دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سکوت مرگ تمام عیار است


سکوت مرگ تمام عیار است

نگاهی بر مجموعه شعر «برگ های بی عشوه ختمی» سعدی گل بیانی

«شعری به تو دادم که زیبایی را در آن ستوده‌ام...»

وان تسه – ترجمه عباس صفاری

جغرافیدانی به نام بارون می‌نویسد: «... هر قبیله‌ای زبان خودش را دارد و فرهنگ واژه‌های این مردمان روز به روز کاهش می‌یابد، زیرا پس از درگذشت هریک از افراد قبیله چند واژه به نشانه سوگواری ممنوع اعلام می‌شود.» ما کاملا می‌دانیم عرف‌های کلاسیک چه بلاهایی بر سر زبان ما آورده است که بازخورد آن در آزمون و خطای شعر دهه ۷۰ و همین‌طور پیامد بازدارنده زبان نیمه‌جنگی میان محفل‌های بسته روشنفکری کاملا دیده می‌شود.

«چرا متن را ساده‌تر بنویسیم؟» این جمله را بارها شنیده‌ایم ولی به‌ندرت به خودمان حق استفاده متقابل از آن را داده‌ایم. در حقیقت بحران شعر امروز ایران دلیلی جز بی‌تفاوتی در مقابل زبان و ادبیات قدیم نمی‌تواند داشته باشد، با این مقدمه کوتاه، به دفتر شعر «برگ‌های بی‌عشوه ختمی» سروده شاعری جوان و موفق دهه ۸۰ شعر معاصر «سعدی گل‌بیانی» نگاهی می‌کنیم. شاعر در این مجموعه با طرزی «ساختارشکن در اجرای زبان مدرن» توام با احترام به مخاطب، به الفبای شعر نزدیک شده است، شاعر در وصف نگاه هستی‌شناسانه‌اش با بیانی قابل ستایش که سرشار از طنز و غم است، به کالبد شعرهایش فرورفته است: «نیچه / با پوچی بزرگی که دمپایی‌اش را فرا گرفته بود / قلاج می‌زد در چپقش...»(ص ۱۸) آدم‌ها و سوژه‌های این دفتر «سنتزی» خارق‌العاده در برابر روزمرگی‌های عیان جهانند و آبشخوری جز تجربیات زندگی و اتفاقات گذشته را جست‌وجو نمی‌کنند: «قسمت، مربوط به عکس تیتر روزنامه امروز بود / در عکس، غزه بمبارانی بود... (ص ۶۸)

در سال ۱۹۲۱ «رومن یاکوبسن» بحث جالبی پیرامون تاریخ و ادبیات داشت که می‌گفت: «نقد حقیقت به دنبال بازداری‌های برخاسته از حرمت اثر فلج شده و سکوت گونه‌ای از مرگ تمام‌عیار است!»‌ سعدی گل‌بیانی طبق همین فاکتور و برای دورشدن از نقص شعرهایش و با علم به اینکه زبان، اصلی‌ترین ماده سازنده ادبیات خصوصا در شعر است، به سوی حقیقت «آبژکتیو» در متن پیش رفته است.

بی‌تردید امکان سخن‌گفتن در یک شعر مدرن بدون الصاق‌کردن نمادها کاملا بستگی به زاویه دید و نثر شاعر دارد. طبق همین فرمول ساده سعدی گل‌بیانی، کاملا به شرایط وخیم و قابل تغییر «زبان شعر» واقف است، چیزی که شاعران معروف بسیاری همچون «مهدی اخوان‌ثالث» کمتر به آن پرداخته‌اند، سعدی گل‌بیانی بدون درنظرگرفتن دامنه گسترده عرف‌‌های ادبی که برخاسته از سنت است هرگز در شعرهایش به این عرف‌‌های مرسوم نپرداخته است. از لحظه‌ای که ادعا می‌کنیم اثر را باید با خودش و براساس دیدگاه ساختاری‌اش سنجید، نمی‌توان از نیازهای ساختاری یک شعر در گسترده‌ترین زوایای آن پرهیز کرد: «نفتی به درازای تاریخ / در خاک کنده باشند با ناخن‌های شکسته/ بر کتاب‌ها و گوشتی که هرگز نگشود... (ص۱۱۸)» واقعیت این است که نقطه مهم شعرهای این دفتر، نوع زبان اجرایی شعرهاست که در متن پنهانش شکلی اعتراضی به زبان «فئودالی» رایج در شعرهای دهه ۸۰ را یدک می‌کشد. شاید اغراق نباشد که سعدی گل‌بیانی را از قابل‌تامل‌ترین شاعران دهه «نود» شعر ایران بدانیم. او در عین سادگی در زبان، «رئالیسمی» خاص در نگاه مدرن اشعارش دارد.