جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نیایش در اندیشه دکتر علی شریعتی


نیایش در اندیشه دکتر علی شریعتی

دوست داشتن را هر کس بفهمد خدا را به آسانی استشمام بوی گل می فهمد, اما اگرکسی فقط فهمیدن عقلی را می فهمد, خدا برایش مجهولی است دست نایافتنی الکسیس کارل از نیایش دکتر علی شریعتی

"دوست داشتن را هر کس بفهمد خدا را به آسانی استشمام بوی گل می فهمد، اما اگرکسی فقط فهمیدن عقلی را می فهمد، خدا برایش مجهولی است دست نایافتنی" (الکسیس کارل از "نیایش" دکتر علی شریعتی)

دکتر علی شریعتی به عنوان متفکر اجتماعی، روشنفکر دیندار،جامعه شناس دیندار، مصلح مسلمان، تمام تلاش خود را مصروف مبارزه با " زر و زور و تزویر" و برقراری جامعه ای که در آن " عرفان، برابری، آزادی" وجود داشته باشد کرده است.

شریعتی می گوید: حرکت تمام مکتب ها و ادیان در طول تاریخ به ۳ جریان اساسی منتهی می شود. عرفان، برابری، آزادی. وی ضعف اساسی مکاتب را توجه به یک بعد و غفلت از ابعاد دیگر می داند و اسلام اصیل را مکتبی معرفی می کند که این ۳ بعد اساسی، هماهنگ و یکسان تکیه می کند.

اسلام ، ریشه و روح و جوهرش عرفان است تکیه اش بر عدالت اجتماعی و آزادی است.

"سوسن شریعتی " می گوید مهم ترین کاری که "شریعتی" کرده است این است که " تیپ جدید دیندار" را معرفی کرده است . معرفی الگویی متفاوت به دیندار مسلمان امروز ، در هم ریختن همه پیش فرضهای موجود و مستقر در ذهن یک مومن نسبت به امکان دینداری خود و گشودن راه های بی پایان ایمان، وسوسه پا گذاشتن به سرزمین های ناشناخته مذهب را در دل مومن انداختن.

" سید محمد خاتمی" می گوید: جامعه ما از دو درد جانکا ه و ویرانگر رنج می برد: یکی درد روشنفکری بی دین و دیگری درد دین داری تحجر آمیز. دکتر شریعتی در شرایطی از اسلام، در کانون محافل جدید دفاع کرد، که ولنگاری اخلاقی و رفتار و اخلاق ضد اسلامی، کانونش دانشگاههای ما بود و نیز اوج اقتدار افکار الحادی بود . به طوری که بچه های مسلمان ما جرات نداشتند که ابراز عقیده کنند. در این میان دکتر شریعتی دو کار عمده کرد که این بود این رعب و هیمنه ی دروغین الهاد را در دانشگاه شکست. شریعتی بود که سایه تهاجم هنرمندانه و متفکرانه اش به مبادی الحادی مدرن زمان، بچه های ما را در دانشگاه ها و محافل علمی قدرت داد. دیگر از اسلام دم زدن نه تنها ترس نداشت، که افتخار بود. و مسئله دیگر روشنفکری غرب زده و الحادی که نسل تحصیل کرده ما را اندک اندک از توده های میلیونی مردم جدا کرده بود و در نتیجه با این اختلاف و جدایی هر کار می خواست انجام می داد.

شریعتی هنر بزرگش این بود که دل و ذهن روشنفکر مسلمان را با دل و ذهن توده های مسلمان نزدیک کرد.

از شریعتی به عنوان متفکر اجتماعی و معلم انقلاب که به مبارزه با " زر و زور و تزویر" برخاسته و روشنفکری دیندار که با خرافه ها به پیکار برخاسته و از دین خرافه زدایی نموده و یا این که دینداری جدید را به دانشجویان و جوانان عرضه نموده و به دفاع از دین در اوج الحاد برخاسته و به جوانان اعتماد به نفس بخشیده و یا از ایدئولوژی، فلسفه ، تاریخ غرب و ... زیاد سخن گفته و مورد توجه و بررسی قرار گرفته این نوشتار به ابعاد کمتر توجه و پرداخته شده شریعتی بپردازد.

این نوشته سعی و تلاش دارد که نیایش را به عنوان یکی از نیازهای مبرم و فوری و حیاتی انسان معاصر در اندیشه و نگاه شریعتی به طور اجمال بررسی نماید.

● نیایش : تلطیف روح انسان

یکی از وجوه بسیار اساسی دنیای مدرن امروی تاکید بر " عقلانیت" و "عقلانی شدن" زندگی روزمره می باشد. در جهان کنونی هرچه جلوتر رفتیم و پیشرفت کردیم به قول " ماکس وبر" گرفتار " قفس آهنین" شدیم که خود ساخته ایم، احساس عرفانی و معنوی یکی از مهم ترین ابعاد وجود انسانی کم رنگ تر شده و به حاشیه رانده شده و یا در مسیر سراشیبی و سقوط قرار گرفته تا آنجایی که " نیچه" فیلسوف نهیلیست " مرگ خداوند " را اعلام می کند.

روند عرفی شدن( سکولاریسم) و گسترش مدرنیته نتوانست دین را از عرصه اجتماع حذف کند و " کلاوس ادر" معتقد است که دین و مذهب از بین نرفت بلکه صرفاً از فضای عمومی ناپدید شد. در اواخر قرن بیستم نوعی بازگشت و احیا جهانی دین در بیشتر نقاط جهان مشاهده می شود.

شریعتی می گوید: در مسیر زندگی به میزانی که رشد عقلی و فکری و رشد تکنولوژیک و ... پیدا کرده و متمدن شدیم به همان میزان نیز، آدمی، لطافت روح و زیبایی معنوی را دست می دهد و بنابراین نتیجه می گیرد که نیایش و پرستش نه تنها در طول تاریخ و مشتعل و فروزان، بلکه به عنوان یکی از بزرگترین عوامل تربیتی، موجب تلطیف دایمی روح انسان می شده است.

" مهاتما گاندی" نیایش را روح و جوهره مذهب می داند و به همین دلیل آن را هسته زندگی انسان تلقی می کند. وی اعتقاد دارد که هیچ انسانی بدون مذهب نمی تواند زندگی کند و " نیایش " را هسته اصلی مذهب و مذهب و گرایش و تمایل به خداوند و یا احساس عرفانی و معنوی یکی از نیازهای اصلی و کانونی بشریت تلقی کرد.

کارل اعتقاد دارد که احساس عرفانی غالباً در نیایش تجلی می کند و نیایش اصولاً کشش روح است به سوی کانون غیر مادی جهان و نیایش عبارت است از تضرع ، ناله مضطربانه و طلب یاری و استعانت و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم همه محوسات. به عبارت دیگر می توان گفت که نیایش پرواز روح است به سوی خدا و یا پرستش عاشقانه ای نسبت به آن مبدئی که معجزه حیات از او سر زده است.

● احساس نیایش: فقر، عشق، آگاهی و مبارزه

از دیدگاه کارل همه دعاها بر دو اصل استوارند فقر و عشق. وی می گوید" کاملاً مشروع است که برای کسب نیازمندی های خود از خدا کمک بگیریم ولی در عین حال نا معقول است که از او بخواهیم تا به هوس های ما جامعه عمل بپوشاند یا آنچه را به کوشش میسر است به دعا عطا کند" وی اعتقاد دارد که " نیایش" در مرحله عالی ترش از سطح درخواست و عرض حال فرا تر می رود . انسان در برابر خداوندگار هستی نشان می دهد که او را دوست دارد، نعمات او را سپاس می گزارد آماده است تا خواست او را هر چه باشد انجام دهد. پس انسان بر دو دلیل دست به دعا و نیایش بر می دارد یکی فقر به معنای احتیاج و نیاز انسان به دلیل احساس کمبود و رفع نیاز متوسل می شود و گاه عالی تر از این مرحله به عنوان " تجلی عشق است.

شریعتی می گوید: اسلام به این دو بعد اساسی بعد سومی افزوده و آن عبارت است از بعد آگاهی ، فکری و یا بخش حکمت. بنابراین می گوید یک دعای اسلامی سه نیاز را برآورده می کند. یکی تجلی فقر و روحی ، تجلی احساس عارفانه و عاشقانه و سومی آموزش فکری و علمی و ایجاد خودآگاهی فلسفی، اعتقادی برای نیایش گر در متن دعا است و سپس شریعتی می افزاید که " همیشه دعا جهت اش از طرف انسان به طرف معبود به طرف خداست اما در بعد آگاهی برعکس است. نیایشگر در حالی که دعا می کند مخاطب در حقیقت خود اوست. در اینجا چیزی از خدا خواسته نمی شود"

دکتر علی شریعتی مهمترین اثر نیایش را تخدیر آرام بخش می داند، آرامشی که زائیده اشباع تشنگی و نیاز و اضطراب روح آدمی و پاسخ گفتن به کمبودهایی است که در عمق فطرت آدمی است. این جاست که نیایش بر خلاف تخدیر که به ضعف و مرگ منتهی می شود. نیروزا نشاط انگیز و عامل شکفتگی احساس ها، عاطفه ها و استعدادهای مرموز درون روح آدمی است.

عناصر دعای اسلامی: شریعتی عناصر کلیدی دعا و نیایش آدمی را در موارد زیر بر می شمارد.

۱) فصاحت و بلاغت زبان است. متون دعای اسلامی از زیباترین متون ادبی و هنری و عالی ترین نثر در زبان و نمونه بهترین کارگیری از فصاحت و بلاغت در بیان است.

۲) موسیقی کلام، کلمه، جمله و تمام متن است. موسیقی کلام کلمات از نظر اشتقاق، از نظر سجع، با هم هماهنگی دارند و هر کلمه از نظر حروف تشکیل دهنده اش (اصوات) دارای موسیقی حساب شده است. هر جمله ای نیز دارای آهنگ عبارتی است با یک منحنی صوتی خاص و تم خاص با مضمون دارد.

۳) عنصر فکری دعای اسلامی: تمامی دعاهای اسلامی درباره خداشناسی، انسان شناسی، اصول اخلاقی و اصول اجتماعی و ... است.

۴) عنصر سیاسی و اجتماعی در دعای اسلامی

صحیفه امام سجاد(ع)، کتاب جهاد در تنهایی است و سخن گفتن در سکوت، و سنگر گرفتن در شکست و فریاد زدن در خفقان و آموختن با لب های دوخته و سلاح گرفتن یک خلع سلاح شده ... و با این همه یا کتاب دعا!

قدرت معجزه آسای نیایش عاشقانه و عارفانه

در آن گاه که تقدیر واقع نگردیده و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست، خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت هست، تجلی کند، اگر همه هستی مان را یک خواستن کنیم، یک خواهش مطلق شویم، و اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه و سرشار از یقین و امیدواریمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

همانطور که در بالا نیز اشاره شد یکی از بنیان های دعا تجلی احساس عارفانه و عشق است. وقتی عشق فرمان می دهد مجال سر تسلیم فرو می آورد. در حالات عاشقانه و عارفانه نیایشگر فرصت آن را می یابد که به طور پیوسته در زندگی روزمره ای که آدمی را با حقارت ها و خاکی های خود می آلاید، روح خویش را جلوه گاه خواست ها متعالی و کشش ها و عشق های ماورایی سازد و عالی ترین نیازها و برترین حالات و تمایلات انسانی را که در زندگی مادی سرکوفته و به خواب رفته اند، مجال بیدار شدن و سربرآوردن و در برابر خدا به جلوه آمدن دهد و بدان گونه هر چندی یک بار از بندها و سربندهای عادی و نسبی حقیر خود را رها کند و در آستانه ابدیت مطلق، متعال ، خلوص و ماوراء قرار گیرد و به نیروی خواستن ، خواستن های بلند عاشقانه پر از خلوص از نردبان وجود، پله ای بالا برود و صعود آدمی را تجربه کند.

اوج پرواز عارفانه و عاشقانه که سرشار از معنویتی را در اینجا مشاهده می کنیم که آدمی را از حقارت ها و پستی های خاکی کنده است که فقط در " تجربه های دینی" افراد قابل درک و فهم اند. این تجربه ها به زندگی افراد معنا و جهت می بخشد.

وقتی که آدمی خود و زندگی اش را در این مسیر قرار می دهد وضعیت به مراتب بهتری پیدا می کند و احساس خوشایندی به آدمی دست می دهد به گونه ای که فرد در دستیابی به این حالات دوست دارد فریاد بزند و همه را از این حس خوشایند آگاه کند و در این لحظه خدا را در زندگی خود حاضر و ناظر می بیند و فرد احساس می کند که سرشار از نور شده و دنیا را یکسره نور و روشنایی فرا گرفته و پاکی و زیبایی دنیار را پر می کند و از پلیدی و کینه و زشتی و تاریکی هیچ خبری نیست.

● کارکردها و فایده های نیایش

مهم ترین کارکردهای دعا را در اندیشه شریعتی می توان به موارد ذیل اشاره کرد :

۱) نیایش و دعا مهم ترین عامل آرام بخش انسان است.

۲) نیایش یکی از مهم ترین عوامل نشاط و شادی انسان می باشد.

۳) نیایش موجب شکوفایی و استعدادهای درونی افراد می شود

۴) نیایش موجب کنده شدن و جدایی آدمی از حقارت ها، پلیدی ها و زشتی های کره خاکی می گردد و در نهایت منجر به پالایش روح انسانی می گردد.

۵) نیایش مهم ترین عامل اتصال معنوی فرد به خدا و ابدیت و موجب صعود روح آدمی است.

۶) دعا و نیایش وسیله و ابزاری برای سخن گفتن در سکوت، فریاد زدن در خفقان و آموختن با لب های دوخته و سلاح گرفتن یک خلع سلاح شده و ... می باشد.

● بخش هایی برگزیده از نیایش شریعتی

ـ خدایا: به من تحمل عقیده مخالف را ارزانی کن.

ـ خدایا: خودخواهی را چندان در من بکش یا چندان برکش تا خودخواهی های دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.

ـ خدایا: بر اراداه، دانش، عصیان، بی نیازی، حیرت، لطافت روح ، شهامت و تنهایی ام بیفزای.

ـ خدایا: به هر که دوست می می داری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر می داری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر.

ـ خدایا: چگونه زیستن را تو به من بیاموز و چگونه مردن را خودم خواهم آموخت.

ـ خدایا: به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر سر بی ثمری لحظه ای برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم.

● خلاصه :

شاید راز ماندگاری و موفقیت شریعتی در این باشد که در یک جامعه دینی، ناقدانه سخن می گفت. یکی از وظایف اساسی خود را خرافه زدایی از دین می دانست و مهم ترین رسالت خود را رو به رو شدن با " زر و زور و تزویر" می داند و شریعتی توفیق یافت که راه تازه ای را برای نظر کردن در دین نشان دهد.

ماندگارترین و موثرترین میراث شریعتی، سخن او، کلام او، بلاغت او می باشدو این بلاغت هم در سخن گفتن و هم در صورت سخن او چنین بود که دل ها را نشانه ها می رفت و کامیابانه تسخیر می کرد. شریعتی تفسیر نوینی از اسلام و چهره ای حقیقی از اسلام را ارائه کرده است و تمام وجود خود را با عشق و ایمان و تمام توان خویش را در خدمت به اسلام و قرآن قرار داده است.

"دکتر حسین رزمجو" در پاسخ به این سوال که چرا هوادار و دوستدار دکتر شریعتی شده ام ضمن اشاره به سطح سواد و معلومات فوق العاده او و برتری او بر شاگردان و برخی از استادان به ویژگی های اخلاقی دکتر اشاره می کند و می گوید: دکتر شریعتی، دارای هوش سرشار، سرعت انتقال و قدرت تحلیل، باریک بینی و دقت نظر در مسائل دینی و اجتماعی ، صراحت لهجه و بی ریایی را ذکر می کند و به همه این ها صفات: افتادگی ، خاکسار و فروتن ، سادگی، خوش محضری، بذله گویی، دور بودن ازکبر و ریاست طلبی و ... را اضافه می کند.

پروردگارا از جهان تیره بختی و نابودی نجاتم بخش و از برادران صفا و یاران وفا قرارم ده وهمراه راستگویان و اصل ساکن ملکوت اسمانم گردان.

تهیه و تنظیم: محمد خوجم‌لی

منابع:

۱- پترسون ، مایکل. تجربه دینی قدیسه ترسا آویلایی. حسین مقدایی پور، اطلاعات حکمت و معرفت. اردیبهشت ۱۳۸۶

۲- سروش، عبدالکریم. از شریعتی،صراط. ۱۳۸۴ (درس ها و عبرت های نهضت شریعتی)

۳- شریعتی، علی. نیایش، الهام ، ۱۳۷۸

۴- کارل، الکیس. نیایش(دفتر اول. ترجمه علی شریعتی) در کتاب نیایش

۵- گاندی، مهاتما. نیایش. شهرام نقش تبریزی، نشری، ۱۳۸۵

۶- لامعی. شعبانعلی. دکتر شریعتی در آیینه خاطرات رامند ۱۳۸۲

۷- شریعتی، سوسن. " شریعتی: معرفی تیپ جدید دیندار " روزنامه شرق، ویژه دکتر شریعتی و دکتر بهشتی، تیر ۸۴