سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

هرگز نمی خواستم ستاره شوم


هرگز نمی خواستم ستاره شوم

گفت وگو با داستین هافمن به بهانه نخستین تجربه کارگردانی اش

داستین هافمن، با وجود شهرت فراوان، هیچ وقت لقب یک‌ستاره را نگرفت. با این حال، تبدیل به یکی از معروف‌ترین و موفق‌ترین بازیگران دو دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی شد. ‌منتقدان سینمایی از وی به عنوان یک بازیگر مولف نام می‌برند. بازی در درام‌های اجتماعی و غیرمتعارفی مثل «کابوی نیمه شب»، «بزرگمرد کوچک»، «سگ‌های پوشالی» و «لنی» به همراه ارائه یک بازی زیرپوستی، منتقدان سختگیر را متقاعد کرد چنین لقبی به او بدهند.

هافمن طی چهار دهه فعالیت بازیگری در فیلم‌های مطرحی مثل «کریمر علیه کریمر»، «توتسی»، «همه مردان رئیس‌جمهور»، «دونده ماراتن» و «پاپیون» بازی کرد و موفق به دریافت جایزه اسکار شد.

این بازیگر متولد سال ۱۹۳۷ در کنار آل پاچینو و رابرت دنیرو، سه بازیگر غیرمتعارف عالم سینما هستند که اکنون تبدیل به اسطوره‌های بازیگری شده‌اند.

به گفته منتقدان سینمایی، صنعت سینما پس ‌از این سه بازیگر دیگر نتوانست چهره ممتازی در حد آنها به تماشاگران سینما معرفی کند. ‌کوارتت، اولین فیلم سینمایی هافمن در مقام کارگردانی است که تا مدتی دیگر، روی پرده سینماها می‌رود. وی در چند سال اخیر با مجموعه انیمیشن کامپیوتری «پاندای کونگ‌فویی» همکاری داشته و به جای استاد کاراکتر اصلی قصه فیلم، صحبت کرده است. او درام اجتماعی «آواز نام‌ها» را قرار است بازی کند.

هافمن در یک سال اخیر، بازیگر یک مجموعه تلویزیونی موفق به نام «شانس» بوده که فصل دوم آن هم‌اکنون جلوی دوربین است. این نخستین همکاری او با رسانه تلویزیون در مقام بازیگر به حساب می‌آید.

چه عاملی باعث شد ‌ بعد از این همه سال کار بازیگری‌ سراغ حرفه کارگردانی بروید؟

در تمام این سال‌هایی که فیلم بازی می‌کردم، می‌خواستم فیلمسازی را هم تجربه کنم. امر کارگردانی را دوست داشتم و از تماشای کار فیلمسازانی که با آنها کار می‌کردم و در تماس بودم، لذت می‌بردم. می‌خواستم یک روز من هم پشت دوربین قرار بگیرم و قصه‌ای را که خیلی دوست دارم، تبدیل به یک فیلم سینمایی کنم. یک بار در دهه ۸۰ فرصت این کار پیش آمد، اما نتوانستم از آن استفاده کنم. در عین حال، در‌تمام‌این‌سال‌ها این نگرانی را هم داشتم فیلمی که می‌سازم، یک کار قابل دفاع نباشد.

برای این که بازی‌تان طبیعی‌تر جلوه کند، از چه روشی استفاده می‌کنید؟

سعی می‌کنم آنچه را که می‌خوانم باور کنم. به این ترتیب، فیلمنامه برایم حکم یک قانون را پیدا می‌کند که همه چیز آن درست است. آن وقت در متن فیلمنامه غرق می‌شوم و باور می‌کنم تمام چیزهایی که داخل آن نوشته شده، درست و کامل است. به این ترتیب، می‌توانی نقش را طبیعی بازی کنی. آن‌وقت تماشاچی هم تو را باور می‌کند. آنچه در سینما و فیلمسازی وجود دارد، یک دروغ است. هیچ چیز آن واقعی نیست، اما ما این دروغ را طوری بازی می‌کنیم که واقعی به نظر برسد. جالب توجه است نه؟!

با چه هدفی بازیگر شدید؟

شاید باور نکنید و خنده‌دار به نظر برسد، ولی وارد این رشته شدم تا توجه آدم‌های دور و برم را به خودم جلب کنم! بتدریج آدم‌های مختلف و متفاوتی به سمت من آمدند. بعدها سینما و بازیگری برایم جدی شد و احساس کردم در این حرفه می‌توان کارهای خوب زیادی انجام داد.

دنیای بازیگری برایتان جذاب بوده است؟

دوران نوجوانی و جوانی سختی داشتم. تا مدت‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کردم. سینما و بازیگری باعث تغییر شرایطم شد. حالا روزگار خوبی دارم، ولی هنوز هم نتوانسته‌ام خودم را با آن مجالس جشن شبانه پرزرق و برق ستارگان سینما وفق دهم. این طور زندگی برایم جذابیتی ندارد. هنوز سادگی را ترجیح می‌دهم.

ستاره بودن چه معنی و مفهومی برایتان دارد؟

ستاره شدن مساوی است با برابری! وقتی مشهور می‌شوی می‌توانی به تهیه‌کنندگان نه بگویی و پاسخ منفی بدهی. مجبور نیستی هر کاری را که می‌گویند انجام دهی و برای خودت حق و حقوقی قائل می‌شوی. این تنها چیزی است که در رابطه با ستاره شدن اهمیت پیدا می‌کند. یک واقعیت را هم صادقانه بگویم؛ وقتی نوجوان بودم و با تماشای فیلم‌ها بزرگ می‌شدم، فکر می‌کردم ستاره یعنی راک هادسون یا تب هانتر. هیچ وقت فکر نمی‌کردم یک ستاره سینما چیزی یا کسی شبیه من باشد!

به نقدهای منتقدان درباره بازی‌هایتان اهمیت می‌دهید؟

صددرصد. عموم نقدهایی را که روی فیلم‌ها یا بازی‌هایم نوشته می‌شود با دقت می‌خوانم. حتی بعضی‌ها را چند بار؛ چون احساس می‌کنم مطالب مهمی را بیان می‌کنند. یک نقد یا مرور فیلم خوب و قابل اعتنا از سوی منتقد، مثل شمشیر اعدام عمل می‌کند؛ می‌سوزاند، اما لازم است.

حرفه بازیگری را آسان می‌بینید یا سخت؟

اگر برای مشهور شدن و پول درآوردن به سراغ این حرفه می‌آیید، اشتباه می‌کنید. در این حرفه، پولدار شدن خیلی سخت است و شهرت کوتاه مدت صد برابر بدتر از عذاب هر روز مردن است، اما اگر وارد این شغل می‌شوید تا به اهداف بالاتر و متعالی‌تری برسید، جای درستی آمده‌اید. با بازیگری می‌توانید وارد دنیایی شوید که هیچ وقت تصورش را نمی‌کردید. هر بار در قالب یک آدم تازه‌وارد می‌شوید و زندگی‌های متفاوتی را تجربه می‌کنید. در همین حال، مردم و تماشاگران هم با دیدن شما با زندگی و رفتار آدم‌های متفاوت جامعه آشنا می‌شوند و سرنوشت آنها را در پس انتخاب‌هایی که کرده‌اند، می‌بینند و عبرت می‌گیرند. تماشاگران سینما بدون این که بهای گزافی پرداخت کنند از زندگی دیگران درس‌های لازم را می‌گیرند. ما بازیگران هستیم که با خلق این شخصیت‌های مختلف و متفاوت روی پرده سینما، فرصت این تجربه و درس گرفتن را به آنها می‌دهیم. از این رو، حرفه ما حرفه سخت و سنگینی است و مسئولیت‌پذیری زیادی می‌خواهد. شما هنگام بازی در یک نقش تازه به دنیای دیگر سفر می‌کنید و برمی‌گردید.

به جدول گیشه نمایش فیلم‌ها اهمیت می‌دهید؟

مهم این است که تهیه‌کنندگان و کمپانی‌های فیلمسازی به‌آن اهمیت می‌دهند. اگر فیلمی فروش کند همه می‌خندند و اگر شکست تجاری بخورد، بازیگران برای فیلم‌های بعدی خود با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شوند. برای بازیگران جوان، جدول گیشه نمایش و فروش محصولات سینمایی در سه روز آخر هفته، از اهمیت زیادی برخوردار است. جوان که بودم به‌این‌چیزها فکر می‌کردم، اما در سن و سالی که حالا دارم، این جور چیزها دیگر اهمیت زیادی ندارد.

بالا رفتن سن چه تاثیری در کار یک بازیگر می‌گذارد؟

این یک واقعیت است که هر چه سن‌تان بالا می‌رود و پیرتر می‌شوید، تنوع کار و پیدا کردن نقش‌های بیشتر و متفاوت‌تر کمتر می‌شود. دیگر مثل سابق با پیشنهادات مختلف روبه‌رو نمی‌شوید. حتی اگر یک بازیگر بسیار مشهور هم باشید، در کلیت امر تغییری ایجاد نمی‌کند. دیگر پیرشده‌ای و نمی‌توانی نقش اصلی را بازی کنی و کم‌کم نقش‌های مکمل به تو پیشنهاد می‌شود. باید این واقعیت را پذیرفت و با آن کنار آمد، اما متاسفانه برخی ‌ بازیگران نمی‌خواهند با این موضوع کنار بیایند و این تغییر و تحول را بپذیرند، اما واقعیت این است که تماشاگران سینما دیگر او را در مقام یک ستاره نمی‌بینند. من عاشق و شیفته بازیگری‌ام و به این کار ادامه می‌دهم. تصمیم نمی‌گیرم کدام نقش را بازی کنم و نمی‌ترسم که دیگران درباره‌ام چه فکری می‌کنند و آن کاری را انجام می‌دهم که دوست دارم.

قبل از بازیگری، دوست داشتید وارد چه حرفه‌ای شوید؟

می‌خواستم پیانیست یک گروه جاز شوم، ولی در نوازندگی پیانو خیلی خوب نبودم. نتوانستم به دانشگاه بروم، چون نمرات بالا و خوبی نداشتم. وارد حرفه بازیگری شدم، چون کمی راحت‌تر از بقیه کارها بود و مدرک خاصی هم نمی‌خواست.

در طول این سال‌ها، چند نقش بزرگ را رد کردید؛ چه احساسی دارید؟

خب، صادقانه بگویم عقل و هوش آدم‌های دوروبرم را نداشتم. نمی‌دانستم دارم چه کار اشتباهی می‌کنم. در خانواده‌ام به من لقب یک بازنده را داده بودند. بقیه اعضای خانواده برای خودشان کسی شده بودند، ولی من هنوز داشتم این در و آن در می‌زدم. وقتی بازیگر شدم، احساس می‌کردم بازنده‌ها همه آخر کار بازیگر می‌شوند! در سال‌های اول کارم، نقش‌های خیلی خوبی را از دست دادم، چون هنوز نمی‌توانستم تصمیم درست بگیرم. پیشنهاد کسانی مثل فدریکو فلینی و ساموئل بکت را رد کردم و حالا فقط افسوس آن را می‌خورم.

در مراسم اهدای جوایز سینمایی همچون اسکار کمتر ظاهر می‌شوید؛ چرا؟

با وجود زیبایی‌اش، خسته‌کننده است. اسکار یک مراسم طولانی است که دیگر کسی در سن و سال مرا راضی و خشنود نمی‌‌کند. البته همه ما مثل یک خانواده هنری هستیم. اتحادیه بازیگران سینما چند هزار عضو دارد، اما خیلی از آنها بیکارند. مراسمی مثل اسکار می‌تواند کمک کند تا درباره‌ آنها صحبت کنیم. این که من جایزه اسکار می‌گیرم خوب است، ولی باید یادمان باشد در همان زمان، همکاران زیادی از ما خانه‌نشین هستند. کسانی که هنوز امکان کار و فعالیت دارند، آدم‌های خوش‌شانسی هستند.

موفقیت حرفه‌ای‌تان را مدیون چه کسی هستید؟

پدر و مادرم و باید از آنها تشکر کنم. بدون‌آنها هیچ وقت به جایی نمی‌رسیدم که حالا هستم و امکان پرواز به دور دست‌ها برایم مقدور نبود.

● فیلمسازی دیرهنگام

از قرار معلوم فیلمساز شدن بازیگران مطرح سینما به یک مد تبدیل شده و هیچ بازیگری نمی‌تواند خود را از وسوسه فیلمساز شدن رها کند. بعد از بازیگران کهنه‌کاری مثل آل پاچینو، رابرت ردفورد و رابرت دنیرو، وقت آن رسیده بود که داستین هافمن هم آستین‌ها را بالا بزند و فیلمی را جلوی دوربین ببرد، اما منتقدان سینمایی می‌گویند او کمی دیر دست به کار شده است. در حالی که هر یک از همکاران قدیمی او سال‌هاست وارد حرفه فیلمسازی شده‌اند، اما هافمن یک مهمان تازه‌وارد در این وادی است. او امسال اولین فیلم بلند سینمایی خود به نام ‌کوارتت را کارگردانی کرد و گفته می‌شود این فیلم اوایل سال جدید میلادی روی پرده سینماها خواهد رفت. هافمن قصه این فیلم را بسیار دوست دارد و به عنوان بازیگر در آن بازی نکرده است. گروهی از بازیگران قدیمی (ازجمله مگی‌اسمیت، مایکل گامبون و بیلی کانلی) در نقش‌های اصلی فیلم ظاهر شده‌اند. برگزاری سالگرد وردی، آهنگساز بهانه‌ای برای چند هنرمند قدیمی می‌شود تا از بازنشستگی خود بیرون بیایند و تصمیم بگیرند دوباره کار هنری‌شان را شروع کنند. این قصه تا حدودی حدیث نفس خود هافمن است. او هم در پیری‌ وارد گود شده و فیلمی را کارگردانی کرده است. فیلمنامه کوارتت را رولند هاروود، نمایشنامه‌نویس سرشناس براساس قصه نمایش صحنه‌ای موفق خود نوشته است. منتقدانی که اولین ساخته سینمایی هافمن در مقام کارگردان را دیده‌اند، می‌گویند او فیلم آبرومندی ارائه کرده و صنعت سینما با یک فیلمساز خوب روبه‌روست. آنها از این که هافمن طی این سال‌ها فیلمی را جلوی دوربین نبرده، ابراز تاسف می‌کنند. با این حال، این بازیگر قدیمی می‌گوید طی سال‌های آینده جبران این کم‌کاری را می‌کند و فیلم‌های بیشتری را کارگردانی خواهد کرد.

رویترز

مترجم: کیکاووس زیاری