چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
عدالت, محور آموزه های اقتصادی اسلام
مطالعه تعالیم اجتماعی اسلام و قرآن نشان میدهد که هدف شریعت از واگذار نکردن انسانها به حال خود و طرح نظامهای اجتماعی دینی، تحقق عدالت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی و رشد و تعالی انسانهاست.
لَقَد أَرسَلنَا رُسُلَنَا بِالبَیٍّنَاتِ وَأَنزَلنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَالمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ؛۱
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.
مطالعه تعالیم اجتماعی اسلام و قرآن نشان میدهد که هدف شریعت از واگذار نکردن انسانها به حال خود و طرح نظامهای اجتماعی دینی، تحقق عدالت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی و رشد و تعالی انسانهاست. فیلسوف بزرگ اسلام، بوعلی سینا در مورد نیاز بشر به نبوت میگوید: «انسان دارای زندگی اجتماعی است و از وضع قوانینی که بتواند زندگی اجتماعی و بلکه فردیاش را بر اساس عدالت سامان دهد و او را به سعادت شایستة خود برساند، ناتوان است. پس بر خداوند لازم است که به مقتضای حکمتش انسان را در این زمینه هدایت کند.»۲
وضعیت فعلی جوامع نیز نشان میدهد که برخی کشورها گرچه در رشد و شکوفایی اقتصادی موفق بودهاند لکن در بسط عدالت به معنایی که توضیح خواهیم داد مشکل جدی دارند. برای مثال، در آمریکا در سال ۱۹۷۳ سهم یک پنجم خانوادههای پایین جدول درآمدی، ۵/۵ درصد کل درآمد و سهم یک پنجم بالای جدول، ۱/۴۱ درصد کل درآمد بود و در سال ۱۹۹۱ سهم یک پنجم نخست به ۵/۴ و یک پنجم دوم به ۲/۴۴ رسید و این روند با مختصر تغییراتی ادامه دارد؛۳ یعنی هرچه زمان پیش میرود توزیع درآمدها نامتوازنتر میشود. یا طبق آمار دیگری گرچه بین سالهای ۱۹۷۳ - ۱۹۹۴ میزان سرانة تولید ناخالص ملی آمریکا به صورت واقعی بیش از یک سوم افزایش یافته لکن متوسط دستمزدهای ناخالص برای همة شاغلینی که در پستهای مدیریت نبودند، یعنی برای سه چهارم نیروی کار، ۱۹ درصد کاهش یافته است.۴ باز طبق آمار منتشره، بین ۱۰ - ۱۵ درصد جمعیت آمریکا (در حدود ۳۷ میلیون نفر) زیر خط فقر قرار دارند۵ و کشورهای دیگر اگر وضعیت بدتری نداشته باشند، بهتر از این نیستند. این در حالی است که به اعتقاد نظریهپردازان توسعه، عامل عمده این شکاف طبقاتی، فقر و بیعدالتی ناشی از ظالمانه بودن مناسبات و روابط فیمابین عوامل اقتصادی به ویژه کار و سرمایه است. برای مثال، اقتصاددانانی چون مایکل تودارو۶، دیوید کلمن، فورد نیکسون،۷ و نوابحیدر نقوی،۸ توزیع ناعادلانه ثروتهایی مانند زمین، سرمایه مالی، ابزار تولید و وجود آزادیهای نابرابر را عامل اصلی ناعادلانه شدن درآمدها میدانند و این در حالی است که نظام اقتصادی اسلام، در عین حال که از تمام ظرفیتهای وجودی انسانها و طبیعت برای رشد و شکوفایی مظاهر مادی استفاده میکند، با نهادینه کردن باورهای الهی و ارزشهای انسانی و با اتخاذ روشها و قوانین خاص اقتصادی، زمینههای شکاف طبقاتی و بهرهکشی از انسان را از بین برده، رفاه عمومی را گسترش میدهد.
● عدالت اقتصادی
تعاریف مختلفی از عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام از سوی اندیشمندان مسلمان ارائه شده است که تا حدود زیادی به هم نزدیکاند. به نظر نویسنده، عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام عبارت است از رفاه عمومی و ایجاد تعادل و توازن در ثروتها و درآمدها.۹ به این بیان که نظام اقتصادی اسلام تحقق عدالت در عرصة اقتصاد را از دو طریق دنبال میکند: از یک سو به همة افراد جامعه حق میدهد که از یک زندگی متعارف و آبرومندانه انسانی برخوردار باشند و از سوی دیگر، با اتخاذ احکام و روشهایی به دنبال متوازن کردن ثروتها و درآمدهاست و در نقطه مقابل، هر نوع فقر و بدبختی و بهوجود آمدن فاصله طبقاتی را نتیجه عدم تحقق عدالت میداند.
امام صادق۷ در این باره میفرماید:
اِنَّ الناسَ یَستَغنُونَ اِذا عُدِلَ بَینَهُم؛۱۰
اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود همه بینیاز میگردند.
در این مقاله ابتدا برای دفع برخی شبهات، دیدگاه اسلام را نسبت به فقر مورد ملاحظه قرار میدهیم تا جوابی باشد به افرادی که گمان میکنند ادیان الهی فقر را پدیدهای مقدس میدانند. سپس به بررسی دیدگاه برخی صاحبان قدرت و سرمایه که در طول تاریخ سعی کردهاند فقر را پدیدهای حتمی و ناشی از خست طبیعت و کمبود منابع طبیعی نشان دهند، میپردازیم و در نهایت، با بررسی علل و عوامل بهوجود آورندة فقر و تضاد طبقاتی از دیدگاه اسلام، راههای پیشگیری و مبارزه با آنها را بیان میکنیم.
● اسلام و فقر
چه بسا کسانی که از حکمت تعالیم انبیا و وصایای آنان اطلاع چندانی ندارند، با دیدن مواردی چون دعای پیامبر اسلام۶ که فرمود: «خداوندا، روز قیامت مرا با مستمندان محشور فرما»۱۱ یا سفارش آن حضرت به گرامی داشتن فقرا که فرمود: «هر کس فقیر مسلمانی را گرامی دارد روز قیامت خداوند را ملاقات کند در حالی که از وی راضی است»۱۲ شتابزده قضاوت کرده، ادیان آسمانی را متهم به اعراض از دنیا و ترغیب افراد به فقر کنند؛ در حالی که از نظر صاحبان علم و اندیشه، تلخترین پدیدهها در کام انبیا و در مذاق شرایع فقر است، تا جایی که پیامبر اکرم۶ در موارد زیادی فقر و تنگدستی را همسان کفر دانسته و از آن دو به خدا پناهنده میشود۱۳ و در روایتی علت آن را چنین بیان میکنند:
لولا رحمة ربی علی فقرأ امتی کاد الفقر ان یکون کفراً؛۱۴
اگر رحمت و شفقت پروردگار شامل فقرای امتم نبود چیزی نمانده بود که فقر [موجب] کفر شود.
و در دعای دیگری فرمودند:
اللهم بار لنا فی الخبز و لاتفرق بیننا و بینه، فلولا الخبز ماصلینا و لاصمنا و لاادینا فرائض ربنا؛
خداوندا، نان را برای ما بابرکت قرار ده، و میان ما و نان جدایی مینداز که اگر نان نباشد نه میتوانیم نماز گزاریم نه روزه بداریم و نه دیگر واجبات الهی را انجام دهیم.
اصولاً چگونه فقر میتواند محبوب پیامبران باشد در حالی که به بیان قرآن، فقر و فحشا وعدة شیطان، و فضل و مغفرت وعدة خداوند است.۱۵ و چگونه فقر میتواند محبوب پیامبر۶ باشد در حالی که ایشان از حضرت ابراهیم خلیل۷ چنین نقل میکنند:
یا رب! الفقر اشد من نار نمرود؛۱۶
پروردگارا، فقر از آتش نمرود سختتر است.
یا خود آن حضرت میگفتند:
الفقر اشد من القتل؛۱۷
فقر سختتر از مرگ است.
بنابراین، اگر ظاهر روایاتی غیر از این است، باید باتوجه به این محکمات قرآنی و روایی معنا شوند.
مطالعه تاریخ زندگی پیامبران و امامان و اولیای خدا نیز نشان میدهد که آنان اگر چه جهت تسکین آلام وکاهش پریشانی درماندگان و تهیدستان با آنان بنای رفاقت میگذاشتند و زندگی شخصی خود را در سطح فقیرانه قرار میدادند، لکن درصدد بودند با فکر و تدبیر، فقر را محوو زندگی شرافتمندانهای را برای همه انسانها تدارک کنند.
● فقر پدیدهای تحمیلی و قابل حل
از دیر زمان صاحبان قدرت و ثروت به اشکال مختلف، با تراشیدن فلسفههای گوناگون سعی کردهاند این باور را در اذهان مردم بهوجود آوردند که امکانات و منابع جامعه محدود و نیازهای انسانها نامحدود است بنابراین بهطور طبیعی عدهای از دسترسی به نیازمندیهای زندگی محروم خواهند بود، پس پسندیده آن است که هر کس به هر آنچه طبیعت خسیس عطا میکند راضی باشد و قبول کند که فقیر و گرسنه ماندن عدهای بهتر از فقر عمومی است. بنابراین، نه فقرا به دیدة ظلم و خیانت به اغنیا بنگرند و نه اغنیا از حضور تهیدستان و محرومین آزرده خاطر گردند؛ چون مسابقهای که یک جایزه بیشتر ندارد تنها یک نفر کامیاب خواهد داشت.۱۸
خداوند متعال طی آیات متعددی، تفکر فقر ذاتی را باطل دانسته و ریشة همه بدبختیها را نه در کمبود امکانات و خست طبیعت بلکه در اعمال زشت و ظالمانه انسانها میداند. این آیات را در پنج مرحله میتوان تقسیمبندی کرد:
▪ مرحله اول: خداوند متعال با فرستادن آیهای وعده داد که روزی هر جنبندهای را فراهم میکند:
وَمَا مِن دَابَّةٍ فِی الأَرضِ اًِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزقُهَا وَیَعلَمُ مُستَقَرَّهَا وَمُستَودَعَهَا کُلُّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ؛۱۹
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست. او قرارگاه و محل رفت و آمدش را میداند، همة اینها در کتاب آشکاری ثبت است.
▪ مرحله دوم: خداوند به عنوان یک سنت همیشگی اعلام نمود که به هیچ وجه از وعدة خود تخلف نمیکند:
اًِنَّ اللَّهَ لاَ یُخلِفُ المِیعَادَ؛۲۰
به یقین خداوند در وعدة خود تخلف نمیکند.
▪ مرحله سوم: خداوند راه کسب روزی را نشان داده، به انسانها پیام داد که خزاین روزی همه دست خداست و او اندازة روزی همه را میداند:
وَالأَرضَ مَدَدنَاهَا وَأَلقَینَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتنَا فِیَها مِن کُلٍّ شَیءٍ مَوزُونٍ وَجَعَلنَا لَکُم فِیَها مَعَایِشَ وَمَن لَّستُم لَهُ بِرَازِقِینَ وَاًِن مٍّن شَیءٍ اًِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزٍّلُهُ اًِلاَّ بِقَدَرٍ مَعلُومٍ؛۲۱
و زمین را گستردیم و در آن کوههای ثابتی افکندیم و از هر گیاه موزون در آن رویانیدیم، و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم، همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید. هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزاین آن نزد ماست و ما جز به اندازة معین آن را نازل نمیکنیم.
مرحله چهارم: به انسانها خبر داد هر آنچه برای زندگی لازم دارید به اندازة فراوان آماده است:
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالأَرضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمأِ مَأً فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّ-مَرَاتِ رِزقاً لَّکُم ... وَ آتَاکُم مِن کُلٍّ مَا سَأَلتُ-مُوهُ وَاًِن تَعُدُّوا نِعمَتَ اللَّهِ لاَ تُحصُوهَا؛۲۲
خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید و از آسمان، آبی فرستاد و با آن میوههای (مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد ... و از هر چیزی که از او خواستید (نیازمند بودید) به شما داد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید هرگز آنها را شماره نتوانید کرد.
مرحله پنجم: در این مرحله خدای متعال روشن ساخت که اگر گروهی به روزی خود نمیرسند و فساد و بدبختی به وجود میآید، این نتیجة اعمال ناشایست خود انسانهاست:
ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البَرٍّ وَالبَحرِ بِمَا کَسَبَت أَیدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ؛۲۳
فساد، در خشکی و دریا بهخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است، خدا میخواهد نتیجة بعضی از اعمالشان را به آنها بچشاند شاید (بهسوی حق) بازگردند.
نتیجه اینکه مطابق تعالیم اسلام و قرآن، خداوند وعده کرده است روزی انسانها و همه موجودات را برساند و این کار را انجام دادهاست و هرگونه کاستی و کمبود ناشی از اعمال و رفتار خود انسانهاست. بنابراین فقر و تنگدستی گروهی از انسانها نه به خست طبیعت بلکه به رفتار خود آنان یا گروهی دیگر از انسانها مرتبط است و پدیدة فقر نه حقیقتی ذاتی و حتمی بلکه پدیدهای عارضی و تحمیلی است. بر همین اساس است که امام۷ فرمود:
ما جاع فقیر الا بما منع غنی؛۲۴
هیچ فقیری گرسنه نماند مگر آنکه توانگری از دادن حق او ممانعت کرد.
ان الناس ما افتقروا و لااحتاجوا و لاجاعوا و لاعَروا الا بذنوب الاغنیأ؛۲۵
همانا مردم جز در اثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمیشوند.
علل و عوامل فقر و تضاد طبقاتی
از قرآن و روایات استفاده میشود عوامل متعددی در پیدایش و استمرار فقر و تضاد طبقاتی در جوامع انسانی نقش دارد. برخی از این عوامل اختیاری و ارادی و برخی غیراختیاری است، چنانکه برخی مربوط به جامعه و برخی مربوط به فرد است. در این بخش با اشارهای کوتاه به عوامل فردی، به تجزیه و تحلیل عامل اصلی یعنی ساختار نامطلوب نظام اقتصادی میپردازیم.
۱) عوامل فردی
۱ـ۱) بیکاری و تنپروری
براساس تعالیم اسلام، سنت خداوند بر آن است که انسانها با کار و تلاش روزی خود را بهدست آورند:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرضَ ذَلُو لاً فَامشُوا فِی مَنَاکِبَها وَکُلُوا مِن رِزقِهِ؛۲۶
خداوند کسی است که زمین را برای شما رام کرد، پس در اطراف آن حرکت کنید و از روزیهای خداوند بخورید.
امام رضا۷ در بیان این سنت الهی میفرماید:
لَیسَ للناس بُدُّ من طلب معاشهم فلاتَدَع الطلب؛۲۷
مردمان ناگزیر باید برای طلب معاش خود بکوشند، پس طلب معاش را ترک مکن.
و امام علی۷ میگویند:
من لم یصبر علی کده، صبر علی الافلاس؛۲۸
هر کس رنج کار کردن نخواهد به رنج افلاس گرفتار آید.
در همین راستا وقتی حضرت موسی۷ از خداوند پرسید: «خدایا! کدام بنده را بیشتر دشمن میداری؟» خطاب آمد:
جیفةٌ باللیل، بطال بالنهار؛۲۹
آن که در شب چون مردار افتد و روز را به بیکاری سپری کند.
۱ـ۲) مصرفگرایی
مردم برای ادامه حیات نیازمند مصرف کالاها و خدمات هستند و طبیعی است این مصرف اگر متناسب با درآمد و برای هدف تأمین نیازهای حقیقی باشد، هیچ فرد و جامعهای دچار فقر و عقبماندگی نمیشود؛ ولی زیادهروی و بیبرنامگی در مصرف، خصوصاً رواج اسراف و تبذیر و فرهنگ مصرفگرایی، به سرعت توان اقتصادی را تحلیل برده، عامل گسترش فقر و فاصله طبقاتی میگردد. از این رو در اسلام با مصرفگرایی و اسراف شدیداً مبارزه شده است:
یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُم عِندَ کُلٍّ مَسجِدٍ وَکُلُوا وَاشرَبُوا وَلاَ تُسرِفُوا اًِنَّهُ لاَیُحِبُّ المُسرِفِینَ؛۳۰
ای فرزندان آدم! هنگام رفتن به مسجد خود را آراسته دارید. (از نعمتهای خدا) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمیدارد.
و امام کاظم۷ در این باره میفرمایند:
من بذر و اسرف زالت عنه النعمة؛۳۱
هر کس در زندگی خود اسراف و تبذیر کند نعمت از زندگی او برطرف شود.
۱ـ۳) سوء تدبیر
ایجاد تناسب بین هزینهها و درآمدها و تنظیم آنها براساس اولویتها و ضرورتها بر هر فرد و خانواری ضروری است. چه بسا غفلت از برنامهریزی صحیح، خللهایی در زندگی بهوجود میآورد که به سادگی قابل جبران نیست؛ گاهی نیازهای ضروری و مهم برآورده نمیشود، در مقابل درآمد صرف چیزهایی میشود که اهمیتی ندارند.
امام علی۷ دراینباره میفرماید:
ترک التقدیر فی المعیشة، یورث الفقر؛۳۲
نداشتن برنامه در زندگی موجب فقر میشود.
و در کلام دیگر میفرماید:
حسن التدبیر یمنی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی کثیره؛۳۳
برنامهریزی صحیح اقتصادی مال اندک را افزایش میدهد و برنامهریزی غلط مال فراوان را نابود میکند.
روشن است که مسئله سوء مدیریت و بیبرنامگی، در مقیاس وسیعتر باعث فقر و فلاکت یک ملت و جامعه میگردد؛ بهطوری که ممکن است انتخاب یک الگوی ناشایست یا یک استراتژی نامناسب، دهها سال یک کشور را وابسته و عقبمانده نگه دارد. بر این اساس اسلام بر مدیریت اموال توجه جدی کرده و از تصدی افراد ناشایست بهشدت منع نموده است.
امام صادق۷ در این باره میفرماید:
ان من بقأ المسلمین و بقأ الاسلام ان تصیر الاموال عند من یعرف فیها الحق و یصنع المعروف و ان من فنأ الاسلام و فنأ المسلمین ان تصیر الاموال فی ایدی من لایعرف فیها الحق و لایصنع فیها المعروف؛۳۴
به درستی بقای مسلمانان و بقای اسلام در این است که اموال نزد کسانی باشد که حق آن را میدانند و میتوانند از آن صحیح استفاده کنند و همانا فنای اسلام و مسلمانان در این است که اموال آنان در اختیار کسانی باشد که حق آن را نمیشناسند و نمیتوانند از آن صحیح بهرهبرداری کنند.
۲) ساختار نامطلوب نظام اقتصادی
مهمترین عامل فقر و بدبختی گروهی از انسانها و بهوجود آمدن تضاد طبقاتی، ساختار ناسالم نظام اقتصادی حاکم بر جوامع و وجود روابط ظالمانه بین افراد است. در طول تاریخ نظامهای اقتصادی غیرالهی که عمدتاً مطابق خواست ثروتمندان و قدرتمندان شکل گرفته، از جهات مختلف زمینه فقر و تنگدستی اکثریت و ثروت انبوه اقلیت را فراهم نموده است. نظام اقتصادی اسلام با شناسایی این جهات به مبارزة پیگیر با آنها میپردازد که در ادامه به بررسی این جهات میپردازیم.
۲ـ۱) مالکیت خصوصی نامحدود
از یک سو مطابق آیة شریفه، خداوند مبادی روزی مردمان را در زمین گسترده است:
وَالأَرضَ مَدَدنَاهَا وَأَلقَینَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتنَا فِیَها مِن کُلٍّ شَیءٍ مَوزُونٍ وَجَعَلنَا لَکُم فِیَهامَعَایِشَ؛۳۵
و زمین را گستردیم و در آن کوههای ثابتی را افکندیم و از هر گیاه موزون در آن رویاندیم و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم.
از طرف دیگر، هر انسانی براساس غریزة حب ذات دوست دارد هر شیء باارزش و سودمندی را به مالکیت خود درآورد. در چنین شرایطی اگر مالکیت خصوصی حدی نداشته باشد اقلیتی با سوء استفاده از فرصتها و بهرهگیری از موقعیتها، منابع طبیعی مذکور را تصرف کرده، دیگران را از دسترسی به سرچشمههای رزق و روزی محروم میکنند.
آن گروه از نظامهای اقتصادی که به محض کشف و تسلط فرد بر یکی از منابع طبیعی و ثروتهای عمومی، مالکیت خصوصی وی را به رسمیت شناخته و دیگران را از بهرهمندی از آن ثروت محروم میکنند، آشکارا زمینه را برای فقر و تنگدستی گروهی و پدید آمدن ثروت انبوه برای گروهی دیگر، فراهم میسازند.
نظام اقتصادی اسلام با عنایت به این امر خطیر و با توجه به آثار سوء تمرکز ثروت در دست اغنیا، ساختار ویژهای در مسئله مالکیت تدبیر کرده و ضوابطی را برای آن قرار داده است که مهمترین آنها عبارتاند از:
ـ بخش زیادی از اموال و ثروتهای طبیعی چون دریاها، رودخانهها، کوهها، جنگلها، دشتها و بیابانها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهیهای دریاها و رودخانهها، درختان جنگلی، علفهای بیابان و ... را از دایرة مالکیت خصوصی خارج کرده و همة افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامی تشخیص میدهد، در استفاده و بهرهبرداری از آنها یکسان دانسته است.
بر همین اساس مطابق آیة شریفه، پیامبر اکرم۶ مأمور میشوند غنایم و ثروتهای عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود:
مَا أَفَأَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِن أَهلِ القُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی القُربَی وَالیَتَامَی وَالمَسَاکِینِ وَابنِ السَّبِیلِ کَی لاَ یَکُونَ دُولَةً بَینَ الأَغنِیَأِ مِنکُم؛۳۶
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آنِ خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و درراهماندگان است تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.
ـ تحقق مالکیت خصوصی را نه بر مبنای کشف و سلطه بلکه بر اساس کار مفید و مشروع میداند. اگر کسی قصد استفاده از زمین دارد تنها آن قسمت از زمین را مالک خواهد شد که روی آن کار مفید اقتصادی و مجاز شرعی انجام داده باشد؛ مثلاً آن را به مزرعه، باغ، یا کارخانهای تبدیل کند. یا اگر کسی قصد بهرهبرداری از معدنی دارد تنها به مقداری مالک میشود که با انجام کار مفید از معدن استخراج میکند.
در این نظام نه کسی با کشیدن سیمخاردار اطراف یک زمین قابل کشت میتواند مالک شود و نه با کشف و به ثبت رساندن معدنی مجاز است مانع استفادة دیگران گردد. نه گروهی اندک در مدتی کوتاه ثروتهای طبیعی را مالک میشوند و نه اکثریتی برای طول تاریخ از آنها محروم میگردند. چرا که محدود کردن مالکیت خصوصی به انجام کار مفید و مشروع، در عین حال که برای همة انسانها فرصتهای نسبتاً مساوی در ایجاد مالکیت بهوجود میآورد، دایرة آن را در حد قابل توجهی محدود میکند.
ـ در بینش اسلامی مالک حقیقی تمام اموال و داراییها و امکانات، خداست:
وَلِلهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرضِ وَاًِلَی اللهِ تُرجَعُ الأُمُورُ؛۳۷
هر آنچه در آسمانها و هر آنچه در زمین است از آنِ خداست و همة کارها به سوی او بازمیگردد (به فرمان اوست).
بنابراین هر چند انسانها با کار و تلاش از منابع ثروت بهدست میآورند، در واقع فضل و بخشش الهی است که به عنوان پاداش سعی و کوشش و به رسم عاریه این منابع را در اختیار آنان گذارده و اجازة استفاده میدهد. در نتیجه خداوند به عنوان مالک حقیقی حق دارد نسبت به اموال خصوصی افراد تصمیم بگیرد و در کیفیت استفاده از آنها ضوابط و قوانینی تشریع نماید:
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُم مُستَخلَفِینَ فِیهِ؛۳۸
به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه (اموالی که) شما را جانشین و نمایندة خود در آن قرار داده، انفاق کنید.
امام رضا۷ دراینباره میفرماید:
اذا کان ا تعالی المال للنفوس والاموال و سائر الاشیأ المل الحقیقی و کان ما فی ایدی الناس عواری؛۳۹
خداوند مالک حقیقی مردمان و اموال و دیگر چیزهاست و آنچه در دست مردم است عاریه است.
نویسنده:سیدعباس موسویان
پینوشتها:
.۱ حدید (۵۷) آیة ۲۵.
.۲ ابنسینا، الشفأ الهیات (انتشارات بیدار) ص ۵۵۷.
.۳ والدن بیو، پیروزی سیاه، ترجمه احمد سیف و کاظم فرهادی (چاپ اول: تهران انتشارات نقش جهان، تهران، ۱۳۷۶) ص ۲۲۹.
.۴ هانس - پیتر مارتین، دام جهانگرایی، ترجمه عبدالحمید فریدی عراقی (فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۸) ص ۱۹۰.
.۵ دیوید ماکارو، رفاه اجتماعی ساختار عملکرد، ص ۲۰۷.
.۶ مایکل تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، ص ۱۷۳.
.۷ دیوید کلمن و فورد نیکسون، اقتصادشناسی توسعه نیافتگی، ص ۱۲۱.
.۸ نواب حیدر نقوی، اقتصاد توسعه یک الگوی جدید، ترجمه دکترتوانایانفرد، ص ۸۳.
.۹ این تعریف با مختصر تفاوتی از تعریفهای شهید آیةا صدر و استاد محمدرضا حکیمی گرفته شده است ر.ک: سید محمدباقر صدر، اقتصادنا (مکتبةالاعلام الاسلامی) ص ۶۶۱ - ۶۷۱ و محمدرضا حکیمی، الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج ۳، ص ۲۱.
.۱۰ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۳، ص ۵۶۸.
.۱۱ «اللهم احشرنی فی زمرة المساکین یوم القیامة» (محمد محمدی ریشهری، میزانالحکمه، ج ۳، ص ۲۴۴۲).
.۱۲ «من اکرم فقیراً مسلماً لقی ا یوم القیامة و هو عنه راض» (همان، ص ۲۴۴۶).
.۱۳ «اللهم انی اعوذ ب من الکفر والفقر، فقال رجل: أیعدلان؟ قال: نعم» (همان، ص ۲۴۳۸).
.۱۴ همان.
.۱۵ «الشَّیطَانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ وَیَأمُرُکُم بِالفَحشَأِ وَاللهُ یَعِدُکُم مَغفِرَةً مِنهُ وَفَضلاً وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره (۲) آیه ۲۶۸).
.۱۶ محمد محمدی ریشهری، همان، ص ۲۴۴۲.
.۱۷ همان، ص ۲۴۴۱.
.۱۸ برای بررسی این قبیل نظریات ر.ک: آنتونی آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم، ترجمه عباس مخبر (چاپ اول: نشر مرکز، ۱۳۶۷) ص ۳۷۴ - ۳۹۰.
.۱۹ هود (۱۱) آیه ۶ .
.۲۰ رعد (۱۳) آیه ۳۱.
.۲۱ حجر (۱۵) آیات ۱۹ - ۲۱.
.۲۲ ابراهیم (۱۴) آیات ۳۲ - ۳۴.
.۲۳ روم (۳۰) آیه ۴۱.
.۲۴ نهجالبلاغه، ترجمة فیضالاسلام، ص ۱۲۴۲.
.۲۵ محمدرضا حکیمی، همان، ج ۴، ص ۳۲۹.
.۲۶ ملک (۶۷) آیه ۱۵.
.۲۷ محمدرضا حکیمی، همان، ص ۴۴۲.
.۲۸ همان، ص ۴۳۶.
.۲۹ همان، ج ۵، ص ۳۳۳.
.۳۰ اعراف (۷) آیه ۳۱.
.۳۱ تحفالعقول، ص ۲۹۷.
.۳۲ محمدرضا حکیمی، همان، ج ۴، ص ۴۴۰.
.۳۳ همان، ص ۴۸۸.
.۳۴ حر عاملی، وسائلالشیعه ج ۱۱، ص ۵۲۱.
.۳۵ حجر (۱۵) آیات ۱۹ - ۲۰.
.۳۶ حشر (۵۹) آیة ۷.
.۳۷ آلعمران (۳) آیه ۱۰۹.
.۳۸ حدید (۵۷) آیه ۷.
.۳۹ محمدرضا حکیمی، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، ص ۲۶.
.۴۰ نهجالبلاغه، نامه ۵۳.
.۴۱ دعائمالاسلام، ج ۲، ص ۳۶.
.۴۲ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج ۴ ص ۴۶۳.
.۴۳ نهجالبلاغه، نامه ۵۳.
.۴۴ نهجالبلاغه، نامه ۵۳.
.۴۵ همان.
.۴۶ محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۵، ص ۱۵۵.
.۴۷ مطففین (۸۳) آیه ۱.
.۴۸ محمدرضا حکیمی، همان، ج ۶، ص ۳۸۷.
.۴۹ همان، ج ۵ ص ۳۸۱.
.۵۰ امام خمینی، مکاسب محرمه، ج ۱ و ۲.
.۵۱ همان.
.۵۲ محمدرضا حکیمی، همان، ج ۴، ص ۴۵۶.
.۵۳ همان، ص ۴۵۷.
.۵۴ همان، ج ۲، ص ۷۴۴.
.۵۵ بقره (۲) آیات ۲۷۸ - ۲۷۹.
.۵۶ ابراهیم (۱۴) آیه ۷.
.۵۷ اعراف (۷) آیه ۱۰۰.
.۵۸ محمد محمدی ریشهری، همان، ص ۲۴۴۸.
.۵۹ همان.
.۶۰ همان.
.۶۱ اعراف (۷) آیه ۹۶.
.۶۲ تحفالعقول، ص ۳۸.
.۶۳ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۸۱.
.۶۴ همان، ج ۷۶، ص ۳۱۵.
.۶۵ همان، ج ۷۴، ص ۱۰۳.
.۶۶ محمد (۴۷) آیه ۳۸.
.۶۷ محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج ۲، ص ۶۶۸.
.۶۸ محمدرضا حکیمی، همان، ج ۴، ص ۴۲۲.
.۶۹ نهجالبلاغه، نامه ۶۷ .
.۷۰ سیدکاظم صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص ۷۲.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست