شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

و اما حکومت معنوی و اسلامی


و اما حکومت معنوی و اسلامی

آیا یک حکومت اسلامی باید همچون سایر حکومت های دنیوی رفتار کند آیا نباید تمایزی ماهوی حداقل در داوری مسئولانش و حتی از نظر دیگران از رفتاری که نسبت به دگراندیشان و حتی مخالفان صورت می دهد, دیده شود حکومت اسلامی باید رفتاری مادرانه داشته باشد نه تنها نسبت به فرزندان خدوم و خیّر خود که حتی نسبت به فرزندان متخلف خود, چه رسید به مخالفان و دگراندیشان که چه بسا اشتباهات و لغزشهایش را برایشان آشکار سازند

رفتار حکومت اسلامی با عموم مردم و موافقان و مخالفان و حتی کسانی که بر علیه اویند باید چگونه باشد!؟ آزمون حکومت اسلامی چگونه است؟

آیا یک حکومت اسلامی باید همچون سایر حکومت‌های دنیوی رفتار کند؟ آیا نباید تمایزی ماهوی حداقل در داوری مسئولانش (و حتی از نظر دیگران) از رفتاری که نسبت به دگراندیشان و حتی مخالفان صورت می‌دهد، دیده شود؟ حکومت اسلامی باید رفتاری " مادرانه" داشته باشد؛ نه تنها نسبت به فرزندان خدوم و خیّر خود که حتی نسبت به فرزندان متخلف خود، چه رسید به مخالفان و دگراندیشان که چه بسا اشتباهات و لغزشهایش را برایشان آشکار سازند. همان گونه که حتی زمانی مادری که کودکش اشتباهی را مرتکب شده وقتی او را تربیت و تنبیه می‌کند، تنها به سبب مصلحت اوست و هدف از آن آزردن یا زهر چشم گرفتن از کودکش نیست و چه بسا در دلش نیز از ناراحتی کودک آزرده می‌شود و هدف او، کمک به کودک است تا مسیر درستی را برگزیند، یک حکومت معنوی و اسلامی باید همان گونه غمخوار حتی شهروندان متخلف خود باشد، چه رسد به مخالفان و دگراندیشان.

البته رفتار مادرانه نیز در گذشته با امروز تفاوت‌هایی کرده است، و اگر در گذشته بسیار از مادران به سبب جهل و عدم آگاهی کودکان را تنبیهاتی بدنی می‌کردند، امروز علم روانشناسی و تعلیم و تربیت نوین، آن را منع می‌کند و توصیه می‌نماید که با کمی ترش‌خویی یا حتی بی‌تفاوتی نسبت به بسیاری از اعمال غلط کودک می‌توان حتی نتایجی بهتر گرفت.

حکومت دینی و اسلامی باید حتی متخلفان و مجرمان را با روش‌هایی انسانی و بدون تضییع حقوق‌شان، در راه بازپروری، ندامت کند و همواره شانس تجدیدنظر را به آنان بدهد.

نباید فراموش کنیم که در هر محفل و جمعی تنها کسانی می‌توانند در راس قرار گیرند که رفتار " مادرانه" را داشته باشند و حقوق همگان را در نظر گیرند و عملا رأی و انتخاب افراد در بلندمدت نصیب چنین منش‌هایی می‌شود؛ چه بهتر که آن نصیب حکومتی معنوی و اسلامی گردد که شایستگی عملی‌اش را در این خصوص به ثبوت رسانده باشد. فراموش نکنیم، شکست یک حکومت اسلامی زمانی نیست که شهروندان‌اش از فرمان‌های او پیروی نکنند یا حتی قوانین‌اش را زیر پاگذارند، شکست حقیقی یک حکومت معنوی و اسلامی زمانی است که خود به همان روش‌ها و منش‌هایی متوسل شود که دشمنانش را به آن محکوم می‌کند؛ زمانی که اصول دینی و انسانی خود را در حین مبارزه، با دشمنان و رودرویی با متخلفان زیر پا بگذارد. فراموش نکنیم که حکومت‌های معنوی بر دل‌ها حکومت می‌کنند، نه بر سرزمین‌ها و چه بسا حکومت‌های دینی‌ای که در رأس قدرت نیستند، ولی قلب مردم با آنهاست و از آنان پیروی می‌کنند و چه بسا حکومت‌هایی دین که در هرم قدرت لمیده‌اند، اما مردم با آنها نیستند و حکومتگران بر رویاهای خود حکومت می‌کنند.

همان گونه که امام حسین با وجود این که نتوانست حکومت اسلامی تشکیل دهد، اما اینک بر دلهای ما هنوز حکومت می‌کند و سعی می‌کنیم خود را پیرو او سازیم و همان طور که یزید حکومت ولایت اسلامی را بدست آورد، اما نه تنها امروز که حتی در دوران خود نیز بر قلب‌های مسلمانان هرگز حکومت نکرد. هیچ حکومتی در جهان چه در گذشته و چه در حال نبوده است، که همۀ شروندانش موافق میل او باشند، و این اصلی جاودانه است تا آن هنگام که اختیار انسان واقعیت و حقّی مشروع است؛ حکومتی معنوی و اسلامی تنها باید بجوید تا بیابد که چگونه با اقلیت‌ها، مخالفان، متخلفان و حتی دشمنانش رفتار کند؛ انسانی و خداپسندانه تنها آنگاهست که از آزمون الهی موفق بیرون آمده است.

این افتخاری برای حکومتی دینی و اسلامی خواهد بود که در آن حقوق اقلیت‌های قومی، زبانی و دینی مراعات شود؛ افتخاری در تاریخ و مهمتر از آن سرافزاری‌ای در دنیای معنوی و سعادت در دنیای اخروی. آیا هنوز ما از چنین نوع حکومت‌هایی در تاریخ به عنوان الگو و نمونه یاد نمی‌کنیم؟

حکومت اسلامی باید آن فرمایش حضرت علی در نهج البلاغه را مدام مد نظرش قرار دهد که " حرف حق را بپذیرید، ولو از سوی دشمنانش باشد" و " حرف ناحق را نپذیرد، ولو از طرف دوستانش گفته شود." آیا هنوز به خود نمی‌بالیم از این که در حکومت اسلامی، زمانی حضرت علی و یک مسیحی را به دادگاه می‌برند، دادگاه رای به نفع آن مسیحی می‌دهد و همین حرکت بی‌نظیر حکومت اسلامی در آن زمان موجب مسلمان شدن آن مسیحی می‌گردد.

حکومت اسلامی باید همواره این بیم را در خود داشته باشد که مبادا به یک حکومت دیکتاتور بدل شود. نه بر این سبب که امروز دموکراسی و مردم سالاری گسترش یافته است و حتی نه به این جهت که تحت فشار دولت‌ها و حکومت‌های دیگر قرار می‌گیرد. بلکه از این روی که دیکتاتوری با نفس یک حکومت دینی و اسلامی نه ناسازگار که حتی دشمن است. وای بر ما که اگر در حین مواجهه با دشمنانمان نادانسته یا ناخواسته دیکتاتوری پناه بریم یا حقوق شهروندان و به ویژه اقلیت‌ها را نادیده بگیریم. آن روز، روز شکست حقیقی حکومت دینی و معنوی است! شکستی از درون و بی‌صدا.

بی‌شک هیچ کس را نه به زور می‌توان به بهشت فرستاد و نه مورد پسند خداوند است که انسانها بدون اختیار و گزینش باشند و آزمون‌های این دنیا می‌بایست با آزادی و اختیار انسان‌ها صورت گیرد، آنچه مهم است این که حکومت اسلامی خود از حقوقی که دین و وجدانش برای او مقرر کرده است، عدول نکند و رفتار مادرانه خود را حتی در سخت‌ترین شرایط حفظ نماید.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا

دکترای جامعه شناسی از تگزاس آمریکا