پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
چرا «۹۰» بد است بد بد
چرا بعضیها... فقط بعضیها چشم دیدن ۹۰ و صد البته این عادل را ندارند، چرا همین بعضیها دوشنبهشبها که میرسد از هول و ولا خواب به چشمشان نمیرود؟!... خیلی ساده است، این بعضیها که البته بعضی مدیران و تیمداران محترم و بعضی مربیان و بازیکنان و داوران معزز دیوانسالاری فوتبالمان باشند... یک جای کارشان یک جورهایی گیر دارد و دوست ندارند که گیر کارشان در بوق شود!
البته بوق داریم تا بوق... چنانچه همین صداخان و سیما جانمان کم بوق ندارند که به صدا درمیآورند... تو از شنبه بگیر بیا تا هفت شنبه ببین چه مجریان شیرینشکنی که در برنامههای گونهگون ورزشی برایمان بوق نوازند... اما امان از دوغ لیلی که ماستش کم و آبش خیلی!...
کم نیستند برنامهسازان و برنامهپردازانی که بدجوری به دوغ برنامههایشان آب میبندند و چه بسیاری که از سر رفع و رجوع سرو ته برنامههای مبارک را با ماستمالی کردنهای باسمهیی ختم به خیر نمیکنند،برنامههایی که بهظاهر با نقد و بررسی و انتقاد و بگیر و ببند مجریان در برابر میهمانان چراغش روشن میشود... اما در پایان این معرکهگیری کلیشهوار خروجیاش همه خوش و بش است و حرف تو حرف آوردن و حرف تو دهان میهمان گذاشتن و هیهات در پشت پرده همه زد و بند! اما تو بشنو از آن شبی که بوق ۹۰ با نفس همین عادل دمیده شد ،کم نبودند بعضیها که کمکم عقبعقب رفتند و کمکم ماستشان را کیسه کردند!
همانهایی که در عرصه ولنگار این فوتبال کم ترکتازی نمیکردند و این فوتبال را با تمام اعوان و انصارش کم به بازی نمیگرفتند و اسفا که از قبل این فوتبال انتفاعی هم کم انبان به انبان خویش گره نزدهاند!
۹۰ که با عادل آمد چراغی شد پرتو افکن بر سیاهیها تا تباهیهای این فوتبال بهتر و بیشتر ایده شود و در سایه روشنش نقاب از بعضی چهرهها برداشته شود که شد و چنین رفت که یکی یکی پشت هم بر زیر پروژکتور ۹۰ چهره واقعیشان نشان داده شد، تا بسیاری از مدیران به بیتدبیری و بسیاری از مربیان به بیدانشی و بسیاری از بازیکنان به کمکاری محک بخورند و بیش که قاضیانی ناعادل در ترازوی عادل هر هفته سرک بردارند و سوت نامبارکشان ترک!
چنین شد که ۹۰ شد یقهگیر، نه هر یقه که یقهگیر یقهسفیدها و یقهطلاییهای این فوتبال، یقهگیر رانتخواران، خوشنشین و دلالانی خوشانداز!
تا قبل از ۹۰ شهر فوتبال آرام بود... همه در هم میلولیدند و همه باهم بودند و همه روبهرو به احترام هم کلاه از سر برمیداشتند و پشت هم کلاه بر سر هم میگذاشتند!
چراغ دکانهای دو نبش فوتبال روشن بود و هرکس برای خودش سرقفلی داشت و هرکس در حیطه و خطه خود میبرد و میخورد و میخوراند، کم هم نبودند بعضیها که نان دیگری را میخوردند و حلیم جناب حاج عباس را هم میزدند، زیرمیزیها رو بود و روی میزیهای فوتبال به وفور!
بند و بندبازی و باند و باندبازی و یار و یارگیری و یار فروشی و یارخری هم باب روز، کشوی میزها خالی کشیده میشد و پربسته میشد و سوتها به مقتضای هر تیمدار قدر قدرت خوش صدا بود و بدنوا!
۹۰ که سر و کلهاش پیدا شد و اولش قرار نبود که بسوزند عاشقان... آتش به جان شمع فتد که این بنا نهاد... آتش ۹۰ که روشن شد شهر شلوغ شد، نهتنها کمکم سیاهیهای این فوتبال را روشن کرد که شعله جانسوزش دامان بعضیها را هم بدجوری سوزاند. چنان شد که بعضیها کم کم برای تنازع بقا شمشیر آخته از رو بستند و دوشنبه به دوشنبه برای خاموش کردن چراغ ۹۰ باد که نه، توفان بهپا کردند!
حالا ۹۰ است و کارش رسیده به جایی که در این آی دزد...آی دزدی که هر هفته میگوید... دزدان جلوتر بدوند و فریاد بزنند...آی دزد!
شهرام وزیری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی پلیس تهران قوه قضاییه پلیس راهور هلال احمر سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب کتاب مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
مکزیک
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین ترکیه یمن افغانستان
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر لیگ برتر لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید باشگاه استقلال بایرن مونیخ
هوش مصنوعی هواپیما تبلیغات تلفن همراه اپل گوگل همراه اول مدیران خودرو ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن بیماری قلبی دیابت مسمومیت داروخانه