یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عقلانیت در اجتهاد


عقلانیت در اجتهاد

گسترش علوم منقول و معقول در میان عالمان مسلمان و پیدایش شاخه های مختلف علوم دینی علم از فقه و فلسفه و كلام و حدیٍث, علاوه بر ایجاد تكاپوی فكری میان محققان دینی, باعث طرح چالش ها و تضادهای گوناگونی در میان آنها شد در این میان, تنش های موجود میان دانشوران فقه و فلسفه و علوم حدیث, بیش از مسائل مطرح میان عالمان حوزه های دیگر دینی و معرفتی به چشم می خورد

نگاهی به تاریخ فقاهت در اسلام به ویژه در فقه شیعی، گواهی است بر این حقیقت كه استنباط مسائل فقهی توسط فقهایی كه علایق فلسفی هم داشته اند، همیشه درگیر اصول عقلی و فلسفی ای بوده است كه باعث به چالش كشیدن منابع فقهی شده اند.به عبارت دیگر فیلسوفان فقیهی وجود داشته اند كه در برابر جریان غالب اخباری گری كه تنها منابع اجتهاد را كتاب و سنت می دانستند، عقل را نیز در دایره اجتهاد وارد كرده و مجتهد را به عنوان سوژه شناسا معرفی می كردند.از این منظر مجتهد كسی است كه مقوم عقلانیت در اجتهاد است با تكیه بر سنت و قرآن. از مصادیق برجسته این دسته از فقها، می توان به فاضل هندی از فقهای قرن دوازدهم ق اشاره كرد. مطلبی كه از پی می آید نگاهی اجمالی دارد به برخی آثار فقهی و فلسفی فاضل هندی.ابوالفضل، بها ءالدین محمدبن حسن اصفهانی مشهور به فاضل هندی، بهاءالدین و كاشف اللثام در سال ۱۰۶۲ ق در حوالی اصفهان دیده به جهان گشود. فاضل كه از چهره های برجسته عصر صفوی و در شمار فقیهان بلندپایه امامیه این دوره است با تألیف كتاب ارجمند كشف اللثام موقعیت خود را بیش از پیش در میان فقهای عصر خود پابرجا ساخت. این كتاب كه نام كامل آن «كشف اللثام عن قواعد الاحكام» است شرحی است بر كتاب ارزشمند «قواعد الاحكام» علامه حلی. البته پیش از وی نیز كتاب قواعد توسط محقق كركی، رئیس مكتب فقهی ای كه فاضل هندی نیز بدان تعلق داشت، شرح و تفسیر شده بود اما از آنجا كه شرح محقق كركی ناتمام و ناقص صورت گرفته بود و تمامی ابواب فقهی موجود در كتاب علامه را دربرنمی گرفت، فاضل هندی به شرح تمامی ابواب و فصول آن كتاب اقدام كرد و شیوه خاصی در شرح این كتاب به كار گرفت. كتاب كشف اللثام فاضل هندی تأثیر مهمی در آثار فقهی پس از اثر خود داشته است. مورخان فقه شیعه دلیل اصلی آن را اتكای فاضل به نقل های فراوانی می دانند كه به طور مستقیم از آثار فقهی گذشتگان انجام داده است. نكته قابل توجه در این نقل ها انبوهی و تعدد آنهاست. علاوه بر این فاضل گرچه ابداعی در روش فقهی شیعی مغایر با روش فقهای گذشته ایجاد نكرده است، ولی در فروعات و ارائه استدلال های جدید خود در شرح مسائل فقهی تلاش درخوری انجام داده است. در تأیید این مطلب، همین بس كه صاحب جواهر كه خود یكی از ستون های فقه شیعه در دوره هشتم آن می باشد، اعتماد قابل توجهی به آراء فاضل هندی در این كتاب داشته است.فاضل هندی در دوره ای از فقه شیعه می زیسته است كه در آن، اجتهاد فقه شیعه به سبب حاكمیت تفكر اخباری گری دچار ركود می شود. در این عصر، برخی از فقهای اهل تشیع كه از جایگاه خاصی در میان دانشمندان شیعی برخوردار بودند، تنها منابع استنباط فقه شیعه را منحصر در كتاب و سنت می دانستند. از مهمترین پیشوایان این دسته را می توان به مولی محمد امین استرآبادی اشاره كرد. او با انتقاد از فقهایی كه در كنار كتاب و سنت، از اجتهاد شخص فقیه دم می زدند كتابی به نام «الفوائد المدنیه» نگاشت و در آن به رد اجتهاد در فقه شیعه پرداخت. عمده دلیل این دسته از مخالفان اجتهاد در این عصر، این بود كه بنیانگذاران علم اصول، اهل سنت هستند نه اهل تشیع و اگر برای استنباط مسائل فقهی از ادله، نیازی به قواعد اصولی باشد نباید فقهای امامیه را فقیه و مجتهد در احكام دانست چرا كه آنان در به دست آوردن احكام فقهی، از قواعد اصولی بهره ای نبرده اند. گذشته از این، دلیل اصلی مخالفت اخباریون با اجتهاد را می توان در این امر دانست كه به عقیده ایشان استفاده از قواعد علم اصول در استنباط احكام سبب می شود كه احادیث اهمیت لازم خود را از دست بدهند. از این رو ایشان منابع استنباط فقه شیعه را منحصر در كتاب و سنت می دانستند.با توجه به این جو فكری حاكم بر جریان فقاهت در عصر فاضل و با بسته شدن باب اجتهاد و كم رنگ شدن منابع فقهی دیگر، بیشتر دانشمندان و نویسندگان این عصر آراء و اندیشه های خود را به صورت شرح و حاشیه بر آثار متقدمان عرضه می كردند. هرچند این اقدام، ارج نهادن به آراء پیشینیان بود و كاری پسندیده به شمار می رفت اما چون ابتكار و نوآوری ای را در فقه شیعه به دنبال نداشت از پیشرفت فقاهت جلوگیری می كرد. فاضل هندی نیز در این شرایط، بیشتر به امر شرح و حاشیه و تلخیص آرا ء گذشتگان دست می زد و البته در كنار آنها تألیفاتی نیز برجای گذاشت كه از اهمیت خاصی برخوردار هستند. به علاوه، برخی از شروح او مانند كشف اللثام، چنان گسترده و عمیق است كه ارزشی كمتر از اثر تألیفی ندارد. از جمله آراء بحث برانگیز فاضل هندی كه در زمان خود و نیز در دوره های فقهی پس از آن، مورد نقد و بررسی از سوی فقهاء قرار گرفت، مسأله قائل به حرمت بود و بر این فتوای خود استدلال های مختلفی در رساله خود موسوم به «حرمه صلاه الجمعه فی الغیبه» ذكر كرده است. اما با توجه به حاكمیت تفكر اخباری گری در عصر فاضل هندی تأثیرات این نگرش را می توان علاوه بر حوزه های فقهی و اصولی در حوزه های دیگر نیز مشاهده كرد. هندی علاوه بر فعالیت های خود در عرصه فقه شیعی، به مسائل كلامی و فلسفی نیز توجه خاصی داشت. البته با نگاهی به تاریخ اندیشه دینی در اسلام، فقهاء و اندیشمندان برجسته دیگر نیز مشاهده می شوند كه علاوه بر آشنایی كامل با علم فقه در حوزه فلسفه نیز گام های بلندی برداشته اند. در اینجا می توان به بزرگانی چون فارابی، شیخ الرئیس، خواجه نصیرالدین طوسی و نیز علامه حلی اشاره كرد. فاضل هندی نیز از چهره های بنام عصر صفوی است كه چنان كه گفته شد در این دو عرصه، صاحب آراء متعددی می باشد. در هر حال با نگاه به اصفهان عصر فاضل هندی، این شهر را از یك سو مركز سیطره و اعمال نفوذ اخباریون و محدثان می بینیم و از سویی دیگر برخوردار از حوزه بزرگ فلسفی ای كه به دست توانمند بزرگانی چون میرداماد و صدرالمتألهین شیرازی شكل گرفته بود. البته در آثار فلسفی و كلامی فاضل هندی اشاره ای به آراء و اندیشه های صدرالمتألهین نشده است چرا كه اندیشه های صدرالمتألهین در زمان فاضل هنوز به روشنی تمام شناخته نشده بودند و مردم با آثار این فیلسوف بزرگ كمتر آشنایی داشتند. اما فاضل هندی نسبت به آثار ابن سینا به خصوص كتاب شفای او تسلط كامل داشته است.كتاب مهم «تلخیص الشفاء» او كه تحت عنوان «عون اخوان الصفا علی فهم كتاب الشفا» به رشته تحریر درآمده به خوبی نشان می دهد كه این عالم بزرگ سالها به تدریس و تحقیق در حكمت مشائی اشغال داشته است. البته با اینكه او از طرفداران حكمت مشائی شناخته می شود ولی در بررسی برخی مسائل فلسفی در كتاب حكمت خاقانیه خود نظریات حكمت اشراقی را ترجیح داده است. به عنوان نمونه، در باب حقیقت جسم، پس از نقل اقوال مختلف سرانجام نظر حكمای اشراقی در این باب را ترجیح می دهد. از دیگر مسائل فلسفی كه او بدانها پرداخته و در آنها به رد و انتقاد بر نظرات متكلمین پرداخته است مسأله جوهر فرد و جزء لایتجزی و نیز مسأله امتناع خلاء و مسائل مربوط به حركت در فلسفه اسلامی است كه در این جستار مجال شرح و توضیح آنها نیست لذا بدین اندازه اشارت كفایت كرده و علاقه مندان در خصوص مباحث مطرح در فلسفه اسلامی را به منابع موجود در این زمینه ارجاع می دهیم.

فاضل هندی علاوه بر مسائل مختلف فلسفی، در مسائل مهم و عمده كلامی و الهیات نیز مواضع مستدل و محكمی را اتخاذ كرده است. در این خصوص می توان به مواضع او در برابر نظرات متكلمان در مسأله امتناع اعاده معدوم. موضع او در باب قول به امتناع اعاده معدوم از اهمیت شایانی برخوردار بوده تا حدودی تأثیراتی هم داشته است چرا كه او عنوان فقیه را نیز با خود داشته و مسلم است كه وقتی یك فقیه برجسته، اعاده معدوم را ممتنع بداند متكلمان در مخمصه قرار گرفته و به راحتی نمی توانند فلاسفه را در ابراز این نظریه متهم به كفر و الحاد كنند. نمونه دیگر همراهی فاضل هندی با آراء فلاسفه را می توان در معتبر و محكم دانستن قاعده «الواحد لایصدر عنه الاالواحد» مشاهده كرد، قاعده ای كه از اصول اساسی فلسفه اسلامی به شمار می رود و بر مبنای آن حكمای اسلامی تأمل به امتناع صدور كثیر از واحد هستند. محتوی و صحت این قاعده نیز در جای خود به اثبات رسیده است. قاعده الواحد، از مسائل فلسفی ای است كه بسیاری از متكلمان و اهل ظاهر در آن، به مخالفت با فلاسفه برخاسته اند و آنان را متهم به كفر و الحاد كرده اند. فاضل هندی نیز در حالی امتناع صدور كثیر از واحد را مطرح می كند كه اكثر علمای توانمند و با نفوذ زمان او این سخن را مردود و قائل به آن را كافر می دانستند. به عنوان نمونه، در همان زمانی كه او از امتناع صدور كثیر از واحد سخن می گفت، با نفوذ ترین عالم دینی عصر او یعنی علامه مجلسی، به كفرآمیز بودن این سخن فتوا می داد. موضع گیری فاضل هندی در این مسأله هنگامی اهمیت بیشتری پیدا می كند كه بدانیم او شاگرد علامه مجلسی بوده است. البته هر چند برخی از مورخان در اینكه او شاگرد مجلسی بوده است تردید داشته اند اما در این شكی نیست كه فاضل، معاصر علامه مجلسی بوده و در همان شهری می زیسته است كه ریاست امور دینی و مذهبی آن كاملاً به دست مجلسی بوده است.

از دیگر رسائل مهم كلامی فاضل هندی كه به زبان فارسی نگاشته شده است رساله ای است تحت عنوان بینش غرض آفرینش. آنچه در این رساله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است سه اصل اساسی توحید، نبوت و امامت است. فاضل در این رساله غرض از خلقت را معرفت و شناخت می داند و به حدیث گنج پنهان نیز تمسك می كند، حدیثی كه در آثار بسیاری از بزرگان و در كتب مختلف روایی شیعی نقل شده و مضمون آن چنین است كه «كنت كنزاً مخفیاً فأحببت أن اعرف فخلقت الخلق لأعرف» (بحار الانوار مجلسی ج ۸۴). فاضل هندی این حدیث را به حضرت داود نسبت می دهد كه او از خداوند سؤالی پرسید و این حدیث از سوی حق تعالی در پاسخ او آمد. براساس آنچه در این حدیث آمده است خداوند غرض خود را از آفرینش، معرفت دانسته و شناخت را اساس آفرینش دانسته است.از ویژگی هایی كه فاضل هندی خود را متصف بدان می داند، این است كه علاوه بر فقیه و فیلسوف بودن، او خود را مجدد و احیاكننده اسلام در قرن دوازدهم می داند. او در سال ۱۱۲۶ هجری رساله ای كوتاه تحت عنوان چهار آیینه نگاشت و در مقدمه آن خود را احیاكننده اسلام در قرن دوازدهم معرفی كرد و معتقد بود كه هیچ یك از علمای گذشته در ترویج شریعت اسلام همسنگ او نبوده اند و به مانند او تمام اوقات خود را مصروف خدمت به شریعت نبوی نكرده اند. البته این سخن و بسیاری دیگر از سخنان او از سوی یكی از علمای اخباری زمان او به نام محب علی مورد انتقاد واقع شد. در اینجا به دنبال مطرح كردن انتقادات این عالم اخباری و مباحث مطرح شده بین فاضل و او نیستیم، اما چنانكه برخی از بزرگان فلسفه و دین بیان كرده اند احیاگری او در قرن دوازدهم خالی از نوعی اغراق و مبالغه نیست.درست است كه این فقیه و فیلسوف عالیقدر از ذكاوت فوق العاده ای برخوردار بوده و حتی پیش از رسیدن به سن بلوغ به تألیف كتب و رسائل مختلفی دست زده است ولی این هرگز بدین معنی نیست كه بیانات او قابل مناقشه نمی باشد، بلكه مراجعه به آثار او نشان می دهد كه برخی از موضع گیری های او در مسائل دینی و فلسفی از استحكام و قوت كافی برخوردار نیست. به عنوان نمونه می توان از طرح مسائل وجود و مباحث مربوط به حقیقت آن و اثبات بدیهی بودن وجود بر طبق مبانی حكمت مشایی اشاره كرد كه از سوی فاضل هندی مطرح شده اند ولی از اتقان كافی برخوردار نیست، چنانكه او در حل برخی از شبهات مطرح از سوی مخالفین، نتوانسته به شایستگی از عهده پاسخ آنها بیرون آید. با این وجود، باز هم نمی توان در عظمت مقام علمی و فكری او و جایگاه خاص او در میان متفكران قرن دوازدهم تردیدی رواداشت.

منابع:

تاریخ فقه و فقهاء ابوالقاسم گرجی انتشارات سمت ۱۳۷۵

احوال و آثار بهاءالدین محمد اصفهانی (مشهور به فاضل هندی) انتشارات انصاریان ۱۳۷۴

ماجرای فكر فلسفی در جهان اسلام ج ۲ غلامحسین ابراهیمی دینانی انتشارات طرح ن ۱۳۷۷

حكمت خاقانیه نوشته فاضل هندی (با مقدمه استاد دینانی) دفتر نشر میراث مكتوب ۱۳۷۷

حسن احمدی زاده



همچنین مشاهده کنید