سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نگین درخشان هزاردستان


نگین درخشان هزاردستان

درباره بازپخش سریال علی حاتمی از آی فیلم

ماندگاری یک اثر هنری بویژه در حوزه سینما و تلویزیون نیاز به شاخصه‌های بسیاری دارد که بهره‌گیری از این شاخصه‌ها به جاودانگی معدودی از آنها در گذر زمان منجر شده است.

مجموعه تلویزیونی هزاردستان اثر زنده‌یاد علی حاتمی، از شاخص‌ترین‌های تلویزیون در حوزه کارهای نمایشی است. این مجموعه به‌یادماندنی که این روزها از شبکه آی‌فیلم در حال پخش است، ماندگاری‌اش در حافظه مردم را مدیون مدیریت فوق‌العاده حاتمی به‌عنوان کارگردان است. حاتمی به‌عنوان یک کارگردان علاقه‌مند به تاریخ معاصر، در هزاردستان دست به کار بزرگی زده و تهران ابتدای قرن چهاردهم شمسی را از هر جهت بازسازی کرده است. ساخت شهرکی سینمایی به همت ولی‌الله خاکدان و خود حاتمی و مشارکت کارشناسان و متخصصان، واقعگرایی و باورپذیری اثر را به حدی افزایش داده که بلافاصله پس از اتمام پخش آن از شبکه اول سیما (در اولین پخش سریال)، تورهایی برای بازدید از این شهرک ترتیب داده شد که با استقبال خوبی هم از سوی مردم مواجه شد. ساخت دکور گراند هتل و میدان توپخانه قدیم، اوج هنرنمایی مدیران هنری هزاردستان است که از نظر کیفی، بعدها کمتر شاهد نمونه‌ای نزدیک به آن بوده‌ایم.

بخش مهمی از جذابیت‌های هزاردستان به‌عنوان یک مجموعه تلویزیونی، به قصه‌گو بودن آن بازمی‌گردد. سریالی که داستان خود را به شکل غیرخطی روایت کرده، بی‌‌آن‌که مخاطب را سردرگم کند. برای نمونه باید به شروع کار ـ که با زندانی شدن رضا خوشنویس مسن به دست مفتش شش انگشتی آغاز می‌شود ـ اشاره کرد که در ادامه با فلاش‌بکی ظریف، قصه به زمان گذشته و تفنگچی بودن رضا بازمی‌گردد. در حقیقت، این رفت و برگشت زمانی به واسطه حجم آن و نیز هوشمندی کارگردان در استفاده بجا از آن، ریتم سریال را به هم نزده و دوپارگی را بر آن حاکم نکرده است. در هزاردستان، فیلمنامه عامل مهمی در موفقیت اثر است و شخصیت‌ها اغلب دارای هویت مستقل و مشخصی هستند. شخصیت‌هایی که با وجود بهره‌گیری از خصوصیات تیپیک، هیچ‌یک در چنبره کلیشه‌ها اسیر نشده و تیپ ـ شخصیت لقب گرفته‌اند. برای نمونه می‌توان به «شعبون استخونی» اشاره کرد که تقریبا تمام وجوه کلیشه‌ای داش‌مشتی‌‌های قدیم طهران را دارد، اما جزئیاتی که در طراحی این کاراکتر به کار رفته موجبات تمایزش را فراهم آورده است.

سرسپردگی شعبون به قدرت ـ که شباهت‌هایش به ما‌به‌ازای واقعی‌اش در تاریخ را پررنگ‌تر کرده ـ این تمایزها را بیشتر کرده و لایه‌های بیشتری به آن بخشیده است. در طرف دیگر داستان، رضا تفنگچی‌ قرار دارد که از یک زندگی لاابالی‌گونه، یکباره تغییر جهت داده و به مبارزه با شخصیت‌های فاسد سرسپرده استعمار می‌پردازد. چرخش رضای «هزاردستان»، به هیچ‌وجه تحمیلی و نچسب جلوه نمی‌کند، چراکه شخصیتی تاثیرگذار به نام ابوالفتح پشت سر رضا قرار دارد. در واقع حاتمی، ابوالفتح را مکمل رضا قرار داده و از آن شخصیت برای جهش شخصیت اصلی خود بهره گرفته است. خان مظفر نیز نمادی از شخصیت‌های قدرتمند وابسته به کشورهای خارجی است که همیشه در سایه قرار دارند و از آدم‌ها تنها جهت تامین منافع خود بهره می‌گیرد. قدرت پوشالی خان‌مظفر که در نهایت به دست سیدمرتضی نابود می‌شود، خوب از کار درآمده و در کنار آن برخی ظرایف به کار رفته در او (همچون علاقه خان به خانواده، شعر و موسیقی) به چند وجهی شدن او کمک شایانی کرده است.

شخصیت مفتش شش‌انگشتی نیز یکی از بهترین ضدقهرمان‌های تاریخ مجموعه‌های تلویزیونی ایران است که در ابتدا منفی جلوه می‌کند، اما در ادامه شمایلی خاکستری پیدا می‌کند. اشاره درست حاتمی به کودکی پررنج و مشقت مفتش نیز در نزدیک شدن مخاطب و دلسوزی‌اش نسبت به او بسیار موثر بوده است. به‌گونه‌ای که در انتها، نسبت به کشته‌شدنش در شب عروسی به دست نوچه شعبون، متاثر شده و کینه عمیق‌تری نیز نسبت به خان مظفر به دل می‌گیرد. حاتمی در خلق دیگر شخصیت‌ها نیز سنگ تمام گذاشته و نسبت به آنها مسئولانه رفتار کرده است.

«هزاردستان» مانند دیگر آثار حاتمی، دیالوگ‌های فوق‌العاده‌ای دارد که بسیار شنیدنی و جذاب جلوه می‌کنند. در واقع گفت‌وگوهای میان شخصیت‌ها، در عین آن که نشان‌دهنده طبقه اجتماعی فرد است، اما امضای ویژه کارگردان را نیز پای خود دارد. نکته دیگری که ماندگاری هزاردستان را رقم زده، استعمارستیزی آن است که در بخش زمان حال قصه سریال به بهترین شکل متبلور شده است. حمله قوای متفقین به ایران بیطرف در جنگ، به شکلی تاثیرگذار در این مجموعه به تصویر کشیده شده و مخاطب را تحت تاثیر عمیق قرار می‌دهد.

حاتمی به‌عنوان کارگردان، دقت و تسلط ویژه‌ای بر وجوه فنی کارهایش دارد و اینجا نیز کیفیت بالایی را بر سریال خود حاکم کرده است. برای مثال می‌توان به فیلمبرداری درخشان و قاب‌های چشمنواز فیلمبرداران سریال در کنار چهره‌پردازی فوق‌العاده آن اشاره کرد. همین‌طور دوبله درخشان کار که بسیار به جذابیت و ماندگاری هزاردستان کمک کرده است به گونه‌ای که هنوز این سریال به‌عنوان یکی از بهترین نمونه‌های دوبله تلویزیونی به شمار می‌رود.

هزاردستان از معدود مجموعه‌های تلویزیونی است که در زمان ساخت خود، گروهی از بهترین‌های سه نسل از بازیگران ایران را گرد هم آورد و بازی‌های خیره‌کننده سریال از نمونه‌های درخشان بازیگری به حساب می‌آید که هیچ‌گاه از خاطر علاقه‌‌مندان سینما و تلویزیون نخواهد رفت.

محمد جلیلوند