جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آدم برفی


آدم برفی

شکوفه های برفی می خوره به شیشه ها
درختها سرما خوردن سرده شونه ریشه ها
آدم برفی قصه به بچه ها می خنده
انگاری سردش شده شال گردنی می بنده
آدم برفی می شینه خیره می شه به برفها
بچه ها …

شکوفه های برفی می خوره به شیشه ها

درختها سرما خوردن سرده شونه ریشه ها

آدم برفی قصه به بچه ها می خنده

انگاری سردش شده شال گردنی می بنده

آدم برفی می شینه خیره می شه به برفها

بچه ها رفتن خونه باید بشینه تنها

هیاهوی بچه ها غوغا بپا می کنه

آدم برفی تو دلش همه رو صدا می کند

باز اومدن بچه ها کنار اون بشینن

خسته شدن از اینکه فقط اونو می بینن

یکی از اون بچه ها اومد اونو خراب کرد

دل آدم برفی رو چقدر آسون آب کرد

حالا اون آدم برفی شده بود گوله برفی

شد اسباب بازیشون بدون هیچ حرفی

آفتاب اومد دوباره تموم برفها آب شد

اونم ناراحت بود که آدم برفی خراب شد

آدم برفی نمی خواست آفتاب بیاد بمیره

می خواست با اون بچه ها بمونه عکس بگیره

رویا معظمی

عضو انجمن شاعران و نویسندگان

کانون شهید فهمیده منطقه ۱۳ تهران