جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

واردات گندم و بحران مدیریت در بخش کشاورزی


واردات گندم و بحران مدیریت در بخش کشاورزی

این روزها در اقتصاد ایران یک بار دیگر بحث واردات گندم در صدر برنامه های اقتصادی قرار گرفته است براساس اطلا عات موجود به احتمال زیاد دولتی های نهم برنامه واردات ۷ میلیون تنی گندم را اجرایی می کنند برنامه ای که تا به اینجای کار توانسته است موجب حیرت بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی شود

این روزها در اقتصاد ایران یک بار دیگر بحث واردات گندم در صدر برنامه‌های اقتصادی قرار گرفته است. براساس اطلا‌عات موجود به احتمال زیاد دولتی‌های نهم برنامه واردات ۷ میلیون تنی گندم را اجرایی می‌کنند؛ برنامه‌ای که تا به اینجای کار توانسته است موجب حیرت بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی شود.

بدون شک در حال حاضر این چالش بیش از هر زمان دیگری وجود دارد که پیکان اقتصاد ایران چه هدفی را نشانه‌گذاری کرده است یا به عبارتی با کدام برنامه به سمت اهداف مورد نظر حرکت می‌کند. به نظر می‌رسد چند سالی می‌شود که رویای خودکفایی در تولید گندم در میان محافل اقتصادی، دست به دست می‌شود. آنگونه که دست‌اندرکاران اقتصاد ایران می‌گویند برای رسیدن به مرز خودکفایی گندم، فعالیت‌ها و هزینه‌های زیادی برای اقتصاد کشور انجام شده است.

اما حالا‌ دوباره به جایی رسیده‌ایم که بدون شک خودکفایی گندم تنها تصویر نقاشی‌شده‌ای است که می‌تواند دیوار اقتصاد کشور را تزئین کند. اطلا‌عات موجود نشان می‌دهد که در پایان دهه ۷۰ و در بدترین روزها از حیث واردات گندم، ایران با ۳/۶ میلیون تن گندم وارداتی در میان ۵ کشور بزرگ واردکننده این محصول قرار داشته است. این موضوع را نیز اما نباید فراموش کرد که از آن سال‌ها تا امروز سطح زیر کشت به میزان ۵۰ درصد و قیمت خرید تضمینی گندم معادل ۴ برابر افزایش یافته است. با این اوصاف به‌طور حتم باید پذیرفت که واردات ۵ تا ۷ میلیون تنی گندم می‌تواند ضربه‌ای بر پیکر اقتصاد ایرانی محسوب شود. آگاهان اقتصادی بر این باورند که مدیریت و عدم درک شرایط اقتصادی ایران دلیل اصلی این سقوط یا جدا شدن از رویای خودکفایی است.

به نظر می‌رسد در این مورد باید به صاحب‌نظران حق داد، شاید اگر استفاده از منابع آبی در سال‌های ۸۵ و ۸۶ از عقلا‌نیت علمی تبعیت می‌کرد چنین باری اکنون روی دوش اقتصاد کشور سنگینی نمی‌کرد. در دو سال گذشته برداشت از منابع آب کشاورزی از ۸۲ میلیارد مترمکعب (سرانه برای هر نفر ۲۱۰۰ متر مکعب) عبور کرده است. این یعنی یک آمار بسیار ناخوشایند برای اقتصاد کشاورزی که اگر وضع به این صورت ادامه یابد در سال ۱۴۰۰ سرانه هر نفر از منابع آب کشاورزی تا مرز ۱۳۰۰ مترمکعب کاهش می‌یابد. یعنی نقطه‌ای که دیگر نمی‌توان برای تولید گندم (به عنوان کشتی کاملا‌ متکی بر منابع آب) امید داشت.

جالب اینجا است که پیش از این بارها کارشناسان نسبت به استفاده بی‌رویه از منابع آب و افول وضع تولید گندم هشدار داده بودند. حالا‌ در این شرایط به نظر می‌رسد دولت باید به این پرسش پاسخ دهد که به‌رغم وجود هشدارهای کارشناسی، چگونه برنامه‌ریزان کشاورزی به سمتی چرخیده‌اند که خودکفایی گندم به رویایی بربادرفته تبدیل شده است؟