جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بیماری مرا از سینما و تلویزیون انداخت


بیماری مرا از سینما و تلویزیون انداخت

به یقین خیلی ها چهره محب اهری را در میان آثار محبوبی که برای کودک در دهه هفتاد ساخته شد میشناسند این بازیگر به مناسبت بازی در سریال «خوب, بد, زشت» و هم چنین نمایش «کلوچه دارچینی» که در حال اجرا دارد با ما هم کلام شد

به یقین خیلی ها چهره محب اهری را در میان آثار محبوبی که برای کودک در دهه هفتاد ساخته شد میشناسند. مجموعه هایی نظیر: مبصر چهارساله کلاس، محله برو بیا، چاق و لاغر و ... رئیس بزرگ در چاق و لاغر و یا همان معلم در مبصر چهار ساله کلاس همگی از برنامه هایی بودند که علاوه بر جذب مخاطب، خلاقیت سازندگانش در آن موج می زد. خلاقیتی که در حال حاضر در میان تعداد بی شماری از برنامه هایی که برای کودک امروز ساخته می شود دیگر به دست فراموشی سپرده شده و در این میان تنها یک یا دو گروه برنامه ساز هستند که هنوز مثل سابق با فکر و خلاقیت کارهایی را برای کودکان میسازند. این بازیگر که بعدها سریال هایی نظیر مختارنامه، سربداران، ابن سینا و ... را نیز در کارنامه کاریش دارد، به مناسبت بازی در سریال «خوب، بد، زشت» و هم چنین نمایش «کلوچه دارچینی» که در حال اجرا دارد با ما هم کلام شد.

شما در دهه هفتاد کاری را برای گروه کودک ساختید به نام «مبصر چهار ساله کلاس» که در همان زمان با استقبال خوبی از جانب مخاطب کودک و حتی بزرگسال مواجه شد. بعد از حضور در این برنامه این انتظار از شما می رفت که در کارهای بیشتری دیده شوید اما این اتفاق به نسبت نیفتاد. دلیلش چه بود؟

- این قضیه به سال ۷۰ مربوط می شود و بعد از این برنامه (مبصر چهارساله کلاس) من کم کار نشدم و اتفاقا سریالی را برای تلویزیون با نام نابغه های قرن بیست و یکم ساختم که تا سال ۷۴ نیز ادامه داشت. بعد از آن جُنگ آفتاب را کار کردم. سپس یک کار نمایشی برای کودک در تلویزیون کار کردم(ق مثل قلقلک)، کلیت این برنامه به گونهای بود که بوسیله وسائل برای این کار داستانهایی را میساختیم و از چوب، جالباسی، روزنامه و ... قصه درست میکردیم. کاری خلاقانه بود چرا که با خلاقیت بچهها در ارتباط بود و بچهها باید تخیل میکردند تا با برنامه همراه میشدند.. ضمن اینکه قبل از آن فکر میکنم مبصر چهار ساله کلاس درگیر مناسبات سیاسی و به طبع آن به چند برنامه تلویزیون هجمه انتقادها سرازیر شد و یکی از همان برنامهها هم مبصر چهار ساله کلاس بود. هنوز که هنوز است افرادی را میبینم که با توجه به سنین میان سالی شان شعرهای آن برنامه را یادشان است و برایم می خوانند. یادم است یکی از نمایندگان مجلس به این برنامه انتقاد کرده بودند که شما دارید به بچههای مدرسهای آموزش نادرست میدهید و به آنها نشان میدهید که یک نفر از همین دانشآموزها چهار سال در یک مقطع مانده و به عبارتی در جا میزند. این نماینده به جای مقابله مستقیم با سیاست و حل مشکلات خودشان، آمدند و چند برنامه که من آن زمان داشتم را زیر سوال بردند. در حالیکه این برنامه برای خنداندن بچهها بود نه چیز دیگری و اتفاقا میخواستیم با نشان دادن این مسائل به بچه ها یادآوری کنیم که در کنار خنده درس هم بخوانند. در هر حال من خیلی ناراحت شدم، اما دیگر کاری از دست ما برنمی آمد. سیاستمداران ما به جای اینکه رو در رو مسائل را حل کنند به چیزهای دیگر می پردازند. مثل سریال سرزمین کهن کمال تبریزی که درست اواسط پخشش شروع کردند به نقد و حرف هایی از این قبیل. به عقیده من موضوع اصلی اصلا برنامه نیست و متآسفانه یک عده ای به دنبال ضربه زدن به رسانهای مثل تلویزیون هستند. ماجراهایی از این قبیل از گذشته هم در این رسانه وجود داشته است. علاوه بر این درست سال ۷۵ بود که حس کردم حال زیاد خوبی ندارم و همین شد که فهمیدم دچار بیماری شدم. از آن زمان تا الان با این بیماری مقابله کردهام اما در شرایطی به خاطر درمان نتوانستم کار کنم. البته در همان زمان در تئاتر کار میکردم و در سینما و تلویزیون نمی توانستم کار کنم.

الان حالتان بهتر است؟

- بله خدا را شکر، مدتی است حالم بهتر شده است و دارم کار می کنم. در فاصله دو سه سالی که من در تلویزیون کار نکردم، تغییر مدیریت هم در این رسانه داشتیم و همین باعث شد تا ادامه کار کردنم در این رسانه کمی مشکل شود. در سال ۷۸ هم یک کار برای کودک انجام دادم که متآسفانه پخش نشد.

اما همانطور که خودتان هم اشاره کردید در همان زمان در حیطه تئاتر کارهای خوبی را روی صحنه داشتید.

- بله و در هر سال دو نمایش را بازی میکردم. نمایش هایی نظیر شاخه طوبی، یک دامان ماه و ستاره، نصرت خانم مادرم و نوروز و ...

با توجه به کارهایی که در زمینه کودک انجام دادید، فعالیت در این ژانر چقدر برایتان اولویت داشت؟

- برای کارهایم اولویت بندی نمی کنم. هر کاری که پیشنهاد شود و در موردش به این نتیجه برسم که برای حضور در آن قابلیت و توانایی اش را دارم حتما قبول می کنم.

سال گذشته در فیلم «فرزند چهارم» به کارگردانی وحید موسائیان و «گلچهره» نیز بازی کردید؟

- بله و در فرزند چهارم لهجه ایرانی الاصل تانزانیایی را داشتم. پیشنهادها را بررسی می کنم و اگر نقشی برایم جذابیت داشته باشد در آن بازی میکنم. ضمن اینکه باید ببینم با کارهای تئاتریام تداخل نداشته باشد.

اخیرا در سریال «معمای شاه» و قبل تر در سریال «پایتخت دو» بازی کردید.

- فاز اول معمای شاه قبل از نوروز تمام شد که در واقع اتفاقات دربار را به تصویر می کشید. من در این سریال در نقش دکتر ایادی دکتر مخصوص شاه به ایفای نقش پرداختم.

با توجه به اکثر کاراکترهایی که در معمای شاه ما به ازای بیرونی دارند، نقش شما هم قطعا در راستای همین نقش ها بود؟

- نقشهایی مثل هویدا و خود شاه سندیت تاریخی دارند و همه مردم آنها را می شناسند، به همین خاطر بازیگرانشان باید طوری بازی کنند که درست شبیه به این افراد باشد. اما در مورد دکتر اعیادی مطلب زیادی در اختیار نیست و فقط همه این را می دانند که او مورد اعتماد شاه بوده است. این که این شخصیت زیاد شناخته شده نیست، دست من را باز گذاشت که طبق صحبت و مشورت با کارگردان شخصیتی بیافرینیم که هم جذاب باشد و هم اینکه ویژگی هایی که برای ایفای نقشهای این چنینی را داراست داشته باشد. آقای ورزی هم در اینباره خیلی به من کمک کردند.

تجربه همکاری با محمدرضا ورزی برایتان چطور بود؟

- تجربه خوبی بود ضمن اینکه تا الان خود ایشان و تهیه کننده به من گفتند که سکانسهایی که بازی داشتم خوب درآمده و از این بابت خوشحالم.

و پایتخت دو؟

- سال گذشته در پایتخت دو نقش دایی صفر را بازی کردم که خوشبختانه مخاطبان هم از آن نقش خوششان آمده بود و آن را دوست داشتند. این سریال تجربه خوبی برای حضورم در سریال های مناسبتی بود. بعد از بازی در این سریال حس کردم که ارتباطم با مخاطب بیشتر از قبل شده چرا که مردم ما همیشه سریالهای مناسبتی را به گونه ای دنبال می کنند.

برسیم به سریال نوروزی «خوب، بد، زشت» که نوروز امسال از شبکه دو سیما پخش شد.

- کارگردان این سریال آقای منوچهر هادی بازی من را در سریال پایتخت دو دیده بودند و پیشنهاد بازی در نقش پدر خانواده را در این سریال به من دادند.

برای ایفای این نقش چطور با کارگردان به تعامل رسیدید و آیا پیشنهادهایی برای بهتر درآمدن نقش می دادید؟

- بله، از برخوردهای مردم در کوچه و خیابان متوجه می شدم که اولا سریال را دیده اند و آیا آن را دوست داشته اند و یا نه؟ و همین بازخوردها را در گفتگو با کارگردان و نویسنده مطرح می کردم. بازخوردهای مردم طوری بود که انگار من را جزو خانواده خود می دانند و آنقدر صمیمی برخورد می کردند که برایم جالب بود و همین جذابترین بخش کار ما است.

با توجه به پیشینه کمدی که مخاطب از شما می دانست این انتظار می رفت که بار کمدی این سریال تا حد زیادی روی دوش شما باشد، اما در عمل اینطور نشد.

- همان روز اول که می خواستیم در مورد کار صحبت کنیم من می خواستم نقشم را کمدی بازی کنم اما آقای هادی نظرشان خلاف این بود.

این مسئله به این علت نیست که کمدی بودن کار به اصطلاح در نیامده؟

- نه اصلا، کارگردان گفتند که می خواهیم به سمت کمدی نرویم و قصد داریم اتفاقات و موقعیت های کمدی که بوجود میآید مخاطب را سرگرم و جذب کند. بهتر است که به سمت جدی بودن برویم، اما نه جدی بودنی که صرفا جدی باشد و من در این باره قانع شدم که نقش پدری را بازی کنم و در مواقعی که به سمت جدی شدن می رفتم ایشان به من می گفتند که زیاد جدی نشو.

در بازخوردهایی که از مخاطب داشتید به مورد خاصی برنخوردید؟

- بله اتفاقا یک مورد برایم خیلی جالب بود روزی سوار تاکسی شدم و راننده تاکسی که یک پسر جوان بود از من کرایه نگرفت و دلیلش را پرسیدم و گفت: اینکه شما در قسمت پایانی سریال پسرت را بخشیدی من را تحت تآثیر قرار داد و باعث شد رابطه من و پدرم که مدت ها بود با هم قهر بودیم دوباره از سر گرفته شود و من با پدرم آشتی کردم و این موضوع مرا به عنوان یک بازیگر خیلی خوشحال کرد.

در سریال تکیه کلامی داشتید تحت عنوان ملوسک بابا. این جمله را خودتان پیشنهاد داده بودید؟

- بله برای خودم بود و در آن درشت نمایی هم کردم. معتقدم که رابطه بین دختر و پدر و هم چنین پسر و پدر باید رابطهای گرم و صمیمی باشد. چیزی که خیلی از ماها در شرایطی آن را فراموش کردهایم. در باره این تکه کلام هم بازخوردهای خوبی داشتم. یکی از آنها این بود که یک دختر خانمی به من گفت من و پدرم نشسته بودیم و سریال شما را تماشا میکردیم و زمانیکه به جمله ملوسک بابا، عروسک بابا رسید، من و پدرم نگاهی به هم انداختیم و متوجه شدیم که مدت هاست با هم این طور صحبت نکردهایم.

در ساخت آثار مناسبتی اصولا فرصت مقایسه بیش از حد فراهم می شود. در مورد خوب بد زشت هم این مسئله برای شما بوجود آمد که با توجه به حضور کم تان در کارهای مناسبتی بازی شما را با سایر کارها قیاس کرد.

- این موضوع برایم جذابیت و هیجان خاصی داشت و مثل جام فوتبال بود که در یک رقابت با یکدیگر قرار می گیرند. به نظرم رقابت جذاب است و چرا نباید باشد؟ و من با این مسئله اصلا مشکل نداشتم و اتفاقا این را خیلی خوب می دانم که در این مناسبت ها تلویزیون سریال هایی این چنینی را پخش می کند. این رقابت هم امتیاز مثبت دارد و باعث می شود که سازندگان در کارهایشان دقت بیشتری کنند تا کار بهتری را بسازند. درست است فرصت کمی دارند اما نکات مثبتی را برای سازندگان دارد و یکی از آنها بازخوردهای به روزش است که از مخاطب می گیرند.

نکته ای که در مورد این سریال شنیدیم این بود که طرح اولیه آن دچار تغییراتی شد. فکر می کنید این تغییرات اثری در کلیت کار گذاشته است؟

- چند قسمت ابتدایی کار را که همه بازیگران خواندیم به این نتیجه رسیدیم که فیلم نامه اشکالاتی دارد و این را مطرح کردیم. خط اصلی قصه همانطور ماند و یک سری تغییرات با مشورت با نویسنده و کارگردان اعمال شد.

از همکاری با منوچهر هادی راضی بودید؟

- دفعه اولی بود که با ایشان تجربه همکاری داشتم. ایشان از آن دسته کارگردانانی هستند که مانعی سر راه بازیگرشان نمی گذارند و به پیشنهادهای او گوش می دهد. قبل از هر سکانس از بازیگران می پرسد که نظرتان درباره این سکانس که میخواهیم ضبطش کنیم چیست؟ از این همکاری راضیام و ایشان همانطور که گفتم احترام زیادی برای گروه بازیگرانشان میگذارند.

تا چه میزان از بداهه استفاده میکردید؟

- به این دلیل که قبل از ضبط هر سکانسی تمرین داشتیم ممکن بود در این تمرین ها نکات جالبی به ذهنمان برسد که با کارگردان مطرح می کردیم و با استقبال او روبور می شدیم.

برای جمله پایانی اگر صحبتی مانده بفرمائید.

- دوستانی که در حیطه هنر کار می کنند همه و همه بیاییم و مسائل و نگاه های شخصی خود را در کار و یا اثری دخالت ندهیم. برای مثال اگر با بازیگر نوعی مشکلی دارید، نمایش اش را ببینید و بازتاب دهید.