چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ناکارآیی راه حل بیکاری نیست


ناکارآیی راه حل بیکاری نیست

در حاشیه طرح کاهش ساعات کاری

سال‌ها قبل زمانی که فرانسه از یک دوره بیکاری شدید رنج می‌برد سیاست‌گذاران این کشور برای کاهش نرخ بیکاری ایده‌ای جدید را اجرا کردند. آن‌ها دستور دادند که ساعات کاری در طول هفته کاهش یابد.

این ایده برای کسانی که اعتقاد داشتند وقتی کسی شغل به دست می‌آورد فرد دیگری شغل خود را از دست می‌دهد منطقی به نظر می‌آمد. آن‌ها فکر می‌کردند که با کاهش تعداد ساعاتی که هر کس قانونا می‌تواند کار کند مشاغل جدیدی ایجاد می‌شود.

قطعا فرانسه تنها کشوری نبود که به ناکارآیی به عنوان روشی برای ایجاد شغل نگاه می‌کرد. در ایالات متحده، اورگون و نیوجرسی مدت‌ها قبل قانونی به تصویب رسید که افراد را ملزم می‌کرد بنزین زدن را به متصدیان پمپ بنزین بسپارند. منطق این بود که اگر خود صاحب اتومبیل باک بنزینش را پر نکند طبیعتا بسیاری از افراد منطقه می‌توانند به عنوان متصدی پر کردن باک در پمپ بنزین‌ها استخدام شوند. حتی مدت‌ها قبل از این که اقدامات کاهش بهره‌وری در فرانسه و ایالات متحده آمریکا اتفاق بیفتد، لودیت‌های قرن نوزدهمی از پیشرفت‌های تکنولوژیکی ممانعت می‌کردند تا دستمزدهای نساجی را بالا نگه دارند.

اکنون، که بیکاری در ایالات متحده بسیار بالا است، دین بیکر اقتصاددان لیبرال با کوین‌هاست اقتصاددان محافظه کار متحد شده تا مدرن‌ترین مفهوم لودیت وار را به عالم سیاست‌گذاری وارد کند. این دو نفر، طرح نبوغ آمیز! «تسهیم کار» (work sharing) را ارائه کرده‌اند. بیکر و‌ هاست معتقدند «تحت یک برنامه تسهیم کار، سیاست دولت بنگاه‌ها را تشویق می‌کند تا یک مشکل کوچک را بین تعداد زیادی از کارکنان تقسیم کنند. در ترتیبات معمول، ساعات کاری یک کارگر در طول هفته حدود ۲۰ درصد و حقوق وی حدود ۴ درصد کاهش پیدا می‌کند». این در حالی است که با اندکی مطالعه می‌توان دریافت که بیکاری به این که چند نفر دنبال کار می‌گردند هیچ ربطی ندارد؛ اما ظاهرا ایده‌های بد هرگز نابود نمی‌شوند.

نکته مهم در این بین آن است که سیاست‌هایی که لودیت‌ها سال‌ها قبل دنبال می‌کردند و بیکر و ‌هاست اکنون دوباره معرفی می‌کنند آنچه به خلق شغل می‌انجامد را مختل می‌کند. خلق شغل در واقع تابع سرمایه‌گذاری است و هر جا که سرمایه‌گذاری زیاد باشد شغل هم ایجاد می‌شود. متاسفانه طرح بیکر و ‌هاست با ترساندن سرمایه‌گذاران باعث می‌شوند که کسانی که در یک بازار بی‌نشاط دنبال کار می‌گردند، از این پس وضعیت سخت‌تری را در پیش داشته باشند.

این یک حقیقت متناقض است که کسب‌و‌کارهای موفق، دقیقا به خاطر موفق بودن، به دنبال راه‌هایی هستند تا به جای خلق شغل، مشاغل را نابود کنند. در واقع، از این جا که بدون سود هیچ سرمایه‌گذاری‌ وجود ندارد کسب و کارهایی که بتوانند با تعداد کمتری نیروی کار، عملکرد بهتری داشته باشند می‌توانند سرمایه‌گذاران را به خود جلب کنند.

البته نباید این نکته را نادیده گرفت که تمایل کسب و کارهای موفق به نابود کردن مشاغل در نهایت به تحریک اقتصاد و خلق شغل می‌انجامد. مثلا لوییس گرستنر مدیر اجرایی سابق ‌ای‌بی‌ام به محض ورود به این شرکت ۶۰۰۰۰ نفر را تعدیل کرد، اما تا آخر دوران تصدی اش ۶۵۰۰۰ شغل جدید خلق شد. همانطور که از رونق گرفتن سهام‌ای بی‌ام در زمان مدیریت گرستنر مشخص است، تعدیل نیرو باعث شد که سرمایه‌گذاری بیشتری در شرکت صورت پذیرد و همین سرمایه‌گذاری به نوبه خود به افزایش استخدام این شرکت منجر شد.

دوم آنکه نیروی کار اضافی یک شرکت برای شرکت دیگر حکم گنج را دارد. درست است که از دست دادن شغل برای هر کس سخت است، اما فرصت خوبی را برای نیروی کار ماهری که به کار در دستمزدهای پایین تر تمایل دارد و برای کارفرما که می‌تواند دستمزد کمتری بپردازد به وجود می‌آورد. یکی از دلایلی که رکودها این‌قدر کوتاهند به خاطر این است که کمپانی‌ها کارگرانی را که کمترین بهره‌وری را دارند تعدیل می‌کنند و کمپانی‌های کارآفرین کوچکتر این افراد را به کار می‌گیرند.

طی این روند هر دو طرف منفعت به دست می‌آورند. کمپانی‌های کوچکتر می‌توانند افرادی که کیفیت بهتری دارند را با قیمت نسبتا کمتری استخدام کرده و کارگران تازه استخدام شده مشتاقند که اشتباهات قبلی که باعث تعدیل شدنشان شده را تصحیح کنند یا با کسب موفقیت در شغل جدید، خود را به اثبات برسانند.

بیکر و ‌هاست برای تکمیل برنامه تسهیم کار خود پیشنهاد کرده‌اند تا دولت فدرال برای بنگاه‌هایی که حتی کم‌ارزش‌ترین کارکنان خود را حفظ می‌کنند یک اعتبار مالیاتی در نظر بگیرد. شاید این سیاست در نگاه اول خیرخواهانه به نظر برسد، اما نمی‌تواند به بنگاه‌هایی که می‌خواهند نیروی کار استخدام کنند، اما قدرت پرداخت دستمزدهای رایج را ندارند کمکی کند. واضح است که اعتبار مالیاتی مورد نظر بیکر و ‌هاست هزینه استخدام نیروی کار را به نحو غیر عادی بالا نگاه می‌دارد و از رشد یافتن شرکت‌ها جلوگیری می‌کند.

جان تامنی

مترجم: دومان بهرامی راد

منبع: فوربس