دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
آزمون وفاداری به توافق ژنو
روزهای پس از مذاکرات اول اکتبر ژنو را باید دوران آزمون میان ایران و غرب به حساب آورد.
رفتار ۵ عضو شورای امنیت و آلمان در این برهه به شدت زیر نگاه ناظران قرار دارد و هر اتفاقی در خط مشی آنها با عیار و معیار وفاداری به روح توافق ژنو سنجیده میشود.
از همین منظر ، افکارعمومی ایران طی یک ماهی که از اجلاس ژنو می گذرد با حساسیتی بیش از گذشته سیاستها و مواضع غرب را تعقیب می کند. از دید ایرانیها ، اجلاس ژنو ، چشم انداز یک فضای سیاسی جدید را میان گروه غرب با تهران گشود و بخشی از یخهای بدبینی میان دو طرف را آب کرد. به همان نسبت که حضور نماینده سرشناس اوباما در این نشست (ویلیام برنز) نشانهای از عقب نشینی این قدرت تلقی شده حضور هیأت بلند پایه ایران در اجلاس دلیلی بر اندیشه
تعامل خواهی ایرانیها محسوب می شود . ناظران اروپا و امریکا نیز اغلب همین تفسیر را از تأثیرات و پیامدهای نشست ژنو دارند. بسیاری از گزارشها و تحلیلها در خروجی رسانههای غرب به این نکته ختم شده که تهران برای حل موضوع هستهای و سوء ظنی که غربیها در این باره دارند فقط بر گزینه «روش مذاکره و گفت و گو» تکیه دارد.
با همه این اوصاف ، از فردای نشست نمادین ژنو مسئلهای مهم و مشترک افکارعمومی ایرانی و غربی را به خود مشغول کرد و آن این که چگونه می توان این «فضای تفاهم و تعامل» را که ملموس ترین دستاورد نشست ایران با گروه ۱ + ۵ است حفظ کرد؟ همین پرسش موجب شده در این یک ماه باب یک قضاوت جهانی نسبت به رفتار میهمانان ژنو شکل بگیرد. در این قضاوت افکارعمومی عمدتاً در پی جوابی برای این سؤال است که چه کسی و به چه میزان به روح مذاکرات ژنو وفادار مانده است و چه کسانی راه عدول از توافقات این اجلاس را پیش گرفته و در مسیر مخدوش کردن آن گام برمی دارند؟
پیدا است که این پرسشهای بنیادین افکارعمومی ، هر ۶ عضو دخیل در موضوع هستهای ایران را وادار می کند راه و روش تازهای پیش بگیرند.
روح اجلاس ژنو چیست؟
پایههای اجلاس ژنو که به عنوان نقطه عطف در تقویم دیپلماسی ایران و غرب ثبت شد ، اصول مهمی به نام «انعطاف پذیری و واقعبینی» تشکیل می دهند. تجلی عینی این اصول در رفتار بازیگران هستهای این است که آنها اولاً از موضع تعصب آمیز و احیانا لجبازانه خویش فاصله می گیرند ( انعطاف پذیری) ثانیاً برای تصحیح ارزیابیها، موضع گیریها و اشتباهات گذشته خویش گام بر می دارند ( واقعبینی).
شش بازیگر دخیل در موضوع هستهای ایران با اعزام هیأتهای بلندپایه شان به ژنو هر کدام درجاتی از پذیرش دو اصل انعطاف پذیری و واقع گرایی را به نمایش گذاشتند. آنهم اجلاسی که پس از حدود ۹ ماه چراغ دور تازه تعامل گروه ۱ + ۵ با ایران را روشن ساخت . حتی اگر دیپلماتهای اروپا و کارشناسان امریکا به زبان نمی آوردند نفس قرار گرفتن گروه غرب در پشت میز ژنو برای همه ناظران حاوی این پیام واضح بود که ناکارآمدی مجموعهای از تاکتیکها و سیاستهایی که از سرچشمه تفکر «اجبار و تهدید » الهام می گرفتند به پایان رسیده است و حاصل استفاده مکرر و مستمر از این روشها در ۵ سال گذشته این شده که موضوع هستهای ایران به صورت بن بستی بزرگ و گره کور بی سابقه برای غرب در آمده است. با این مشخصهها ، اجلاس ژنو یک اتفاق ساده یا قرار تصادفی نبود بلکه راهی پر از خطا و آزمون طی شد تا گروه غرب به ورود در چنین مسیر متقاعد شود.چنین اجلاسی نمی توانست تداوم و تکرار راه گذشته غرب باشد. ماهیت مذاکره گروه غرب در ژنو با هیأت دیپلماتیک کشورمان با هیچ دورهای از مذاکرات گذشته شباهت نداشت. نشستهای گذشته غربیها با ایران دارای اشکالات بنیادینی بود. کافی است به نامگذاری و عنوانهایی که میزبانان اروپایی برای این مذاکرات تعیین می کردند نگاه شود. سالهای طولانی اروپاییها به مذاکرات خویش با ایران نام گفت و گوی انتقادی می نهادند که این عنوان فی نفسه گویای نیات سیاسی طراحان این نشستها بود. داستان گفت و گوهای انتقادی اگرچه به قبل از مذاکرات هستهای مربوط می شود اما تفکر نهفته در این الگوی رفتاری بعداً به وادی مذاکرات هستهای نیز کشیده شد.معادله حاکم بر این الگوی مذاکره این بود که اروپا و گروه غرب در مقام مدعی، شاکی و داور قرار می گرفت و طرف ایرانی در جایگاه متهم ، مظنون و پاسخگو. اگر در دوره موسوم به گفت و گوی انتقادی اروپاییها از ایران به دلیل سیاستهای سه گانهاش در زمینه صلح خاورمیانه،
حقوق بشر و تروریسم مؤاخذه می کردند و حتی توافقهای اقتصادی شان را به تغییر رفتار تهران موکول می کردند در دوره دیگر آنها همین الگوی رفتاری را در مورد عملکرد هستهای ایران دنبال کردند. با این تفاوت که این بار به جای گفت و گوی انتقادی عنوانهای تازهای مثل ، اعتماد سازی تهران یا سیاست چماق و هویج بر سیاستهایشان نهادند.
بنابراین یکی از بدیهی ترین الزامات اجلاس ژنو این است که طرف های مذاکره ایران ، تصورات و تلقیهای گذشته خویش را مبنای موضع گیری یا تصمیم گیری قرار ندهند و مواضع خویش در باره برنامه هستهای ایران را با یافتهها و گزارشهای آژانس تطبیق بدهند. بعد از ژنو دیگر نمی توان با ادبیات تحکم ، تهدید و تحریم برخورد کرد زیرا این ادبیات در تضاد با روح تعامل حاکم بر این نشست است. یا آنکه سخن از تحمیل شروطی فراتر از موازین آژانس به میان آورد.
● اشتراک در قضاوت داخل و خارج
موضوع هستهای ایران پس از ۵ سال گردش در کریدور سازمانهای بین المللی جزو اولین مناقشاتی است که افکارعمومی جهان ادامه آن را ملال آور و فرساینده می بیند. یکی از دلایل اقبال محافل
بین المللی به شعار تعامل خواهی اوباما نیز همین بود که پرونده این گونه مناقشات بدون نتیجه و بی فرجام بسته شود. در واقع به طور ناخواسته این اشتراک نظر میان افکارعمومی ایران با افکارعمومی جهانی شکل گرفته که «زمان پایان مناقشه بر سر موضوع هستهای ایران فرارسیده است» واکنشهای مثبتی که در چهار سوی جهان نسبت به اجلاس اول اکتبر ژنو نشان داده شد یک نشانه بارز از این واقعیت است. در حال حاضر نیز می توان نمودهای دیگر این «تغییر نگاه به موضوع هستهای ایران» را در انبوه گزارشهایی که در رسانهها و محافل خبری جهان منتشر می شود مشاهده کرد. کمتر رسانهای را می توان سراغ گرفت که روشهای منسوخ دوران بوش مثل تحریم و تهدید نظامی را تأیید کند. «تشویق به مذاکره و تفاهم» ترجیع بند قریب به اتفاق گزارشها و تفسیرهای رسانهها غرب و شرق است.همه آنها ژنو را سنگ نشان یک تغییر، فرض کردهاند. این سخن در روزهای اخیر از قلم و زبان چند تحلیلگر سرشناس غربی بیان شد اگر قرار باشد امریکا یا اروپاییها همان روشها و نظریههای آزموده شده در ۵ سال گذشته را در موضوع هستهای ایران دنبال کنند ، پس چه نیازی به اجلاسهای ژنو و وین. البته بعید است که اوباما که با همان شعار تغییر نماینده برجسته خود را به مذاکرات هستهای فرستاد از این نکته غافل باشد. او می داند که رجوع و بازگشت به روشهای تحریم و تهدید ،نقض غرض بزرگ برای اجلاس ژنو است که پس از ۹ ماه وقفه و با زحمت زیاد برپا شد. شاید به همین دلیل اغلب بحثهایی که رنگ و بوی تحریم یا تهدید دارد الآن در کنگره و دوایر پائین تر امریکا جریان دارد. برخلاف دوره گذشته که کاخ سفید و شخص بوش ابتدا فرمانهای تحریم و تهدید رقیبان امریکا را صادر میکرد این بار دست کم اوباما در ظاهر هم که شده سعی در تبرئه خویش از این روشهای میلیتاریستی دارد. افکارعمومی امریکا که در یک ماه اخیر مورد سنجش مؤسسات نظر خواهی قرار گرفتهاند به این پرسش که کدام گزینه را در باره موضوع هستهای ایران می پذیرد با ضریب بالا رأی به گزینه مذاکره و راه حلهای مسالمت آمیز دادهاند.
● منافع بازیگران جهانی و معیارهای ما
راهی که از نشست ژنو گشوده شده هنوز با موانع و ناهمواری های زیادی روبروست. بی شک اگر در
چشم انداز این نشست تغییر جهتی از روش تهدید و اجبار به سوی روش مذاکره و تفاهم ظاهر شده به این دلیل است که منافع ملی طرفین دخیل در موضوع هستهای ایران این گونه اقتضا کرده است. به بیان روشنتر هر شش بازیگر حاضر در اجلاس ژنو با محاسبه سود و زیان خویش به این نقطه رسیدهاند که پافشاری بر روشهای سنتی تحریم یا تحکم نه تنها آنها را به منافع مورد نظرشان نایل نمی سازد بلکه فرصتهای طلایی سرمایه گذاری در ایران و دیگر حوزههای جغرافیایی که تهران پل دستیابی به آنها است را از دست آنها خارج می سازد. در نگاه ایرانیها نقطه پایان این مناقشه جایی است که سوء تفاهمهای گروه ۱+۵ نسبت به برنامه هستهایش فیصله یافته و حقوق و موقعیت هستهای جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شود. ایرانیها با این نگرش در اجلاس ژنو حضور یافتند که قانون گفت و گو و منطق اقناع بر مذاکرات بازیگران هستهای حاکم شود. روشن است که در دنیای دیپلماسی وقتی مبنای برخورد اقناع و مفاهمه باشد دیگر مجالی برای بروز سیاستهای دوگانهای از جنس «چماق و هویج یا تشویق و تهدید» باقی نمی ماند. تهران از ابتدا اعلام کرد که سازو کار پیمودن این مسیر نو و متفاوت باید در رفتار طرفهای دخیل فراهم شود. بر این اساس هیأت تصمیم گیر کشورمان در شورای امنیت مانع از این شدند که چارچوب نشست ژنو به دلخواه طرفهای مقابل تعیین شود حتی هیأت ایرانی در چانه زنی تا این مرحله پیش رفت که از اطلاق عنوان «مذاکره صرف هستهای» به نشست ژنو جلو گیری کرد.
دیپلماسی تهران در یک ماهی که از اجلاس ژنو می گذرد یک معیار روشن برای ارزیابی رفتار طرفهای مقابل دارد و آن وفاداری به روح نشست ژنو است. با این معیار اتفاقات یک ماه اخیر در سیاست خارجی طرفهای دخیل در برنامه هستهای ایران نیازمند حاوی هر دو نشانه مثبت و منفی است. برای تهران این نکته تعیین کننده است که ۶ قدرت حاضر در ژنو در این مرحله که ایران درهای بازرسی تأسیسات جدید هستهایش را نیز به روی ناظران آژانس گشوده چه اندازه رفتار خویش را در چارچوب معیارهای آژانس پیش می برند و به چه میزان از پیشداوریها و گمانه زنیهایی که همچون سمی ریشههای اعتماد سازی را میخشکاند فاصله می گیرند. بنابراین روزهای آینده دوران قضاوت ایرانیها است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست