چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

واقعا پستچی چند بار زنگ می زند


واقعا پستچی چند بار زنگ می زند

نامه ها در بیشتر موارد نقش موثر و کاربردی در فیلم ها بازی کرده اند و فیلمنامه نویسان و کارگردانان گاهی بخشی از نقاط عطف یا گره گشایی داستانشان را به عهده نامه می گذارند متن ها هم یا غالبا عاشقانه اند که کاربردش در فیلم های رمانتیک به وفور دیده می شود و گاه حاوی دستور, نکته یا پیام خاص دیگری که نقش مهمی در پیشبرد قصه دارد

نامه‌ها در بیشتر موارد نقش موثر و کاربردی در فیلم‌ها بازی کرده‌اند و فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان گاهی بخشی از نقاط عطف یا گره‌گشایی داستانشان را به عهده‌ نامه می‌گذارند. متن‌ها هم یا غالبا عاشقانه‌اند که کاربردش در فیلم‌های رمانتیک به وفور دیده می‌شود و گاه حاوی دستور، نکته یا پیام خاص دیگری که نقش مهمی در پیشبرد قصه دارد.

برخی مواقع استفاده از نامه در فیلم ها به یک شیوه روایتی تبدیل می شود و معمولا با ترفندی کلیشه ای دوربین با نزدیک شدن به نامه ای که یکی از شخصیت ها در دست دارد، ما را به گذشته ای دور یا نزدیک یا به نقاط مبدا و مقصد نامه می برد.

جدا از نامه ها که در فیلم های زیادی به نمایش درمی آیند و به طرق مختلف سنتی یا مدرن مابین قهرمانان رد و بدل می شوند، باید به پستچی ها و نامه برها اشاره کرد که گاهی فراتر از یک پستچی و رابط ساده بین شخصیت ها عمل می کنند و خود به قهرمان و نقش اصلی فیلم بدل می شوند.

تاریخ سینما پر است از فیلم هایی که نامه نقش تاثیرگذاری در آنها داشته یا دست کم در یک صحنه شاهد باز شدن نامه ای هستیم که به واسطه آن اطلاعاتی به مخاطب منتقل می شود. از این رو نامه ها به مثابه دیالوگ عمل می کنند و بخشی از بار ارائه اطلاعات به مخاطب را به دوش می کشند. درست است که سینما همواره به نامه ها بیشتر بها داده تا کسانی که وظیفه جابه جایی آنها را به عهده دارند، اما کم و بیش و به فراخور قصه، در برخی فیلم ها هم پستچی ها نقش پررنگ تری ایفا می کنند و اهمیتی بیشتر از کاغذنوشته هایی که به نشانی های مختلف می برند، می یابند.

در ادامه به اجمال مروری داریم به چند فیلم شاخص سینمای جهان و ایران که پستچی ها و نامه ها نقش اساسی و مهمی در آن دارند یا به طریقی حتی در حد بهانه ای برای پرداختن به موضوعی دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند.

شاید نخستین تصویر و خاطره بامزه تلویزیونی و سینمایی که از شغل پستچی به ذهن برسد، مربوط به مجموعه انیمیشن «پت پستچی» باشد که داستان پت کلیفتون، یک پستچی دوست داشتنی را به تصویر می کشید که با ماشین ون قرمز رنگ همراه گربه سیاه و سفیدش (جس) نامه های اهالی دهکده گرین دیل را به صاحبانشان می رساند.

«پستچی» چهارمین فیلم داریوش مهرجویی که براساس نمایشنامه «وویتسک» نوشته گئورگ بوشنر به رشته تحریر درآمد، ماجرای تقی پستچی با بازی علی نصیریان را روایت می کند. آرایش زندگی و خانواده او بر اثر اتفاقاتی به هم می ریزد.

ژاک تاتی، کارگردان و کمدین فقید فرانسوی هم در دو تا از فیلم هایش به پستچی ها می پردازد. اولی به فیلم کوتاه «مدرسه پستچی ها» مربوط می شود که نخستین تجربه کارگردانی اوست و دومی فیلم بلند «روز جشن» که خود تاتی در آن نقش فرانسوای پستچی را بازی می کند.

مایکل رادفورد سال ۱۹۹۴ با حضور فیلیپ نوآره فیلمی به نام «پستچی» می سازد که قصه اش درباره پستچی جوانی است که از طریق اشعار پابلو نرودا، شاعر مبارز شیلیایی عشق خود را به دختر مورد علاقه اش ابراز می کند.

کوین کاستنر، بازیگر و کارگردان سرشناس آمریکایی نیز برای دومین ساخته اش بعد از «رقصنده با گرگ ها» از عنوان پستچی استفاده می کند که در نظرسنجی نویسندگان و منتقدان مجله توتال فیلم رتبه اول کسالت بارترین فیلم تاریخ سینما را از آن خود می کند!

«پستچی بهشت» محصول مشترک ۲۰۰۹ کره جنوبی و ژاپن به کارگردانی لی هیونگ مین و بازی کیم جه جونگ و هان هیوجو داستان پسری است که نامه های کسانی را که عزیزانشان را از دست داده اند به دنیای مردگان می رساند.

یکی از فیلم هایی که نامه نقشی اساسی در آن دارد و فرم و محتوا را به زیبایی به یکدیگر پیوند می زند، انیمیشن تماشایی «مری و مکس» است. مری یک دختر هشت ساله استرالیایی است که روزی با مادرش به اداره پست می رود و از یک کتابچه، نشانی مردی ۴۴ ساله به نام مکس را پیدا می کند و برای او نامه می نویسد. نامه نگاری های این دو باوجود فاصله فراوان سنی به دوستی پاک و صمیمانه ای منجر می شود و زندگی آنها را دگرگون می کند. در این فیلم که براساس یک داستان واقعی ساخته شده، بازیگران سرشناسی چون فیلیپ سیمور هافمن و اریک بانا صداپیشگی می کنند.

مجید مجیدی فیلم کوتاهی به نام «خدا می آید» دارد که آن را براساس داستان «نامه ای به خدا» نوشته فوئنتس گرگوریو لوپزیه، نویسنده مکزیکی ساخته است. این اثر داستان پسر و دختر خردسالی را روایت می کند که برای شفای بیماری مادرشان به خدا نامه می نویسند.

از نمونه های دیگر می توان به فیلم عاشقانه «نامه زنی ناشناس» با بازی جون فونتین اشاره کرد که به عشق یک سویه لیزا به مردی پیانیست می پردازد.

«نامه هایی از ایووجیما» فیلم دوم دوگانه کلینت ایستوود بعد از «پرچم های پدران ما» است که به بهانه نامه های به جامانده از سربازان جنگ جهانی، ما را با گذشته آدم های ساکنان جزیره ایووجیما آشنا می کند.

از معروف ترین فیلم هایی که هیچ ربطی به قضیه پستچی و نامه ندارد و از این موضوع به عنوان بهانه ای برای پرداختن به قصه اصلی استفاده کرده، می توان به دو نسخه «پستچی همیشه دو بار زنگ می زند» و فیلم ایرانی «پستچی سه بار در نمی زند» اشاره کرد.

کمدی رمانتیک «نامه داری» با بازی تام هنکس و مگ رایان هم جزو آثار اولیه و مهمی است که نامه های الکترونیکی و چت را دستمایه خود قرار می دهد.

درست است که امروزه دیگر کمتر کسی پیدا می شود به شیوه ای سنتی دست به نگارش نامه ببرد، اما دنیای سینما هنوز هم گاهی به بهانه های مختلف به حرفه و موضوعاتی چون پستچی و نامه و نامه نگاری می پردازد و چقدر هنوز هم لحظه گشودن و خواندن نامه از سوی عشاق فیلم ها و قهرمانان قصه ها زیباست و دل و دیده تماشاگران را می لرزاند. همان لحظه ای که عاشق به معشوق می نویسد:

تمام نامه غزل می شود اگر تو بخوانی

مرا که از تو نوشته شدم، مگر تو بخوانی

علی رستگار