پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
پایان بازنشستگی
سال ۱۸۸۹ هنگامی که بیسمارک، اولین مستمری را برای کارگران بالای ۷۰ سال برقرار کرد، امید به زندگی در پروس حدود ۴۵ سال بود.
در سال ۱۹۰۸ که جرج لوید، پرداخت ۵ شیلینگ در هفته را برای مردان فقیر ۷۰ ساله مقرر کرد، بریتانیاییها به ویژه فقرا در خوشبینانهترین حالت حداکثر تا ۵۰ سالگی عمر میکردند. در سال ۱۹۳۵ نیز زمانی که در آمریکا سیستم تامین اجتماعی راهاندازی شد، سن رسمی بازنشستگی ۶۵ سال بود؛ ۳ سال بیش از میزان عمر معمول آمریکاییها. در این دوران درواقع بازنشستگی مورد حمایت دولت برای دوره کوتاه پایان زندگی طراحی شده بود.
امروزه بازنشستگی بهعنوان موضوعی همگانی مدنظر قرار دارد. در برخی کشورهای اروپایی میانگین دوران بازنشستگی تا بیش از ربع قرن ادامه دارد. در آمریکا سن رسمی بازنشستگی ۶۶ سال، اما میانگین سن بازنشستگی افراد حدود ۶۴ سال است و افراد بازنشسته بهطور میانگین حداقل حدود ۱۶ سال پس از بازنشستگی به زندگی خود ادامه میدهند. میانگین هزینه مستمریهای بازنشستگی در میان کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه در حال حاضر بیش از ۷ درصد میزان تولید ناخالص داخلی است، در حالی که این میزان در سال ۱۹۳۵ حدود ۲/۰ درصد بوده است. پیشبینی میشود که در برخی کشورها این میزان تا سال ۲۰۵۰ بدون لحاظکردن هزینههای بخش خصوصی و هزینههای تکمیلی بهداشت و درمان و مراقبتهای بلندمدت مربوط به بازنشستگان، به ۲ برابر برسد.
هرچند گزاره «همه ما روزی سالمند خواهیم شد.» گزاره روشنی است، برخی دولتها، کارفرمایان یا افراد به سمت پذیرش شرایطی میروند که بازنشستگی بلندمدت بهعنوان مفهومی جامع، رو به پایان است. اینکه ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، به جهان پیشابیسمارکی برگشتهایم که اشتغال نقطه خاتمه رسمی نداشت. این بازگشت یک رخداد یکشبه و ناگهانی نیست و تدارک آن باید از اکنون آغاز شود تا در راستای تغییری برای بهترشدن شرایط از آن استفاده شود.
این تغییر میتواند عجیب و در عین حال مثبت باشد، چراکه مردم زندگی طولانیتری یافتهاند و امید به زندگی در ازای هر ۱۰ سال به میزان ۲ تا ۳ سال افزایش یافته است و پیشبینی میشود که این میزان همچنان روندی افزایشی داشته باشد. اگر در گذشته افراد ۱۰۰ ساله بهندرت یافت میشدند، امروزه تنها در آمریکا بیش از ۱۰۰ هزار نفر افراد بالای ۱۰۰ سال وجود دارد.
این روند حتمی اجتماعی با ترکیبی از دو تغییر دیگر جمعیتشناختی همراه است؛ اول اینکه در بسیاری از کشورهای ثروتمند، زنان تمایلی برای چندفرزندی جهت حفظ میزان جمعیت ندارند و دوم آنکه نسل عظیم متولد شده بعد از جنگ جهانی دوم به دوران بازنشستگی رسیدهاند. در سال ۱۹۵۰ کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه در ازای هر فرد با سن ۶۵ سال به بالا، ۷ نفر در رده سنی ۶۴-۲۰ ساله داشتند که امروزه این میزان به ۴ نفر کاهش یافته، پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰ به ۲ نفر کاهش یابد که این موضوع موجب آسیب جدی طرحهای مستمری جاری (PAYG) (که قسمت عمدهای از درآمد بازنشستگان در کشورهای ثروتمند را شامل میشود)، خواهد شد.
در مواجهه با این معضل این ایده وجود دارد که برخی کمبودهای نیروی کار کشورهای ثروتمند میتواند به وسیله مهاجران از کشورهای فقیر تامین شود. این در حالی است که مقاومتی سیاسی در برابر میزان مهاجرت وجود دارد که نمونهای از آن در انتخابات اخیر پارلمان اروپا نشان داده شد.
ازاینرو افراد، شرکتها و دولتها در کشورهای ثروتمند باید خود را با این وضعیت وفق دهند که امروزه نشانههایی در این زمینه وجود دارد. بسیاری از کارفرمایان نسبت به کارگران سالمند برخورد تبعیضآمیزی دارند که البته این امر بدون دلیل نیست؛ عملکرد افراد در مشاغل یدی در دوران میانسالی افت میکند و همچنین افراد سالمند غالبا با تکنولوژیهای جدید سازگاری کمتری دارند، اما افراد پس از بازنشستگی لزوما همان مشاغل قبلی خود را ادامه نمیدهند. در ژاپن که سطح مستمریها پایین است و بسیاری از افراد تا پس از ۶۰ و حتی ۷۰ سالگی مشغول به کار هستند، شرکتهای بزرگی نظیر هیتاچی راههایی را برای استخدام مجدد کارمندان پس از بازنشستگی در پیش گرفتهاند، اما در ظرفیتی متفاوت و بهویژه با حقوقی کمتر.
از منظر دیگر، کارفرمایان قدرت ابتکار کمتری برای استفاده از این شرایط داشتهاند، اما خردهفروشان یا رستوراندارانی نظیر مکدونالد شروع به استخدام بازنشستگان کردهاند، زیرا مشتریان، آنها را دوستانهتر و مفیدتر میدانند. همچنین کمبود نیروهای ماهر نیز فرصتهایی ایجاد کرده است. در سالهای اخیر، کمبود مهندسان در آلمان، شرکتها را ناگزیر کرد تا کارگران قدیمی را به کار گیرند و با توجه به روند کاهشی نیروی کار، به نظر میرسد که کارفرمایان گزینههای چندانی برای انتخاب ندارند.
از سوی دیگر بسیاری از کارگران قدیمی، علاقهمند به ادامه کار پس از دوران بازنشستگی هستند. شماره اخیر فایننشال تایمز نشان داده است که بسیاری از آمریکاییها، بریتانیاییها و ایتالیاییها تمایل دارند دورههای طولانیتری به کار بپردازند. بیتردید در صورتی که مشاغل جدید چندان دشوار نباشد، افراد زیادی بهلحاظ روحی و جسمی تمایل دارند که برای بیرونرفتن از خانه بهانهای داشته باشند!
در این شرایط آیا دولتها اطمینان دارند که این سازگاری بهراحتی و بهطوری اجتنابناپذیر حاصل خواهد شد؟ اخیرا براساس مطالعات جمعیتشناختی، سیاستهایی که کارگران سالمند را در راستای اشتغالزایی و کارآفرینی ترغیب به بازنشستگی پیش از موعد میکند، محدود شدهاند. مواردی نظیر ایجاد مزایای قابل انتقالتر، تشویق مهاجرت، تشویق به افزایش پساندازهای شخصی یا اصلاح نظام مراقبتهای درمانی که رابطه معناداری با بازنشستگی دارند همچنان منطقی به نظر میآیند.
غیر لازمالاجرا بودن سن بازنشستگی در بخش خصوصی که در چارچوب آن شرایطی فراهم میشود تا افراد بتوانند بهطور تدریجی بازنشسته شوند، نیز منطقی به نظر میآید. بهخصوص سن بازنشستگی برای بازنشستگان دولتی باید به تعویق انداخته شود؛ البته تاکنون تنها دانمارک گام رادیکال و موثری در زمینه مرتبطکردن سن بازنشستگی با امید به زندگی برداشته است. هرچند برخی از این سیاستها مورد پسند و پذیرش مردم نیستند، باید برای افزایش روزافزون مستمریها تدابیری اندیشیده شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست