چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
نگاهی به فیلم «یه حبه قند»
«یه حبه قند» تصویر آشنایی از ایران میدهد. با اینکه تصویری که در این فیلم میبینیم با تصویری که از زندگی امروز میشناسیم، یکی نیست، اما این تصویرها برای ما تصویر آشنایی است. شبیه این تصویرها را هر یک از ما در گذشته دیدهایم و برخی از ما دوست داریم در آینده نیز ببینیم. فیلم «یه حبه قند» تصویری از ایران گمشده ماست، ایران فراموششده با ارجاعات مناسب به سنتها و آیینها؛ اما همه فیلم اینها نیست. کارگردان میخواهد با این تصویر آشنا حرف بزند. میخواهد با یادآوری این تصویرهای آشنا از ارزشهای از دسترفتهای بگوید که فکر میکند برای ایران امروز ضرورت دارد. در این فیلم خانوادهای به تصویر کشیده میشود با افراد متفاوت از نظر سلیقه و گرایش و حتی اعتقاد، اما همه هنگام مصیبت با هم مهربان میشوند. فیلم پر از جزییاتی است که در خدمت همین هدف کلی قرار گرفته است؛ حفظ خانواده که در فیلم معنایی وسیعتر مییابد و به جای کشور میتواند بنشیند. اگرچه کارگردان در تصویری که از این شخصیتها ارایه میدهد، روی جنبه مثبت برخی از آنها تکیه میکند و به نحوی شخصیتهای ایدهآل خود را نیز نشان میدهد.
مثلا مواجهه روحانی بدون لباس فیلم را با مرگ ببینید! روبهرو شدن او با مرگ با اینکه کاملا انسانی و آلوده به ترس و نگرانیهاست، اما متفاوت است. با این همه از این فیلم با کنار هم قرار گرفتن آدمهای مختلف با سلیقههای متفاوت میتوان معنایی بزرگتر را استنباط کرد. در این دوره معمولا فیلمسازان به سمت فیلمهای بدون مرز و عامتر توجه دارند که به موضوعات انسانی فارغ از اینکه وابسته به کجا هستند، میپردازد. این گرایش روشنفکرانه در سینمای ما نیز پررنگ است؛ شاید یکی از ویژگیهای حضور در بازارهای بزرگ جهانی باشد. اگرچه چنین فیلمهایی که در آن انسان فارغ از جغرافیایش مدنظر باشد، در جهان امروز با ارزش و حتی ضروری است، اما اکتفا کردن به این فیلمها باعث میشود مسایل ملی و بومی از یادها برود. میر کریمی در «یه حبه قند» فیلمی کاملا ایرانی ساخته است؛ فیلمی وفادار به جغرافیایی خاص، البته با نگاه و ارزشهایی که خودش به آن پایبند است.
فیلمی پر از جزییات تصویری که آلوده به هیجانات زودگذر نیست و تلاش دارد به موضوعی عمیقتر و ماندگارتر بپردازد. اگرچه فیلمش نمایشی از زندگی روزمره و اتفاقات روزمره در یک خانواده قدیمی است، اما پشت این اتفاقات روزمره و جاری عمقی نهفته است و از این ظاهر به باطنی میرود که فکر میکند، مشکل اصلی امروز ماست. «یه حبه قند» نهتنها تصویر کلانش ایرانی است، که در جزییات نیز ایرانی است. انگار کارگردان در چیدن همه جزییات فیلم به این نکته توجه داشته و تعریفی از رفتار و فضا و غذای ایرانی داشته است. حجب و حیای میان دو جوان عاشق، سرور و شادی و عزاداری و تمام حالات زندگی در این فیلم با تلقیای از ایرانی بودن، شکل گرفته است. فضا کاملا ایرانی است و واکنشها و رفتارها نیز. البته این موضوع پیش از این در فیلم و مجموعههایی مانند قصههای مجید که بر اساس نوشته هوشنگ مرادیکرمانی و به کارگردانی کیومرث پوراحمد ساخته شده و همچنین در فیلم کمتر شناختهشده «چون باد» به کارگردانی محمدعلی سجادی نیز دیده شده است. در آن فیلمها نیز فضایی کاملا ایرانی بر فیلم حاکم بود و بدون اینکه از خیلی از نمادها و نشانههای مرسوم استفاده کند، به عمق زندگی ایرانی نزدیک شده بودند، اما در فیلم میرکریمی توجه به جزییات ایرانی در خدمت مفهومی بزرگتر قرار گرفته است و باز هم در چارچوب ایرانی و ایران معناشدنی است، هر چند ایرانی فراموششده است.
احمد مسجدجامعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست