پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
علم, اخلاق, سیاست
چرخش به سوی مقولههای اخلاقی یا توجه به اخلاق و ارزشها به طور کلی یکی از این طریق ابعاد چرخش اخلاقی را مشخص میکند؛ یعنی این چرخش هم شامل چرخشهای صوری و هم شامل چرخشهای محتوایی و اخلاقی است. پیش از آنکه روش و رویکرد خودم را برای درک این مقوله و ابعاد مختلف آن ارائه دهم و در این باب که این چرخش اخلاقی چه معنایی دارد و پیامدها و تبعاتش برای حوزههای معرفتی و از جمله علوم اجتماعی چیست، به بحث بپردازم، لازم است متذکر شوم که چرخش اخلاقی چیزی فراتر از تطور و تحول در حوزه معرفت و علوم اجتماعی است؛ یعنی صرفاً ناظر به یک تحول روش شناسانه و معرفت شناسانه در حوزههای معرفت نیست.) چرخش به سوی مقولههای اخلاقی یا توجه به اخلاق و ارزشها به طور کلی یکی از این طریق ابعاد چرخش اخلاقی را مشخص میکند؛ یعنی این چرخش هم شامل چرخشهای صوری و هم شامل چرخشهای محتوایی و اخلاقی است. اخیراً مقالهای را در باب چرخش اخلاقی در اقتصاد میخواندم، تمرکز و توجه نویسنده مقاله نیز همین بود؛ یعنی جنبه معرفت شناسانه و روش شناسانه نداشت و بحث او این نبود که به لحاظ روشی اهتمام و توجه به اخلاق و اخلاقیات چه تبعاتی دارد و چه روششناسی اقتصادی جدیدی برای ما ایجاد میکند، بلکه مسئله اصلی در این زمینه توجه و حساسیتی بود که اهل اقتصاد و اهل تجارت در اعمالشان به اخلاقیات نشان میدهند. اقتصاد مستقلترین و حتی ناسازترین حوزه فعالیتی و رفتاری با اخلاق تلقی شده است. این اقتصادی که در جهان موجود به آن عمل میشود (اقتصاد سرمایهداری)، در واقع به عنوان یک حوزه کاملاً خوداتکاست که اگر اخلاقیاتی دارد اخلاقیات خاص خودش میباشد که هیچ نسبتی با اخلاقیات به معنای خاص و معمولش ندارد. منطق اقتصاد در بازار، منطق سود بدون محدودیت به هیچ مقوله اخلاقی میباشد. در دورههای اخیر، اهل تجارت به فعالیتهای اقتصادی اهمیت فوق العادهای میدهند و میگویند که در فعالیتهای اقتصادی مسئولیتپذیر باشیم و به حساسیت امور اجتماعی توجه کنیم. بنابراین، اینجا چرخش اخلاقی توجه به اخلاق در معنای معقول و روزمرهاش است؛ یعنی اقتصاد در شُرف اخلاقی شدن است. اما اینکه میشود یا نه، بحث دیگری است که باید در جای خودش بیان شود. همه حوزههای دیگر هم همینطور است؛ یعنی در حوزه سیاست یک معنایی از چرخش اخلاقی در مفهوم سیاست هویت که کسانی مثل گیدنز به عنوان مشخصههای آن در عصر حاضرند، منعکس است. سیاست به طور معمول بیشتر با رتق و فتق علایق مادی انسانها سر و کار داشت؛ یعنی موضوع نزاع و دعوای سیاسی تا همین اواخر این بود که منافع کدام طبقه در فلان زمینه اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی لحاظ شود؛ به عبارت دیگر، امکانات و وسایل رفاهی و اقتصادی محل نزاع بود. مثلاً، دستهبندیهای سیاسی به این صورت بود که احزاب بر اساس اینکه بیانگر منافع مادی کدام گروه اجتماعی هستند به حزب کارگر یا حزب محافظهکار و نظایر این تقسیم میشدند. اما در سیاست هویت یا شکلگیری جنبشهای اجتماعی جدید، حوزه تعلق خاطر مردم و سیاسیون کاملاً از این حوزهها به حوزه دیگر منتقل شده که به یک معنا ویژگی اخلاقی دارد. در شکل خاصش، مثلاً مسئله حقوق بشر یا حقوق زنان در کانون سیاست این نوع جنبشها قرار دارد و در معنای عام آن همان بحث سیاست هویت است؛ یعنی اینکه به انتخابهای افراد به اعتبار اینکه انسان هستند، ارزش بگذاریم و در سیاست به دنبال فراهمسازی شرایط تحقق آن انتخابها باشیم و هر کسی هر طور میخواهد باشد را رعایت کنیم و سیاست را برحسب این قضیه سازمان بدهیم که هر کی هر چی است، محترم میباشد. البته من در باب خوبی و بدی این بحثها سخن نمیگویم، بلکه این تحولی است که در غرب رخ داده است. ما در این جا از اخلاقی بودن معنای عامی استنباط میکنیم نه اخلاق به معنای درست یا خاص نظیر اخلاق اسلامی. انسان دارای انواع فعالیتها میباشد؛ گاهی ملاکها و معیارها و شاخصهایی در رفتار وارد میشود که بهطور کلی به آن اخلاقی میگوییم، سیاست هویت هم اینگونه است به این اعتبار که بر مقولاتی نظیر اهمیت اخلاقی انسانها و گروهها تأکید میکنند. در هر زمینهای که شما نگاه کنید، چرخشها و عطف توجهاتی را میبینید. مقولههایی که بهطور معمول تا همین اواخر بدانها پرداخته میشد و مقولههایی که اکنون به آنها میپردازیم، چه به لحاظ معرفت شناسانه یا غیر معرفت شناسانه، اخلاقی هستند. جدای از اینکه محتوای اخلاقیشان چیست. محتوای اخلاقیشان ممکن است از نظر ما زشت باشد، ولی اخلاقی است. به هر حال، سیاستی است که از این به بعد مسئله اصلیاش این است که حق انتخاب انسانها را رعایت کند. در کانون این نوع سیاست اخلاق و اخلاقیات به معنای عام وجود دارد. صنعت، تکنولوژی، مسایل زیست محیطی و حتی در کامپیوتر اخلاق و اخلاقیات نقش دارد. اخلاق در کامپیوتر مسئلهای مهم است. اینکه چه چیزهایی در اینترنت مجاز است رد و بدل بشود، نحوه معمول اداره این شبکهها باید چگونه باشد و در آن چه خبری نوشته شود و بر چه چیزی نظارت گردد، ابعاد مختلف و کاملاً اخلاقی دارد. در بیوتکنولوژی درباره همانندسازی، به مسئله اخلاق و اخلاقیات برمیخوریم؛ به این معنا که یکی از مسایل اساسی این علم، این است که مرگ و زندگی یا رشد و رکود افراد و این که همانند سازی آیا درست است یا نه، به حل مسایل اخلاقی وابسته است. بخشی از سیاستهای قسم اول سیاستهای هویتی ناظر به اینها میباشد. مسئله اصلی جنبشهای محیطی، جنبش سبزها و نظایر این در واقع همین نزاعهای اخلاقی است. خلاصه، چرخش اخلاقی از یک بُعد حوزه بسیار گسترده و عامی را در بر میگیرد که از قسم مسئله یا مسائل روش شناسانه یا معرفت شناسانه نیست. در بعضی از حوزهها مثل فلسفه از آنجایی که به کلی حوزه نظری است، این برگشت به اخلاقْ مسئلهای نظری میباشد؛ البته در آنجا هم، مسئله در بدو امر توجه به مقولههای اخلاقی است. تا همین بیست - سی سال پیش عمده توجه فلسفه، مسایل معرفت شناسانه و صرفاً چیزهایی بود که در حوزه فلسفه علم مطرح است، ولی اخیراً اخلاقی بودن و ابعاد مختلف آن به عنوان کانون توجه قرار گرفته است. اینجا مطلب این است که یک عُلقه جدیدی برای فلسفه به وجود آمده و به تبع آن فیلسوفان مهم، فیلسوفانی هستند که سخنهای اخلاقی میگویند. در فلسفه سیاسی هم همینطور است. چرخش اخلاقی قلمروهای متعددی را در بر میگیرد که برخی از آنها بیان شد، حتی در حوزه اقتصاد که غیر اخلاقیترینشان بوده، این چرخش وجود دارد. اما چرخش اخلاقی یک معنای محدودتر و شاید مهمتری نیز دارد و آن هم خاص علوم اجتماعی است؛ البته بعضی از این مقولهها به کل حوزه معرفت برمیگردد، چون برخی از نظریهپردازان فلسفی دارای این نوع چرخشها و گرایشها هستند. مسئله این است که ما خودمان را محدود به این نکنیم که علایق متحول شدهاند؛ یعنی ما اگر دیروز به اخلاق نمیپرداختیم حال امروز به اخلاق بپردازیم، بلکه مطلب این است که نگاه اخلاقی به عالم پیدا کنیم و این نگاه اخلاقی هم صرفاً به حوزههای علوم اجتماعی محدود نباشد، بلکه کل عالم را ببینیم و بپرسیم که اگر اخلاقی نگاه کردیم و آن را اخلاقی فهمیدیم، چه طور خواهد شد. چرخش اخلاقی در این معنا در واقع نوعی نگاه تازه به عالم و آدم است؛ البته این نوع نگاه خیلی رادیکال و حاد میباشد، ولی در دل آن که نوعی دیدن متفاوت و یا فهم متفاوت است، اصولاً یک نوع فلسفه و دانش جدید وجود دارد. این معنا خیلی انقلابیتر است، چون آن معانی جدید دیگر که مورد بحث قرار گرفت، ممکن است به نتایج متفاوت دیگری برسد، ولی این نوع نگاه خیلی رادیکال و حاد است و به یک معنا در تعارض و ناسازگاری کامل با منطق تجدد میباشد. این نوع نگاه ضمایم دیگری هم دارد که شاید وقتی بحث چرخش اخلاقی را در علوم اجتماعی مطرح میکنند، بیشتر این ابعاد مد نظر باشد. این معنای گسترده یا حادی که بیان شد، الزاماً موضوعی عام نیست، بلکه ممکن است افرادی خاص به این نقطه اوج رسیده باشند، ولی معنای دوم از چرخش اخلاقی، در حوزه معرفتی به عنوان روش و نگرش جدید مورد بحث قرار گرفته و در واقع، به یک معنا نفی اثباتگرایی در اصول و مقدمات یا در فروع آن است. حال در اینجا به اجمال، این نوع چرخش و این که چگونه به وجود آمده و چرا به این جا رسیده، مورد بررسی قرار میگیرد. چنانکه میدانید یکی از اصول فلسفه اثباتگرایانه که در تمامی علوم جا افتاده، مسئله بیطرفی ارزشی است؛ یعنی اینکه به لحاظ ارزشی علم خنثی است و نباید در تحقیقات معرفتی یا در یافتههای دانش ارزشها را دخالت دهند؛ به عبارت دیگر، فکر پوزیتویسم و اثبات گرایانه میگوید: علم، ماهیت فن آورانه یا کاربردی دارد؛ یعنی مردهشور است و کاری ندارد که آن را کافر یا مؤمن به وجود میآورد و از آن چه کسی استفاده میکند، خصلتی دارد که هم کافر و هم مؤمن میتواند از آن استفاده نماید، چون ارزشها در درونش دخالتی ندارد. این نگاه توصیه میکند شما که دنبال علم هستید، ارزشهای خودتان را دخالت ندهید و اینها را کنار بگذارید تا به دانش حقیقی نایل شوید؛ یعنی اگر دانش از ارزشها پاک نگردد منشأ انحراف است. در مقابل این چرخش اخلاقی، بر لزوم برگشتن اخلاق به دانش علمی به یک معنای چاره ناپذیرش استدلال میکنند. معنای دیگری نیز در همین حوزه خاصتر از چرخش اخلاقی وجود دارد که کمتر مورد توجه است، ولی برای برخی مهم بوده و در بعضی حوزهها از جمله حوزه سیاست موضوع نزاع و بحث جدی است و آن، اینکه سؤال سنتی و این اندیشه و فهم جدید که جواب منفی به آن داده شد، آیا پاسخ مثبتی دارد یا نه؟ مطابق دید تجدد که بین همه نحلههای آن از جمله اثباتگرایی مشترک است، علم اصولاً نه از این جهت که با روشها سر و کار ندارد بلکه به این معنا که ناظر به مقولههای عینی است، غیر اخلاقی میباشد و این غیر اخلاقی بودن علم به معنای این است که به اخلاقیات نمیپردازد، زیرا مقولههای اخلاقی اصولاً از مقولههای معرفتی یا به بیان دقیقتر از مقولههای جهان عینی نیستند. ملاک و معیار ما در علوم، جهان عینی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست