سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

وقتی از بسیج سخن می گوییم از چه سخن می گوییم


وقتی از بسیج سخن می گوییم از چه سخن می گوییم

انقلاب اسلامی ایران ظرف ۳۰ سال گذشته مراحل مختلفی را پشت سر گذارده است, پشت سرگذاردن دوران پیروزی, تثبیت, جنگ تحمیلی, بازسازی و سازندگی و بالاخره دوم خرداد آن هم ظرف مدتی کوتاه نشان از ظرفیت های فراوان و نامکشوف انقلاب و توان آن در تطبیق با شرایط نو به نو و متحول دارد, اما انقلاب همچون هر پدیده دیگر در جامعه بشری می تواند در بند گرایش های قشری و مخالفان تحول گرفتار آید و به تدریج از محتوا تهی گردد

انقلاب اسلامی ایران ظرف ۳۰ سال گذشته مراحل مختلفی را پشت سر‌گذارده است، پشت سرگذاردن دوران پیروزی، تثبیت، جنگ تحمیلی، بازسازی و سازندگی و بالاخره دوم خرداد آن هم ظرف مدتی کوتاه نشان از ظرفیت‌های فراوان و نامکشوف انقلاب و توان آن در تطبیق با شرایط نو به نو و متحول دارد، اما انقلاب همچون هر پدیده دیگر در جامعه بشری می‌تواند در بند گرایش‌های قشری و مخالفان تحول گرفتار آید و به‌تدریج از محتوا تهی گردد. چنین واقعیتی لاجرم بازخوانی مستمر اهداف و آرمان‌ها و دستاوردهای انقلاب و صورتبندی آن را در قالب‌های جدید و متناسب با شرایط جدید الزام‌آور می‌سازد. اصالت دادن به شکل و پایبندی به صورت متناسب با مراحل گذشته، بی‌شک اثرات کاهنده‌ای بر توان تطبیق‌پذیری انقلاب با شرایط مختلف بر جای می‌گذارد. این امر مسوولیت مدیریت انقلاب را در طراحی اشکال جدید برای بازتعریف آرمان‌های انقلاب که انسانی و دینی بوده و خصلتی عمومی دارند، دوچندان می‌سازد. یکی از دستاوردهای برآمده از آرمان‌های انقلاب، بسیج است که از قضا نمونه بسیار روشنی برای مطالب پیش‌گفته به شمار می‌رود. از این ر و، به مناسبت هفته بسیج فرصت خوبی به دست آمده تا با نگاهی مجدد به خاستگاه، ویژگی‌ها و اهداف بسیج به بررسی این دستاورد مهم انقلاب بپردازیم و درباره شرایط تداوم آن در مرحله کنونی سخن بگوییم.

● تعریف بسیج

کتب لغت بسیج را «قصد و اراده، عزم و عزیمت، آماده ساختن نیروی نظامی و تمامی ساز و برگ جنگ یا سفر» معنا کرده‌اند. تعریف اصطلاحی بسیج نیز با معنای لغوی آن تلائم و هماهنگی دارد. نهادها و موسسات در هر جامعه، هر یک مسوولیت ساماندهی مسائل جامعه را در زمینه‌های مختلف بر عهده دارند. اما گاه حکومت قادر به استفاده از نهادهای خرد برای مواجهه با حوادث مختلف نیست. در چنین شرایطی، مدیریت جامعه در مواجهه با مشکلات و حوادث مذکور ناگزیر از تجمیع ظرفیت‌ها و امکانات موجود در جامعه است. بنابراین، بسیج نوعی سازماندهی نیروهای اجتماعی است که به هنگام بروز وقایعی که برخورد با آن فراتر از ظرفیت نهادهای رسمی است، انجام می‌شود. چنانچه ملاحظه می‌شود، نفس بسیج فاقد هرگونه مضمون ارزشی است. در واقع، بسیج نیروهای اجتماعی می‌تواند توسط نظام‌های مردمی یا ضدمردمی و در جهت مقاصد مثبت یا منفی صورت پذیرد. ارزشمندی بسیج به آرمان‌های آن است. بسیاری از نظام‌های توتالیتر، نظام‌هایی بسیج‌گر بوده‌اند. در بحبوحه انقلاب، نظام شاه که با خیزش مردمی در حال از دست دادن آخرین پایگاه‌های مشروعیت خود بود، به بسیج طرفداران خود روی آورد. در امجدیه برای حمایت از دولت بختیار و با تشکیل گروه‌های چماقدار برای حمله به راهپیمایان روی آورد. اینها، نمونه‌هایی از بسیج ضدمردمی و ضدارزشی هستند؛ متقابلا سازماندهی نیروهای اجتماعی در سال‌های آغاز انقلاب برای مبارزه با بی‌سوادی و یا آبادی روستاها که بعدا نهضت سوادآموزی و جهاد سازندگی نام گرفت، اشکالی از بسیج مردمی با اهداف متعالی و سازنده بود. همچنین، بسیج نیروهای مردمی برای مقابله با تجاوز دشمن خارجی عالی‌ترین اشکال بسیج پس از انقلاب به شمار می‌رود.

● سابقه بسیج

انقلاب فی‌نفسه نوعی بسیج نیروهای اجتماعی برای مقابله با نظام مستبد و وابسته به شمار می‌آید. در جریان انقلاب اسلامی و ماه‌های نخست پس از پیروزی هم، هسته‌های متشکلی که در مساجد، محله‌ها و شهرها برای سازماندهی راهپیمایی‌ها، رسیدگی به امور خانواده‌های زندانیان، تامین امنیت در ماه‌های آغاز انقلاب و انجام امور عمومی مردم تشکیل شده بودند، اولین کانون‌های بسیج در دوران انقلاب به شمار می‌آیند. انقلاب اسلامی حرکتی کاملا مردمی بوده و هیچ حزب و گروهی آن را رهبری نمی‌کرد؛ لذا فاقد سازمان لازم برای مقابله با رژیم شاه بود. همین ویژگی موجب شد که پس از پیروزی، نهادهای جدید با تاخیر شکل بگیرند. ضمن آنکه، معدود نهادهای کهن نیز ظرفیت و کشش لازم برای حل مشکلات و دربرگیری آحاد و اقشار مختلف جامعه را نداشتند. این عوامل همگی ضرورت بسیج نیروهای اجتماعی را دوچندان می‌ساخت. به‌عنوان مثال، جنگ تحمیلی زمانی شکل گرفت که هنوز سازمان لازم برای اداره کشور ایجاد نشده بود. سپاه پاسداران مراحل ابتدایی خود را می‌گذراند و ارتش دستخوش تکان‌های سخت ناشی از انقلاب شده بود. در چنین شرایطی، سازماندهی نیروهای اجتماعی برای مقابله با خطری که اساس نظام و انقلاب را هدف گرفته بود، بهترین راه حل به شمار می‌رفت. همین عوامل همانگونه که گفتیم، اشکال دیگری از بسیج را در قالب نهضت سوادآموزی و جهادسازندگی ضرورت بخشید. اکنون هرچند دوران اولیه انقلاب و نیز مرحله پرالتهاب جنگ را پشت سر گذاشته‌ایم، اما نیازها، خلاءها، نارسایی‌ها و حتی تهدیدها حفظ تفکر و تداوم موجودیت بسیج را البته در قالب‌ها و اشکال متناسب با شرایط جدید ضرورت بخشیده است. این اشکال و قالب‌ها هر چه باشند، معطوف به عام‌ترین خصلت‌ها و اهداف بسیج است.

● بسیج در نگاه امام

با رجوع به کلام و راه امام که خود مبتکر بسیج مستضعفین بوده‌اند، به روشنی می‌توان خصلت‌ها و اهدافی که بیانگر روح و جوهر بسیج است را دریافت. در این میان، پیام کوتاه امام (ره) در سال ۵۸ به مناسبت اولین سالگرد بسیج مستضعفان ما را کفایت می‌کند. در بخشی از آن پیام خطاب به بسیجیان می‌فرمایند: «بکوشید تا هر چه بیشتر نیرومند شوید. در علم و عمل و با اتکال به خدای قادر مجهز شوید به سلاح و صلاح که خدای بزرگ با شماست که دست قدرتی که قدرت‌های شیطانی را در هم شکست پشتیبان جامعه الهی است... سلام و درود به ملت بزرگ و مبارزان راه حق، استقلال، آزادی». با توجه به این پیام کوتاه و نیز ماثورات امام، می‌توان نتیجه گرفت که:

۱) عمل نظامی تنها شکلی خاص از فعالیت و حرکت بسیج است. تاکید امام بر علم و عمل، مبین این معناست که به فراخور شرایط و مراحل مختلف، عرصه‌های مختلفی می‌تواند و باید بستر فعالیت بسیج باشد. در دوران صلح اصرار بر اشکالی از بسیج که ویژه زمان جنگ طراحی شده‌اند، تصویری خشن، نامأنوس و مخالف ثبات و استقرار از بسیج ارائه می‌دهد.

۲) هدف از حضور در جبهه‌ها و مقابله با دشمن متجاوز، دفاع از استقلال و تضمین قدرت جامعه در برابر تهدید خارجی بود. اکنون تامین آن استقلال و تضمین این اقتدار را باید علاوه بر آمادگی نظامی در کسب علم و تکنولوژی و فعالیت در عرصه تولید و صنعت دید.

۳) هدف و غایت بسیج انقلابی که همانا رفع نیازها و مشکلات اجتماعی و تامین مصالح عالیه جامعه و نظام مردمی و انقلابی است؛ مردمی بودن بسیج را ایجاب می‌کند. بسیج انقلابی بنا به اهمیت خود مردمی است و باید در خدمت مردم باشد. از این رو، بسیج می‌باید فراتر از قشربندی‌ها و صف‌بندی‌های سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، برآیند مردم باشد و تمامی اقشار و گرایش‌های جامعه را پوشش دهد. اختصاص بسیج به یک گرایش خاص و بهره‌برداری از آن علیه گروه‌ها و جناح‌های سیاسی دیگر، مخالف روح و بسیج انقلابی و خیانت به آن است. ویژگی مردمی بودن بسیج ایجاب می‌کند از ورود به عرصه منازعات سیاسی اجتناب ورزد. ورود بسیج به عرصه رقابت سیاسی و سوءاستفاده از آن مثلا در انتخابات به نفع یک جناح و علیه جناح‌های دیگر بسیج را از حد یک نیروی مردمی و برآیند جامعه به اهرم فشار و ابزاری در خدمت قدرتمندان سیاسی تقلیل می‌دهد و این خیانت به آرمان بسیج و بسیجی است. بسیج انقلابی نسبت روشنی با مقاومت دارد. اساسا فلسفه وجودی بسیج، افزایش توان مقاومت یک جامعه در مواجهه با مشکلات و موانع است. نقطه افتراق بسیج در نظام‌های سرکوبگر و نظام‌های انقلابی و مردم‌سالار، در همین ویژگی نهفته است.

نهادهای عمومی نظیر مطبوعات و احزاب موسساتی مدنی به شمار می‌روند که با بسط حوزه عمومی و تضمین حق نظارت، کنترل مردم در قبال دولت و نیز مشارکت نهادینه مردم در اداره امور خویش از حقوق و آزادی‌های جامعه در برابر ذات توسعه‌طلب دولت دفاع می‌کند. در حالی‌که، نظام‌های اقتدارگرا این نهادها را مزاحم بسط قدرت خویش می‌بینند و از این‌رو، همواره از فراز نهادهای مدنی و برای برخورد با آنها به بسیج توده‌ها دست زده‌اند. متقابلا در نظام‌های انقلابی و مردم‌سالار، بسیج نیروهای اجتماعی از طریق نهادهای مدنی و برای تقویت هرچه بیشتر توان و مقاومت اجتماعی صورت می‌پذیرد. بنابراین، یکی از شاخصه‌های مهمی که ماهیت بسیج را مشخص می‌سازد، نقش آن در تقویت نهادهای مدنی و یا تضعیف اینگونه نهادهاست.

۴) ویژگی مردم‌گرایی بسیج انقلابی خصلت عدالتخواهانه آن را ایجاب می‌کند. منافع و مصالح مردم در اقامه حق و اجرای عدالت تامین می‌شود. بسیج بدون جهت‌گیری حق‌جویانه و عدالتخواهانه فاقد عنصر و خصلت انقلابی است. بنابراین، بسیج انقلابی هرگز نمی‌تواند به عنوان ابزار دست سرمایه‌داران و زورمندان و در جهت تامین منافع اقتصادی– سیاسی آنان عمل کند. اگر در رقابت‌های انتخاباتی بسیج را به نفع جناح‌های سرمایه‌دار و قدرت‌محور و علیه گروه‌های مردم‌گرا و عدالتخواه وارد صحنه کردیم، در واقع بسیج را از روح و جوهر خود خارج ساخته‌ایم؛ گرچه این عمل در ظاهر، به‌نام عدالت و دفاع از محرومان صورت گرفته باشد.

۵) ایثار و از خود گذشتگی، کوششی برای نیکبختی و آرامش دیگران بدون چشمداشت مادی و خودجوش بودن و خودانگیختگی از دیگر ویژگی‌های مهم بسیج است. به تعبیر امام(ره)، «بسیج مدرسه عشق است». بنابراین، بسیج یک حرفه و شغل نیست بلکه یک روح، فکر و بینش است. نه در مبارزه با رژیم شاه و نه در توزیع سوخت و مایحتاج خانواده‌ها در محلات و شهرها در دوران انقلاب و نه در نگهبانی‌ها و کنترل‌های خیابانی شب‌های انقلاب و نه در جبهه‌های جنگ تحمیلی، بسیجیان ما با انگیزه شغل و حرفه و برای دریافت مزد و پاداش عمل نکردند و هرگز چشم به تقدیرنامه‌ها جهت ثبت در پرونده نداشتند؛ آنچه بود، شور و شوق و حماسه و ایثار بود. اکنون نیز بسیجیان پارسا و صادق همانگونه بی‌ادعا اما پرشور عمل می‌کنند. تبدیل بسیج در ادارات و کارخانه‌ها و مساجد به یک حرفه و استفاده از بسیج برای شرکت در مراسم مختلف و پرکردن صندلی‌های خالی به هنگام سخنرانی مدیران و مقامات و یا شرکت در جشن‌ها و عزاداری‌ها در ساعات اداری و سپس درخواست پاداش و اضافه کار، روح و مقام بسیج را از بلندای معنویت و عزت‌طلبی به حضیض مادیت و فرصت‌طلبی تنزل می‌دهد.

۶) بر این همه باید افزود: عشق و ایثاری که ما از آن سخن می‌گوییم، با عقل و تدبیر تقابلی ندارد. عرصه‌های فعالیت بسیج از جبهه و جنگ تا عرصه‌های علم و دانش را در بر می‌گیرد و بهره‌مندی از تعقل و تفکر منطقی لازمه فعالیت در این عرصه‌هاست. عشق در مکتب بسیج انقلاب، امری فراتر از عقل و نه مادون عقل است. تبلیغ بسیج به عنوان نیرویی فاقد عقل، بی‌منطق، غوغاگر، سطحی‌نگر و دارای عقل منفصل که از درک بدیهی‌ترین واقعیات محسوس عاجز است، خیانت در حق بسیج و اندیشه بسیجی است که متاسفانه بعضی به آن مشغولند. بازخوانی و فهم تعریف و ویژگی‌های بسیج در صورتی که با درایت و انصاف صورت پذیرد، می‌تواند به تعیین اشکال جدید از بسیج و متناسب با شرایط جدید بینجامد. در این‌صورت، می‌توان انتظار داشت بسیج به عنوان یک فرهنگ در جامعه ما اثری عمیق و حضوری دیرپا داشته باشد.

امیرعباس میرزاخانی