الدستور، چاپ اردن

مترجم: سید محسن ساری