یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سینمای کودک را دریابیم


سینمای کودک را دریابیم

ژانر سینمای کودک به دلیل اهمیتی که این قشر درآینده و سرنوشت کشور دارند, قدر و قیمت فراوانی دارد

ژانر سینمای کودک به دلیل اهمیتی که این قشر درآینده و سرنوشت کشور دارند، قدر و قیمت فراوانی دارد. این ژانر یکی از پرطرفدارترین عرصه های هنر- صنعت سینمای امروز است و علاوه بر قشر کودک و نوجوان حتی والدین آنها را نیز به سینما می کشاند تا شانه به شانه کودکانشان به تماشای فیلمی کودکانه بنشینند.

پیش از وقوع انقلاب اسلامی این ژانر سینمایی در سکوتی ممتد به سرمی برد و ردپایی از این قشر در جریان سینمای آن روز به چشم نمی خورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی توجه خاصی به سینمای کودک شد و تا به حال بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی در این ژانر تولید و اکران شده است.

دهه های۶۰و ۷۰ را می توان به عنوان عصر طلائی سینمای کودک به شمار آورد. در طی این سال ها ما با جریانی از فیلم های مخصوص کودکان مواجهیم که با شور و شوق خاصی توسط مخاطبان پیگیری می شد. فیلم سینمایی «شهر موش ها» در هنگامه جنگ اکران شد ولی جزء پرفروش ترین فیلم های این ژانر محسوب می شود یا فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» که در اوایل دهه ۷۰اکران شد در آن دوران بیش از ۱۰۰ میلیون تومان فروش کرد که رقم قابل توجهی بود. طی این سال ها فیلم های زیادی در این ژانر ساخته شد مثل «دزد عروسک ها»، «مدرسه پیرمردها»، «خواهران غریب» و... در اکثر این فیلم ها مولفه های ژانر کودک همچون ریتم تند، شادی و پرتحرک بودن رعایت شده و همین عوامل موجبات اقبال عمومی را فراهم آورده بود.

ولی متأسفانه در سال های اخیر ما با نوعی رکود و بحران در این ژانر سینمایی مواجه شده ایم و این مسئله باعث شده تا مخاطبان اصلی این حوزه سینمایی بدل به مشتریان پروپا قرص انیمیشن های هالیوودی بشوند. این در واقع زنگ خطری برای مسئولین و دست اندرکاران این حوزه سینمایی است، چون بالواقع قشر کودک با درگیر شدن در آثار تولیدی شرکت های سینمایی خارجی روز به روز از فرهنگ بومی خود دور می شود و حلقه ارتباطی خود را با این فرهنگ از دست می دهد. ذائقه کودکان جامعه ما را تولیدات شرکت های هالیوودی با انیمیشن های خوش آب و رنگشان تغییر داده اند. این قشر جامعه ما بدل به مخاطبان ثابت کارتون ها و انیمیشن های هالیوودی شده اند و روزانه هر کودک به طور متوسط چندین ساعت از وقت خود را صرف تماشای چنین انیمیشن هایی چه در تلویزیون و چه از طرق دیگر می نماید. اغلب این انیمیشن ها حامل ارزش ها و ایستارهایی هستند که هیچ نسبتی با هنجارهای موجود جامعه اسلامی ما ندارند. به عبارت دیگر، شرکت های انیمیشن سازی، تنها برای همان ساعتی که کودکان ما انیمیشن تولیدی آنها را می بینند، برنامه ریزی نمی کنند، بلکه تلاش می کنند تا فکر و ذهن کودک را حتی در مکالمات روزانه و بازی های کودکانه اش متوجه رفتار و موضوع مدنظر خود نمایند. از این روی، می توان گفت نه تنها کودکان معصوم، بلکه والدین هم نمی توانند تصور کنند در پی این زیبایی ها و لطافت، ممکن است یک جهان بینی خاص و خارق العاده با اهداف بلندمدت نهفته باشد که می خواهد، چهره فرهنگ های خاص جهان را به چهره ای واحد و مطلوب غربی بدل کند. در بسیاری از این برنامه ها که مخصوص کودکان تهیه می شوند تقابل آئینی خیر و شر که از جمله مبادی هستی شناسانه ماست دیده نمی شود و به نام خلاقیت، نوعی اغتشاش معنایی را در ذهن کودکان القا می نماید، طوری که کودک به عنوان مخاطب، توانایی تشخیص کاراکتر خوب از بد را از دست می دهد. برای مثال در نسخه جدید انیمیشن «شنل قرمزی» شخصیت گرگ که نقش منفی داستان بود در جامه شخصیتی مثبت ظاهر می شود و در کنار شنل قرمزی و مادربزرگ قرار می گیرد و در عوض دو نوزاد این انیمیشن، با توجه به اینکه شخصیت نوزاد اساسا با نوعی معصومیت در هم آمیخته، بدل به کاراکترهای شرور و پلید می گردند.

در ظاهر کودک با دیدن چنین انیمیشن هایی سرگرم می شود ولی در واقع در میانه این فرآیند سرگرم شدن ،کودک دچار نوعی استحاله فرهنگی و هویتی می شود. تمایلات جنسی پنهان در بسیاری از این انیمیشن ها و اباحه گری های خاص آنها ذهن سلیم و پاک کودکان را آلوده می سازد. خشونت لجام گسیخته آنها هر کودکی را از خود بی خود می کند، شاید بسیاری از حرکات کودکان برای ما سؤال برانگیز باشد و گاهی خنده آور اما آثار مخرب فرهنگی و اخلاقی این انیمیشن ها بسیار بالاست.

کودکان امروز مخاطبان آینده سینمای ما خواهند بود، در صورتی که ذائقه آنها را به دیدن فیلم های داخلی تشویق نکنیم این قشر را از دست داده باید قلمداد کرد. سینمایی که نیازهای مخاطبانش را در سنین کودکی بشناسد و برای ارضای آنها در فضای سینمایی اقدام نماید در سنین بزرگسالی نیز می تواند حرفی برای گفتن به این قشر داشته باشد.

توجه به سینمای بزرگسال در سال های اخیر عاملی در جهت مهجور ماندن سینمای کودک شده، حتی در این بین معدود آثاری که در این حوزه ساخته می شوند تولیداتی مخصوص قشر کودک نیستند. برخی از این آثار به دلیل غامض بودن و برخی دیگر به دلیل ساده انگاری بیش از حد نمی توانند با کودکان ارتباط برقرار کنند.

در این میان طرح هایی مثل طرح آشتی دادن آموزش و پرورش با سینما نیز نتوانسته تاکنون مشکلی را حل کند و بعضا دیده می شود که مدارس کودکان را برای تماشای فیلم های مخصوص بزرگسالان به سینما می برند که این رخداد نه تنها فایده ای ندارد بلکه می تواند عاملی برای ایجاد بحران در میان این قشر شود.

سینمای کودک چیزی حدود یک دهه است که زبانش بند آمده و حرفی برای گفتن ندارد و اغلب فیلم هایی که در این ژانر ساخته می شود مصداق سخن «به نام کودکان به کام بزرگان» است و جذابیتی برای این قشر ندارد. این نیاز احساس می شود که خلاء موجود در سینمای کودک پر شود و مثل دهه ۶۰ و ۷۰ ارتباط صمیمانه ای میان قشر کودک و سینما برقرار گردد. و همچنین شاهد فیلم های جریان ساز و در عین حال خاطره انگیزی برای کودکان باشیم. واقعیت این است که ژانر سینمای کودک اگر با غفلت مواجه شود هزینه های زیادی روی دست دولت و مردم می گذارد. در صورت غفلت از تغذیه فکری این قشر نمی توان انتظار داشت که کودکان جامعه هنجارهای لازم جامعه را به راحتی بپذیرند و در خود نهادینه کنند. از این رو برای مسئولین و دست اندرکاران این حوزه واجب است که با برگرداندن شور و نشاط به این عرصه مانع از دست رفتن این قشر پراهمیت بشوند.

مصطفی انصافی