جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

نگاهی به فیلم «رانندگی»


نگاهی به فیلم «رانندگی»

● سامورایی پشت فرمان

آدم بده فیلم «رانندگی» (Drive)، که اکنون رییس تبهکاران است و سابقا تهیه‌کننده فیلم بوده، در یکی از صحنه‌ها می‌گوید: «من در دهه ۱۹۸۰ فیلم‌های اکشن عشقی می‌ساختم.» …

سامورایی پشت فرمان

آدم بده فیلم «رانندگی» (Drive)، که اکنون رییس تبهکاران است و سابقا تهیه‌کننده فیلم بوده، در یکی از صحنه‌ها می‌گوید: «من در دهه ۱۹۸۰ فیلم‌های اکشن عشقی می‌ساختم.» اکنون خود او -که نقش‌اش را آلبرت بروکس بازی می‌کند- در یکی از همین نوع فیلم‌هاست.

فیلم «رانندگی» به فیلم‌های رده ب آمریکایی شباهت دارد، فیلمی با حال و هوای نهیلیستی و انزواطلبانه. این فیلم ساخته یک کارگردان دانمارکی به نام نیکلاس ویندینگ رفن است و رایان گازلینگ نقش اصلی آن را بازی می‌کند. فیلم در ژانر «سرقت» -سرقت‌هایی که با بدبیاری مواجه می‌شوند- قرار دارد و درباره مردی است که هم بدلکار سینماست و هم یک سارق فراری. فیلم پر از هیجان است: هیجانی که از اعمال مجرمانه اما خوشایند این مرد ناشی می‌شود. بازیگران مهم و توانایی که در فیلم بازی می‌کنند از یک سو و حضور فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن از سوی دیگر، اعتبار خاصی به این فیلم بخشیده‌اند.

«رانندگی» ۱۶ سپتامبر در آمریکا اکران می‌شود. رایان گازلینگ که پیش از این در فیلم‌هایی چون «ولتناین غمگین» و «همه چیزهای خوب» بازی کرده، در «رانندگی» نقش راننده‌ای را ایفا می‌کند که یادآور کاراکتر آلن دلون در فیلم «سامورایی» است؛ آدمکشی ساکت و خونسرد. این نوع شخصیت، مدلی مطلوب برای فیلمنامه‌نویسانی است که به دنبال خلق کاراکترهای تبهکار هستند؛ تبهکاری که همدردی تماشاگران را برمی‌انگیزد و به فیلمنامه‌نویس اجازه می‌دهد از ساختن داستانی پیش‌زمینه‌ای برای توضیح گذشته او صرف‌نظر کند. پایبندی به یک سری اصول اخلاقی خاص، مشخصه اصلی این نوع شخصیت‌هاست. راننده فیلم «رانندگی» هم از همین جنس است؛ آدمکشی حرفه‌ای و بی‌نام که شب از پلیس‌ها فراری است و روز، سر صحنه فیلمبرداری نقش آنها را بازی می‌کند. کاراکتر گازلینگ که در فیلم صرفا «راننده» نامیده می‌شود، در هر دو موقعیت، محکم و سرسخت است و به هیچ‌وجه تحت تاثیر احساساتش نیست. با این وجود، احساسات سرانجام او را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

این اتفاق زمانی می‌افتد که او برای بار سوم با خانمی که در همسایگی‌اش زندگی می‌کند، روبه‌رو می‌شود. این زن که آیرن نام دارد و نقش‌اش را کری مالیگان بازی می‌کند، به همراه پسرش (کادن لئوس) زندگی می‌کند. راننده وقتی او را می‌بیند، برای اولین بار در طول فیلم، لبخند می‌زند. او به آنها پیشنهاد می‌کند سوار ماشینش شوند و در شهر، دور رودخانه لس‌آنجلس گردش کنند؛ گردشی با سرعت بالا. این گردش، تبدیل به سیاحتی رومانتیک می‌شود. اما در ادامه معلوم می‌شود که آیرن، تنهای تنها نیست. یک هفته بعد از آشنایی آن دو، شوهر آیرن، «استاندارد» (اسکار آیزاک) از زندان آزاد می‌شود. استاندارد به راننده پیشنهاد می‌کند در سرقتی یک میلیون دلاری با او همراه شود. راننده قصد دارد سهمش را در راه بشردوستانه‌ای خرج کند. اما سرقت با مشکل مواجه شده و به خونریزی ختم می‌شود. در این میان مسایلی پیش می‌آید که باعث می‌شود زندگی آیرن و پسرش در معرض تهدید قرار گیرد، ولی راننده با به خطر انداختن جانش سعی می‌کند از آنها محافظت کند.

فیلمنامه رانندگی توسط «حسین امینی» (فیلمنامه‌نویس فیلم «بال‌های کبوتر») و براساس رمانی از «جیمز سالیس» نوشته شده است. نویسنده سعی کرده با افزودن شخصیت‌های مختلف به داستان، خلأ شخصیتی کاراکتر اصلی را جبران کند: برایان کرنستون در نقش پدر؛ ران پرلمن در نقش یک تیرانداز بی‌رحم و آلبرت بروکس، در نقش رییس تبهکاران - مردی که سابقا یک تهیه‌کننده سینما بوده است. بازیگر زن اصلی فیلم، کری مالیگان، جذاب اما بیش از حد خوب و بی‌خطر است که بتواند نقش یک «فم فتال» را بازی کند. چند صحنه تاثیرگذار در فیلم وجود دارد، که شاخص‌ترین‌شان صحنه‌ای است که مربوط به تعقیب و گریز ماشین‌هاست.

این صحنه که با تشویق تماشاگران در جشنواره کن روبه‌رو شد، یادآور این نکته است که تعداد صحنه‌های هیجان‌انگیز رانندگی در سینما، نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است (گفتنی است که با وجود تعداد زیاد راننده بدلکار در فیلم، گازلینگ برخی از صحنه‌های بدلکاری را شخصا اجرا کرده است). البته با توجه به اینکه نام این فیلم «رانندگی» است، باز هم تعداد صحنه‌های ماشین‌سواری در آن کمتر از حد انتظار است.

زندگی شخصیت اصلی فیلم دو وجه دارد: وجهی که در آن یک بدلکار است و وجهی که در آن یک سارق است. با این حال فیلم زیاد به وجه بدلکاری زندگی او نمی‌پردازد و صرفا ارتباطی جزیی بین کار پرخطر او در روز، یعنی بدلکاری و زندگی خصوصی او به عنوان دزد که به همان نسبت خطرناک است، برقرار می‌کند. این ارتباط به ویژه در صحنه پایانی فیلم که راننده را با ماسک نشان می‌دهد، عینیت می‌یابد. فیلمنامه‌نویس سعی کرده ضعف روان‌شناختی شخصیت‌پردازی کاراکتر اصلی‌اش را با اکشن و لباس‌های خاص (مثلا همین ماسک) جبران کند. تعجب نکنید اگر شب هالووین افرادی را در لباس «راننده» ببینید که ژاکت ساتن سفید مسابقات اتومبیلرانی با یک عقرب بزرگ طلایی بر پشتش پوشیده‌اند. خود فیلم «رانندگی» هم از جزییاتی مثل غرش موتور GTO یا غیژ و غیژ دستکش گازلینگ برای ارتقای جایگاه کارگردان و بازیگرش استفاده می‌کند.

منبع: ورایتی