یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
وظایف آموزش و پرورش
منظور از آموزش و پرورش، به حرکت درآوردن فرآیند توسعه همه جانبة بشر است که در طول زندگانی انسانها با هدف شکوفایی فکری، جسمی، احساسی، اخلاقی و معنوی صورت میگیرد.
از طرف دیگر وظیفه آموزش و پرورش تنها تربیت آموزشگاهی و یا تدریس یک شخص معیّن و یا یک درس معین به حساب نمیآید. در حقیقت مدارس و سایر مؤسسات آموزشی در جوامع امروز کوشش دارند که خصوصیات اخلاقی با اجرای برنامههای گروهی و طرح مسائل اجتماعی به طور جدی عملی شود.
انواع بازیها، شرکتدادن دانشآموزان در نمایشهای مدرسه، موسیقی و امور هنری، انجام دادن مراسم مختلف و تمام فعالیتهای خارج از کلاس و همه چیزهایی که در مدرسه آموخته میشود، جنبة اجتماعی و عمومی آموزش و پرورش هستند.
صرفنظر از وظایفی که اشاره شد، آموزش و پرورش وظایف مهمتری نیز برعهده دارد که میتوان به وظیفه گسترش شخصیت، آموزش فرهنگی، توسعة ارزشهای اخلاقی و مدنی، آموزش بزرگسالان و آموزش رسانهای اشاره کرد.
الف) گسترش شخصیت: وظیفه آموزش و پرورش است که کودک را هم فردی شایسته بار آورد تا برای خود دارای صفات خوب انسانی باشد و هم او را عضو مؤثر جامعه کند تا فردی مفید برای دیگران باشد.
در یافتههای جامعهشناسی میبینیم که پرورش و گسترش شخصیت کودک باید در زمینهای باشد که فرهنگ و جامعة او به آن بستگی دارد، نه چیزی جدا از آنها. در این نکته تأکید باید کرد که نه تنها فرد در حقیقت جدا از گروه اجتماعی خود نمیتواند پرورش یابد، بلکه فرد باید همان کسی که هست بشود و در هر مرحلهای از پیشرفت که قرار دارد باید از تأثیر متقابل میان خودش و محیط اجتماعی خویش برخوردار باشد و نامتعارف بار نیاید.
اینکه در جامعة امروز آموزش و پرورش به گسترش شخصیت مربوط میشود یک الزام طبیعی است. شخصیت از آن گونه مفاهیمی است که در مورد آن تعاریف زیادی شنیدهایم.
معمولاً شخصیت به عنوان یک چیز جامع و کمال یافته از خصوصیات روحی، عقلی، بدنی، جسمانی و حرکتی هر فرد تعریف میشود و خصوصیات اخلاقی و طبیعی هر فرد است که بخشی از شخصیت او را تشکیل میدهد. معلم مقدار زیادی از وقت خود را در این کوشش صرف میکند که نه تنها به شاگردانش مطالب خوب و متنوع و مفید و دانشهای تازه بیاموزد، بلکه در رفتار آنها تغییراتی به وجود آورد و روحیات آنها را در جهت دلخواه و مناسب هدایت کند. این نیتهای معلم به گسترش شخصیت دانشآموز مربوط میشود و ممکن است مربوط به هر جنبهای از زندگی او نیز بشود.
شخصیت و تعادل روانی معلم بیش از سایر طبقات اجتماع موردنظر ماست. زیرا معلم به عنوان الگو میتواند در دانشآموزان واکنشهای مثبت و سازنده و یا واکنشهای منفی ایجاد کند.
تماس نزدیک معلم با دانشآموزان و نفوذی که بر آنها دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا میکند. این تأثیر و نفوذ رفتار معلم در دانشآموز ممکن است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم صورت پذیرد و به صورتهای گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازی بروز کند.
نظر به اینکه شخصیت کودکان هنوز شکل نگرفته است و نقش پذیر هستند ونبود تعادل روانی در معلم، اثرات بدی در آنها خواهد داشت. کودکان نه تنها مطالبی را که مستقیماً از طرف معلم گفته میشود، میآموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرشها، مهارتها و خلاصه کلّ شخصیت معلم، در آنها اثر میگذارد ریشة این مسأله را باید در تمایل به تقلید کودک از دیگران دانست. برخی روانشناسان معتقدند که این تمایل از جمله نیرومندترین و ریشهدارترین غرایز کودک به شمار میرود. به طوری که یکی از نخستین روانشناسان کودک به نام «بالدوین» این غرائز را به منزلة بهترین غریزة کودک تلقی میکند.
ما درباره آموزش و پرورش چون یک فرآیند آگاهانه صحبت کردیم، در حالی که به خوبی میدانیم که هر کس چیزهای بسیار زیادی را به طور ناخودآگاه فرامیگیرد. به ویژه عادات زندگی اجتماعی اغلب تقلید ناخودآگاه از رفتار دیگران است. کودک در حال رشد، آموزشی میبیند و روز بروزو خود را با شرایط جدید تطبیق میدهد. ممکن است یک نوجوان به علمآموزی علاقهمند باشد و احساس کند که به یک خط مشی مشخصی متمایل است، یا احساسی عمیق، چون یک اعتقاد نسبت به بعضی ارزشها دارد، ولی خود توجه ندارد که در چه شرایطی است و چه عواملی باعث بوجودآمدن این حالات در او شده است. در اینجا باید دو نوع فرآیند آموزش و پرورش، یعنی آموزش آگاهانه و ناخودآگاهانه را بپذیریم. معلم باید بسیار هشیار و بیدار آموزش ناخودآگاهانه را در دانشآموزان خود ایجاد کند و کوشش کند که از نتایج چنان تأثیرهایی در ایجاد شخصیت دانشآموزان آگاه باشد زیرا تنها از روی رفتار حاصل از فرآیند ناخودآگاه کودک میتوان قضاوت کرد که آیا این فرآیند برای هدف معلم دارای ارزشی هست یا نیست.
معلم باید به تأثیرات مطمئنی که از دنیای خارج از مدرسه، مخالف با هدف دقیق و شناخته شده او در ذهن دانشآموزان بر جای میگذارد آگاه باشد. مثلاً ممکن است جامعه تصوراتی در زمینه رقابت یا پول جمعکردن در ذهن دانشآموزان ایجاد کرده باشد. در حالیکه معلم سعی دارد آنها را به سوی همکاری و تعاون بکشاند. در اینصورت معلم باید بر همان هدفهای هوشیارانه و سنجیده تکیه کند و از این مسیر منحرف نشود.
ب) توسعه ارزشهای اخلاقی و مدنی: نظام آموزش و پرورش لازم است نقش اساسی را در تربیت اخلاقی، مدنی و معنوی برعهده بگیرد و تلاشهای خانواده را تکمیل کند. نظام آموزشی به همراهی دیگر مؤسسات باید به ارتقای حقوق انسانی، رفتار آزادمنشانه و تأیید ارزشهای مورد نیاز عصر، مانند احترام به شأن و مرتبه انسان، سعهصدر، همبستگی و حمایت متقابل افراد بشر یاری رساند.
انتقال ارزشهای فرهنگی و اصول اخلاقی جامعه به کودکان و جوانان موجب پایدار ماندن و حفظ آن خواهد بود. معلّم تنها فرد ذیصلاح و مؤثری است که میتواند همة ارزشهای اجتماعی و سنتی مورد احترام را به نسلی دیگر بشناساند و آنها را مناسب اجتماع و در عین حال مترّقی بار آورد. امّا یک اجتماع نیازمند به افراد منتقد و مبتکر نیز هست که بتوانند با کشف و اختراعهای جدید موجد تحولات تازه و مفید اجتماعی بشوند. آماده کردن افراد برای دوران آینده و زندگی نو و تربیت مغزهای نوآور و افراد روشنفکر از وظایف دیگر آموزش و پرورش است.
در بحث رسالت و نقش معلم در توسعه ارزشهای اخلاقی و مدنی کافی است که بگوییم که معلم کسی است که زندگی مردم را تغییر میدهد. در چنین توصیفی است که سنگینی و عمق مسئولیت معلم آشکار میشود. گرچه ظاهراً معلم یک کلاس با تعدادی دانشآموز کار میکند و ایشان مخاطب اصلی معلماند، لیکن هر دانشآموز یا دانشجو، عضو خانواده و شهروند جامعه است و آموختههای خود را مستقیماً به خانواده و جامعه میبرد. سرانجام هر معلم باید بداند دنیای امروز از شهروندانش چه میخواهد و چنین شهروندانی را چگونه میتوان بار آورد یا تربیت کرد. به این ترتیب روشن میشود که در حوزه فرهنگ عمومی، معلم بیشترین و سنگینترین مسئولیتها را به عهده دارد و معلم پس از والدین سرمشق همهجانبه کودکان و نوجوانان است.
ج) آموزش فرهنگی: وظیفه آموزش و پرورش، تنها انتقال دانش، تربیت و انتقال معلومات نیست، بلکه پرورش خلاقیت، همراه با استقلال، سرعت انتقال و توانایی افراد، به نوبة خود در پربارسازی فرهنگها مؤثر واقع میشود و نیز افراد بشر را در ورود بهتر به زندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یاری میدهد و از این طریق به پرورش منابع انسانی که تمامی انواع توسعه، اعم از مادی و معنوی به آن بستگی دارد، کمک میرساند.
چگونگی آموزش و پرورش یک جامعه بهترین و نزدیکترین مظهر فرهنگ آن جامعه است. همچنان که فرهنگ یک جامعه بدون تردید چگونگی آموزش و پرورش آن جامعه را نشان میدهد. بنابراین، حفظ گسترش و غنیسازی و به روزسازی فرهنگ عمومی را از جمله وظایف و نقشهای بنیادی مدارس یا آموزش و پرورش مینامند. در این رابطه باید نکاتی را در آموزش فرهنگی در نظر داشت که بتوان به اهداف مورد نظر در این زمینه دست یافت. این نکات شامل موارد زیر است:
▪ مقدمهای بر ارزش میراث فرهنگی و توجه به زندگی فرهنگی معاصر.
▪ آشنایی با فرآیندهایی که فرهنگها توسط آن گسترش و تکامل مییابند.
▪ شناخت شأن و مرتبه میراثهای فرهنگی و فرهنگ معاصر و رابطه جداییناپذیر آنها.
▪ آموزش هنری و زیبایی شناختی.
▪ آموزش ارزشهای اجتماعی و اخلاقی.
▪ آموزش رسانهای.
▪ آموزش بین فرهنگی یا چندفرهنگی.
به منظور توانایی در برآوردن نیازهای جامعه و پاسخگویی به چالشهای قرن بیست ویکم، مدارس نباید هیچگونه مرزی با محیط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود داشته باشند و لازم است به پایگاهی برای تبادل ثمربخش افکار تبدیل شود و افقهای مناسب را جهت دربرگیری فرهنگهای موجود در جهان اعم از منطقهای، ملی و ناحیهای گسترش دهند.
ضرورت دارد آموزش میراث فرهنگی را که براساس موادی از قبیل کتابهای درسی، راهنماها و مدارک دیداری و شنیداری استوار است، با همکاری نهادهای فرهنگی، دیدار از مؤسسات فرهنگی، آثار و ابنیة تاریخی و فعالیتهای علمی همراه باشد.
د) آموزش بزرگسالان: نظام آموزشی در زمینه آموزش بزرگسالان لازم است طرق سازماندهی فعالیتها را هم در امر سوادآموزی، فرهنگ عمومی، دانش تربیتی پایه و مدنی، آموزشهای بهداشتی، ورزشی و فکری مردان و زنان کشف کند. همچنین ضرورت دارد تساوی راستین در فرصتهای موجود برای پسران و دختران در امر بهرهمندی از آموزش وپرورش، ادامه تحصیلات و انتخاب رشتههای تحصیلی و مشاغل برقرار شود. چرا که زنان نیز نقش کلیدی در انتقال فرهنگ و ارزشهای اخلاقی دارند.
هـ) آموزش رسانهای: در این مورد نظام آموزشی باید اهمیت بیشتری برای آموزش رسانهای قائل شود. این نوع آموزش میتواند دو هدف را دنبال کند:
۱) ایجاد درک بهتر از نقش، رسالت و تأثیر رسانهها در یکایک افراد و جامعه و گسترش توانائی درک مستقل و نقدآمیز پیام رسانهها.
۲) به عنوان وسیله آموزشی برای کیفیت تدریس.
منابع:
۱ـ فصلنامه تعلیم و تربیت ـ سال نهم ـ شماره ۱ بهار ۱۳۷۲ شماره مسلسل ۳۳
۲ـ ماهنامه آموزش و پرورش ـ شماره ششم دوره چهل و سوم ـ اسفندماه ۱۳۵۲
۳ـ فرهنگ عمومی ـ شماره ۳۵ تابستان ۱۳۸۲
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست