جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

شب تنها یک کلمه نیست


شب تنها یک کلمه نیست

خسرو سینایی سینماگر, محمد رحیم جعفری نقاش, فرهاد فخریان عکاس, معصومه مظفری نقاش, هیوا مسیح شاعر و محمدرضا درستکار منتقد سینما در نشستی با عنوان شب به سخنرانی در باب این مفهوم پرداختند

خسرو سینایی سینماگر، محمد رحیم جعفری نقاش، فرهاد فخریان عکاس، معصومه مظفری نقاش، هیوا مسیح شاعر و محمدرضا درستکار منتقد سینما در نشستی با عنوان شب به سخنرانی در باب این مفهوم پرداختند.

تمام اتفاقاتی که قرار است رویایی باشند در شب به وقوع می پیوندند. محمد رحیم جعفری با بیان این جمله گفت؛ ابهام بزرگترین خصوصیت هنر در معنای عام و هنر نقاشی است و شب نیز از این ویژگی برخوردار است. شب را نباید تنها یک کلمه در نظر گرفت؛ چرا که هر کلمه بسته به توجه و نیت ما معنا می یابد. شب و شعر در همین ابهام است که تلاقی می یابند و چون شب مبهم است می تواند ما را جاهای خیلی دور ببرد. خسرو سینایی با دیدگاهی قیاسی شب را بیان کرد، او با اشاره به تفاوت روز و شب گفت؛ شب را به تنهایی در نظر نگیریم و آن را در مقابل روز بگذاریم.

روز عینی هست و شب ذهنی. شب در ذهنیت انسان ساخته می شود و تفاوت روز و شب تفاوت ذهن و عین است. سینایی که اخیراً مشغول نوشتن فیلمنامه ای در مورد رضا عباسی نقاش دوران صفوی است با خواندن بخش بسیار کوتاهی از فیلمنامه اش که به شب مربوط می شد گفت؛ در شب می توانیم شاهین خیالمان را به پرواز درآوریم.

سینما از نقاشی و عکاسی آموخت که اگر می خواهد فضای وهم آوری ایجاد کند به شب نیاز دارد و شاهکارهای نورپردازی را در آثار کارل رید کارگردان مرد سوم و فیلم های انگلیسی دهه چهل و پنجاه می بینیم که چگونه از فضای کم نور بهره برده اند و به ابهام تاریکی دست یافته اند. معصومه مظفری با اشاره به حضور زمان در مفهوم شب گفت؛ شب در مرحله اول گذر زمان را به ذهن می آورد و از سوی دیگر با حضور شب، تاریکی به وجود می آید.

او در ادامه درباره مفهوم شب در نقاشی ایران و نقاشی غرب گفت؛ در نگارگری ایران نقاشی هایی داریم که شب در آنها تصویر شده، همه چیز روشن است و ما از وجود ستاره و ماه متوجه حضور و مفهوم شب می شویم چرا که نقاشان آن زمان ایران اعتقادی به سایه و عدم وضوح نداشتند.

از طرف دیگر در نقاشی غرب به خصوص از رنسانس به بعد سایه روشن و تاریکی در نقاشی ها حضور دارد و ما در نقاشی غرب با تاریکی روبه روییم و نقاش از دل تاریکی آنچه را که می خواهد آشکار می کند. امروزه آثار نقاشان مابین این دو دیدگاه نوسان دارند. در نقاشی امروز می توانیم شب را مثل روز و روز را مثل شب تصویر کنیم. آنچه اهمیت دارد انتخاب هنرمند است و اینکه از چه زاویه ای به شب نگاه می کنیم مهم است.

فرهاد فخریان با اشاره به این معنا که شب با توجه به موقعیت ما می تواند معتبر باشد، سخنرانی خود را آغاز کرد و گفت؛ شب برای کسی که در جنگل گم شده چه مفهومی دارد، شب برای کسی که جشن عروسی اش است چه معنایی دارد، برای متهم محکوم به اعدام، برای فردی که دندان درد دارد و غیره. او در ادامه با اشاره به مشترکات عکاسی و نقاشی گفت؛ در حوزه عکاسی مشترکاتی با نقاشی و سینما وجود دارد اما در عکاسی هیچ کدام از امکانات سینما و نقاشی وجود ندارد و همین محدودیت ها امکاناتی را ایجاد می کند. در نقاشی و سینما آنچه پیش روی ما قرار دارد با استفاده از امکانات نوری قابل دخل و تصرف است اما در عکاسی اغلب چنین امکاناتی وجود ندارد. فخریان درباره عکاسی در شب گفت؛ وقتی در شب عکاسی می کنیم باید زمان نوردهی را زیاد کنیم و در این شرایط تصویر ابژه متحرک به شکل واقعی ثبت نخواهد شد. همین تفاوت ها سبب شده تا عکاس هایی در جهان تمام آثار خود را به شب اختصاص دهند مانند مایکل فرای. رضا درستکار با اشاره به حضور شب در تاریخ سینمای ایران گفت؛ تا سال های میانی دهه سی ما شبی در سینمای ایران نداریم و با آثار ساموئل خاچیکیان است که شب به شکل عمده در آثار سینمای آن سال ها به کار گرفته می شود. در دهه های بعد نیز شب عنصر تاثیرگذاری در سینمای ایران نبود.درستکار از چند نمونه حضور شب در آثار فیلمسازان ایرانی همچون کیارستمی و مخملباف نام برد و گفت؛ اما در آثار این فیلمسازان هم شب نقش محوری ندارد. فریدون گله تنها فیلمسازی است که نگاه ویژه ای به شب داشت و حتی نام اولین فیلمش «شب فرشتگان» بود هر چند این فیلم اثر سینمایی خوبی نیست. اما گله در سه گانه شبانه اش نگاه خاص خود را به شب تصویر می کند، این سه فیلم عبارتند از؛ زیر پوست شب، مهرگاه و کندو. گله در این سه فیلم با ارائه شب به عنوان بستر حوادث فیلم، نگاه خود را به این مفهوم عرضه می کند.