چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

دمیدن بر نفیر اسلام ستیزی


دمیدن بر نفیر اسلام ستیزی

سینما در غرب به خصوص در ایالات شکست خورده و قطب سینمایی آن یعنی هالیوود هیچ گاه به عنوان یک پدیده سرگرمی ساز صرف نبوده و نیست بلکه همواره به سینما به عنوان یک ابزار سیاسی به منظور دست کاری های سیاسی بر اذهان عمومی در ابعاد جهانی نگریسته شده است

سینما در غرب به خصوص در ایالات شکست خورده و قطب سینمایی آن یعنی هالیوود هیچ گاه به عنوان یک پدیده سرگرمی ساز صرف نبوده و نیست. بلکه همواره به سینما به عنوان یک ابزار سیاسی به منظور دست کاری های سیاسی بر اذهان عمومی در ابعاد جهانی نگریسته شده است.

نگاهی کوتاه به آثار پدر بنیانگذار سینمای آمریکا یعنی «دیوید گریفیث» به خوبی نشان گر این اوضاع است. گریفیث زمانی که پـدیده کوکلوکس کلان و روحیه ضدیت با نژاد سیاه درکشورش شدت گرفته به تبعیت از سیاستمداران آن کشور فیلم «تولد یک ملت» را ساخت و بر ضد سیاه پوستان جامعه خود عمل نمود و سینما را ابزاری برای دشمنی با سیاه پوستان قرار داد، ولی همین فیلم ساز زمانی که شعله های جنگ جهانی اول شروع به برافروختن کرد فیلم «قلب جهان» را ساخت که در آن یک سرباز سفید پوست بر پیشانی یک سرباز سیاه پوست که در راه منافع ایالات متحده کشته شده بوسه می زند. از این رو سینما از بدو تولدش درغرب ابزاری برای پیشبرد منافع سیاستمداران ایالات متحده شد که دیگر ربط و نسبت خاصی با سرگرمی سازی ندارد.

ایام سپری شد ودر نهایت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قرعه دشمنی ها به نام اسلام افتاد. اسلامی که بزرگ ترین درس آن صلح و دوستی و توحید بود، ولی از آنجایی که بزرگ ترین مسئله مورد خصومت اسلام، استثمار و استعمار انسان ها که رویه ای نهادینه شده در نظامات سرمایه داری غرب است، بود پس این نظامات همه هم و غم خود را معطوف به از راه به در کردن این دین حنیف کردند به این خیال باطل که با کمی تلاش می توانند این دین الهی و آسمانی و متعالی را مثل ایدئولوژی مادی مارکسیسم به مرز فروپاشی بکشانند که خود متوجه شدند که هیچ تلاشی یارای مقابله با این دین مبین را ندارد.

برخورد با مسلمانان و اسلام و مسئله اسلام ستیزی درجهان غرب پدیده جدیدی نیست. این مسئله ریشه تاریخی دارد وعکس العملی به گسترش اسلام می باشد.

تاریخ اسلام شاهد چند مرحله توسعه به سمت غرب بوده است. قرن های اولیه هجرت، جنگ های طبیبی، توسعه امپراطوری عثمانی و دهه های اخیر شاهد چند مرحله متمایز از گسترش اسلام بوده است. گسترش اسلام در قرن های اولیه هجرت (قرن هشتم میلادی)، (از ایتالیا و فرانسه گرفته تا اسپانیا)، نوعی هراس از مسلمانان و اسلام درجهان مسیحیت به وجود آورد. حضور مسلمانان در اسپانیا (آندلس) هشت قرن به طول انجامید. در قرون ۱۱ تا ۱۳میلادی، اعلان جهاد علیه مسلمانان در طول جنگ های صلیبی، برخورد با اسلام و مسلمانان را ابعاد جدیدی بخشید. تسلط مسلمانان عثمانی بر بیزانس، پایتخت روم شرقی در قرن ۱۵ میلادی و تحت کنترل درآوردن بخش های گسترده ای از اروپا (که تا محاصره وین پایتخت اتریش هم پیش رفت) مسیحیان ارتدکس را در مناطق گسترده ای تحت کنترل مسلمانان قرارداد و قلمرو مسیحیت کاتولیک را هم مرز با مسلمانان ساخت. این دشمنی و عناد همواره در بین غربیان ماند و در قرن اخیر نیز با تحریکات صهیونیست ها به گسترش ابعاد آن دامن زده شد.

امروز اسلام ستیزی به عنوان حمله به تمامیت دین اسلام و معرفی آن به عنوان مشکل اصلی جهان و تعریف دین اسلام به عنوان افراط گرایی، امروزه حضوری جدی و تاثیرگذار در جوامع غربی و حتی رسانه های موثر بر افکار عمومی جهان پیدا کرده است. به همین دلیل نیز در تمامی کارزارهایی که مسلمانان در آن درگیر هستند، مقصر اصلی پیروان اسلام نشان داده می شوند.

یکی از عوامل مهمی که به عنوان دلیلی برای گسترش اسلام ستیزی در جوامع غربی مطرح می شود رشد فزاینده جمعیت مسلمانان در جوامع غربی است. مهاجرت مسلمانان به این جوامع و تشکیل جوامعی متمایز در داخل جوامع غربی و همچنین گرایش غیرمسلمانان در جوامع غربی به اسلام و رشد بیشتر جمعیت مسلمانان به نسبت سایر سکنه این جوامع باعث ایجاد و توسعه اجتماع های مسلمانان در جوامع غربی شده است. در حال حاضر حدود ۱۵ میلیون مسلمان در اروپا زندگی می کنند که براساس برآوردها ۳۰ سال آینده این رقم می تواند به ۵۰ میلیون نفر برسد. در اکثر جوامع غربی مسلمانان به بزرگ ترین اقلیت مذهبی تبدیل شده که جمعیت رو به افزایش دارند و نسبت قابل توجهی از جمعیت را به خود اختصاص می دهند و به تدریج به قوه مقننه و حتی مجریه این کشورها راه می یابند، ظهور و قدرت یابی این اقلیت رو به رشد با عکس العمل در گروه های اکثریت روبه رو می گردد.

در غرب و خصوصاً در آمریکا جریان وسیعی مشغول هجمه به دین اسلام هستند؛ از چاپ کاریکاتورهای موهن گرفته تا جنبش ضدمناره و اخیراً هم خواندن آهنگ هایی را به منظور استهزای ائمه معصومین به راه انداخته اند. در یکی از جدیدترین این تهاجمات فرهنگی فیلمی منحوس به نام «بی گناهی مسلمانان» ساخته شد که خشم مسلمانان را در سراسر جهان در پی داشت. این فیلم به لحاظ محتوا که مزخرفی بیش نیست حتی به لحاظ تکنیک سینمایی هم در اوج بی سلیقگی و ابتذال ساخته شده است. گذشته از صحنه های سخیفی که ارزش بیان ندارد، یکی از شیطنت های فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه گر معرفی کرده و در صحنه ای از فیلم یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه می شود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی شود. در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایت هایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سال های اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در «گوانتانامو» و «ابوغریب» مرتکب شده اند را بی شرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت می دهد.

در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهین آمیز بازی می کند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(ص) را دروغ معرفی کند. روزنامه وال استریت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: «فیلم مذکور یک فیلم سیاسی و نه مذهبی است و در آن از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است. ولی تنها کارکرد فیلم که هدف اصلی ساخت آن نیز محسوب می شود، تهاجم به ساحت پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) است تا بتوانند با این کار به شخصیت عظیم ایشان خدشه وارد کنند که نهایتاً هم تنها موجب برافروختن شعله های خشم مسلمین شدند و در حال سوختن در این آتش خود ساخته هستند.»

نشریه لیبراسیون چندی پیش فاش کرد که نام کارگردان فیلم یعنی سام باسیل یک نام مستعار است. وی یک شهروند صهیونیست آمریکاست که به شغل دلالی مسکن اشتغال دارد و اصلا کار وی در رابطه با سینما نیست و حتی خود وی اعتراف کرده که بودجه پنج میلیون دلاری ساخت آن را از میان صد ثروتمند صهیونیست جمع کرده است. وی عقاید تند ضداسلامی دارد و حتی در یکی از صحبت هایش دین مبین اسلام را یک نوع سرطان معرفی کرده است.

بعد از انتشار فیلم موهن احساسات مسلمانان جهان به حدی خدشه دار شده است که سفیر آمریکا در لیبی کشته می شود و همه سفارتخانه های آمریکا در سراسر جهان حفاظت می شوند. این نشان از ترس موجود در آمریکا از تکرار چنین حرکاتی دارد. استکبار خود می داند که دست به چه اقدامی زده است و این اقدامات براساس سناریویی از پیش تعیین شده در سالروز واقعه ۱۱سپتامبر است. توحش غرب تنها در کشتار عظیم ملت ها در جنگ جهانی اول و دوم، کشتار مردم ویتنام، عراق و افغانستان خلاصه نمی شود، بلکه غرب به سرکردگی آمریکا سال هاست در یک توحش مدرن فکری به سر می برد، توحشی که بیش از همه گریبان گیر اندیشه و فکر خودشان شده است. سیاستمداران آمریکایی از ساخته شدن چنین فیلمی اظهار بی اطلاعی می کنند ولی کسی باور نمی کند این واقعه ضداسلامی به صورت تصادفی به وقوع پیوسته است و عوامل و بانیان این حرکت هیچ قصدی جهت هجمه به اعتقادات مسلمانان ندارند. سیر سریالی اتفاقات ناگوار اسلام ستیزانه، همگی چون حلقه های یک زنجیر به هم مرتبط است که مصدر وقوع آنها آمریکا یا اروپاست. رنگ و ماهیت آنها یکسان و همگی آغشته به «وهن» است. در این حرکت ها، طیفی از نسل جدید غرب حضور دارند که به بدترین شیوه ممکن سعی در لکه دار کردن چهره بزرگ ترین مقدسات مسلمانان دارند. حرکت اخیر که در ایالات متحده و به دست یک کارگردان درجه چندم اسرائیلی برای اهانت به پیامبر اعظم(ص) صورت گرفت، سعی کرد به زعم خود، لطمه شدیدی به چهره اسلام و حضرت رسول الله(ص) وارد کند. این فیلم به لحاظ بار اهانتی که متوجه جهان اسلام کرد، قابل قیاس با حوادث تلخ دیگری مانند نگارش کتاب آیات شیطانی یا انتشار کاریکاتورهای موهن است، زیرا «سم سیل» به عنوان مجری این سناریو، در اثر تصویری سطح پایین و موهن خویش، والامقام ترین انسان از ازل تا ابد را به سخره گرفته است.

هدف از ساخت این فیلم آماتوری تنها جریحه دار کردن اذهان مسلمین بود که در نهایت نیز به خشم مسلمین و حتی غیرمسلمانان انجامید و به امید خدا این خشم سرچشمه نابودی این نوع توطئه ها می شود. مسئله ای که می ماند این است که این شیطنت نخستین اهانت به ساحت اسلام و پیامبر اکرم(ص) نیست و آخرین آن هم نخواهد بود در این میان می طلبد که مسلمانان با هوشیاری همیشگی خود این نوع توطئه های پلید را نقش بر آب کنند.

مصطفی انصافی