دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
فرقه سبائیـه
تهمتهایی كه مغرضان به تشیع زدهاند، آن چنان است كه اگر در صدد جمع آوری آن برآییم، باید نگارش كتابی حجیم را آغاز كنیم. در قرون اخیر شاهد بودهایم كه مستشرقان مغرض، یهودیها، زردشتیها، وهابیون و... بنا به اقتضای سیاستهای استعماری خود، هر گونه افترایی را به شیعه روا دانستهاند. متأسّفانه در میان نویسندگان شیعی نیز برخی افراد غیر مغرض، بدون تحقیق و بررسی كافی، گفتهها و نوشتههای دیگران را به نام یك موضوع تاریخی نقل كردهاند.
نخستین تهمت ناجوانمردانه كه خود اساس دهها تهمت دیگر شد، این است كه «مذهب تشیع مولود افكار ابن سبای یهودی است»؛ كسی كه بنابه قولی، تمام گناه عالمیان را به پای او مینویسند؛ بدون آن كه در اصل وجود او تحقیق و بررسی كنند. در دو قرن اخیر، بر خلاف كتب گذشته، كمتر كتابی درباره تاریخ اسلام به نگارش در آمده كه دربــاره این داستــان قلم فرسایی نكرده باشد.
براستی عبدالله بن سبا كیست كه بزرگترین مورخان اسلامی مانند ابن شهاب زهری، عروهٔ بن زبیر، ابان بن عثمـــان، ابوبكر بن خرم، موسی بن عقبه و وافدی هیچ اشارهای به او نكردهاند؛ حتی امویان و جاعلان حدیث دربار معاویه نیز نـــامی از او نبردهاند؛ ولــی ناگهــان در نیمه نخست قــرن دوّم هجری، سیف بن عمر كه به حیلهگری، دروغپردازی و چاپلوسی نزد حكّام عبّاسی مشهور بوده، او را مطرح ساخت.
این در حالی است كه مستشرقان و پژوهشگران عرب، این موضوع را جز افسانهای نپنداشتهاند. مثلاً برنارد لویس درباره او چنین گفته است: «... تحقیقات تازه روشن كرده كه این داستان ساختگی بوده و بر حوادث واقعی پیشی گرفته است؛ زیرا صورت نمایشنامهای از گذشته را دارد كه نویسندگان قرن دوم هجری آن را از تار و پود خیال بافته و احوال و افكار زمان خود را در آن به نمایش در آوردهاند.۱»
«ولها و زن» و «فرید لیندر» بعد از بررسی مصادر اسلامی ترجیح دادهاند توطئه و دعوت منسوب به ابن سبا را از ساختههای متأخّران بدانند.۲
منكران ابن سبا چه نظری دارند؟ آیهٔ الله شیخ محمّد حسین كاشف الغطاء ـ رحمهٔالله علیها ـ میگوید: «و امّا عبداللّه بن سبا كه او را به شیعه و شیعه را به او میچسبانند، به شهادت تمام كتب شیعه، عموما تصریح به لعن او نموده و از او بیزاری جستهاند و كمترین عبارتی را كه كتب رجال شیعه از قبیل رجال ابی علی و غیره در مورد ترجمه حال او در ذكر حرف(ع) نوشتهاند این است: «انّ عبداللّه ابن سباء العن من أن یذكر: عبدالله بن سبا ملعونتر از آن است كه ذكر شود.» و اصولا" هیچ بعید نیست كه بگوییم عبدالله بن سبا، مجنون بنی عامر، ابی هلال و امثال اینها، مردمان داستانی و افسانههای خرافی هستند كه قصهگوها و داستانسراها اسامی آنها را جعل كردهاند.»۳
علاّمه طباطبایی« قدسسره » معتقد است كه قصّه ابن سبا ساخته و پرداخته دشمنان شیعه است. آنان برای ضربـــه زدن به اسلام و خاصه به تشیع تا آن جــا ایـــن مطلب را پیش بردهاند كه نوشتهاند اصحاب بزرگ رسول خدا« صلیاللهعلیهوآله » هم تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفتهاند!۴
دكتر طه حسین چنین آورده است: «میگویند وی سازمان منظمی به وجود آورد. در شهرها دستههایی سری تشكیل داد كه پنهانی به تبلیغات خود ادامه دهند و مردمان را به شورش برانگیزند تا در فرصت مناسب بر خلیفه هجوم برند. شورش مردم، محاصره و قتل عثمان در نتیجه تشكیلات منظم ابن سبا بود. به نظر من كسانی كه داستان ابن سبا را تا این اندازه بزرگ جلوه دادهاند به خود و تاریخ ستم كردهاند. نخستین چیزی كه به نظر میرسد این است كه ما در كتب مهم و مصادر اصلی كه داستان شورش علیه عثمان در آنها ضبط است، نامی از ابن سبا نمیبینیم. ابن سعد آن جا كه از خلافت عثمان و انقلاب مردم سخن میگوید، نامی از ابن سبا نمیبرد.»۵ و در جای دیگر میگوید: «عجب در این است كه مورخان وقتی اخبار و شورش دوره عثمان را مینوشتند از ابن السوداء یعنی عبدالله ابن سبا و پیروانش خیلی نام بردهاند و باز پس از كشته شدن عثمان و قبل از آن كه علی« علیهالسلام »برای ملاقات با طلحه و زبیر و أمالمومنین خارج شود از آنها زیاد نام بردهاند و باز در آن وقت كه علی« علیهالسلام » برای صلح و آرامش، كسانی را نزد طلحه و زبیر و أمّالمؤمنین میفرستاد، نام آنها در واقع خیلی دیده میشد. بعد مورخان گفتند كه پنهان از علی« علیهالسلام » و همراهانش برای افروختن آتش جنگ توطئه كردند و...، امّا بسیار عجیب است كه این مورخان وقتی از جنگ صفین بحث میكنند پیروان ابن سبا را به كلّی از یاد میبرند و یا اصلا" توجهی به آنها نمیكنند! باید دانست خودداری مورخان از نام بردن ابن السوداء و پیروانش در جنگ صفین حداقل دلالت بر این دارد كه موضوع پیروان ابن سبا و پیشوای آنها، اصلا" بیاساس و ساختگی یا مجعول بوده است. آن هم از مجعولاتی كه در زمان شدت گرفتن زد و خورد بین شیعه و سایر فرقههای اسلامی اخیرا به وجود آمده است. دشمنان شیعه برای اینكه بیشتر در حقشان دشمنی كنند، كوشیدهاند تا در اصول این مذهب یك عنصر یهودی داخل كنند و اگر موضوع ابن السوداء اساس صحیحی از حقیقت و تاریخ میداشت، طبیعی بود كه اثر مكر و نیرنگ او در این جنگ دشواری كه در صفین به پا شد ظاهر گردد. این اهمال را به چه باید تعبیر كرد؟ یا عدم حضور او در جنگ صفین را چگونه و به چه میتوان حمل كرد؟ من فقط یك علّت برای آن میدانم و آن عبارت از این است كه ابنالسوداء یك شخصیت موهوم بوده است... و باید گفت شخصیتی است كه دشمنان شیعه او را فقط برای شیعه ذخیره نمودهاند. بلاذری در كتاب انساب الاشراف در فتنه عثمان نامی از ابن السوداء و پیروانش كه همان سبئیه باشند نمیبرد. در خلافت علی« علیهالسلام » نیز فقط در یك حادثه مهم از او یاد میكند. این حادثه عبارت از این است كه ابن السوداء با عدهای نزد علی« علیهالسلام » آمده، درباره ابوبكر از او پرسشی كردند ولی علی« علیهالسلام » پاسخ سختی به آنها داد و آنها را سرزنش نمود كه اوقات خود را با این مسائل میگذرانند؛ در صورتی كه مصر از دست رفته و پیروان علی« علیهالسلام » در آن جا كشته شدهاند. در همین اوقات نامهای نوشت و دستور داد نامه را برای مردم بخوانند تا از آن استفاده كنند.
بلاذری میگوید: ابن سبا نسخهای از این نامه را داشت امّا ابن سبا در نزد بلاذری، ابنالسوداء نیست بلكه عبداللّه بن وهب همدانی است. بلاذری این خبر را با كمال احتیاط ذكر میكند و غالبا درباره احادیثی كه بیان میكند، اظهار شك میكند زیرا آنها را از مجعولات مردم عراق میداند. بهرحال وی ذكری از ابنالسوداء و پیراونش در غوغا و شورش دوره عثمان یا علی« علیهالسلام » به میان نمیآورد. محدثین و اهل جدل با عقیده طبری (مبنی بر وجود ابن سبا) موافقت دارند ولی همین اشخاص قائل به چیز دیگری هستند كه طبری و پیروانش آن را ذكر نكردهاند. اینها میگویند كه ابنالسوداء و پیروانش قائل به خدایی علی شدند و علی« علیهالسلام » آنها را در آتش سوزاند، اما وقتی راجع به این واقعه در كتب تاریخ جستجو میكنیم اثری از این حادثه نمیبینیم بنابر این نمیدانیم در چه سالی، از مدّت كوتاهی كه "علی"« علیهالسلام » خلیفه بود این غلات واقع شده است و معلوم است كه سوزاندن عدهای از مـردم آن هم در صدر اسلام و در میان عدهای از مهاجرین، انصار و افراد نیكوكار مسلمین امری نیست كه مورخان از آن غفلت كنند و ننویسند و وقت و وقوع آن واقعه را ثبت ننمایند و كاملاً آن را مهمل گذاشته، از آن بگذرند.۶
دكتر علی الوردی نیز داستان ابن سبا را از اول تا آخر ساختگی دانسته و عقیده دارد كه این داستان با استادی تهیه شده و به صورتی فریبنده در آمده است زیرا معتقد است قریش فقط در میدان سیاست زیرك نبودند بلكه در داستانسرایی هم مهارت داشتند.۷
استاد عبدالله السبیتی ـ از علمای شیعی عراق ـ میگوید: "باور كنید سبائیه در هیچ زمان و دورهای جز در عالم وهم و خیال دشمنان شیعه وجود خارجی نداشته است و از جمله وصلههایی است كه بوسیله دشمنان شیعه به تاریخ تشیع چسبانده شده است. باور كنید سبائیه مولود عجیب و غریبی است كه اگر كسی حساب آن را به طور دقیق برسد، وجود آن را باور نخواهد كرد."۸
معتقدان به ابن سبا چه میگویند؟ دكتر سامی نشار میگوید: «برخی از دانشمندان و روحانیون یهود به دین اسلام در آمده و از فرصت كنار زدن علی« علیهالسلام » از خلافت استفاده كرده، عقیده "امام معصوم و خاتم الاوصیاء" را پدید آورده، آن را به جهان اسلام تقدیم كردهاند كتابهای ملل و نحل تقریبا اتفاق دارند بر اینكه عبدالله بن سبا نخستین كسی است كه عقیده عصمت و قداستی را كه به علی« علیهالسلام » نسبت داده شده، دعوت و تبلیغ كرده است و اعتقاد به اینكه علی« علیهالسلام » دارای حق الهی در خلافت است، در دوران ابوبكر و عمر و پیش از عبدالله بن سبا ـ نماینده یكی از جریانهای مرموز كه در انهدام اسلام میكوشیده است ـ وجود نداشته است.»۹
هاشم معروف الحسنی در نقد نظریه دكتر نشار چنین مینویسد: نشار اینگونه افكار خود را فلسفی نامیده است؛ در حالی كه من نمیدانم دكتر نشار چگونه به خود اجازه داده با چنین اطمینانی درباره نظریه مذكور سخن پردازی كند و به عنوان یكی از مسلمات ضروری و اولیه و بدون اختلاف از آن به گفتگو بپردازد. آیا بر این استاد فلسفه و پژوهشگر بزرگ رواست كه تا این اندازه تاریخ، راویان و كتب حدیث را نادیده انگارد؟! مگر از محدثان بزرگ اهل تسنن نشنیده كه علی« علیهالسلام » نخستین حق الهی را در خلافت داراست؟ از راویانی چون ابن جریر طبری (۱۳۱۰ه··) ابن اثیر (۶۳۰ه··) در كامل، ابن هشام (۲۱۳یا۲۱۸ه··) در سیره، هیكل (متولد ۱۸۸۸م) در حیاهٔ محمّد، سیوطی (۹۱۱ ه··) بیهقی (۴۵۸ه··)، ابن اسحاق (۱۵۱یا ۱۵۲ ه··)، ابن حاتم(۳۵۰ه··)، ابن مردویه (۴۱۶ه··)، ابونعیم (۴۳۰ه··)، نسایی در جامعه (۳۰۳ه··) و .... آیا حداقل آثار این محدّثان نباید در او و عقیدهاش شك و شبههای ایجاد كرده باشد؟ پس این محقّق و استاد بزرگ دانشگاه چگونه درباره نظریه مذكور رأی قاطع صادر كرده، تو گویی آن را از امور مسلّم میان محدّثان و مورّخان شمرده است. نشّار مطالبش را غالبا از نویسندگان فرقههای متعصّبی كه شیعیان را تكفیر كردهاند، گرفته است؛ مانند ابن تیمیّه و عبداللّه بن قصیمی.۱۰
معتقدان به ابن سبا میگویند: «وی یهودی الاصل و از اهالی یمن بود كه به تازگی اسلام آورده بود و چون ایمان زایدالوصفی داشت از روز بعد از تشرف به دیانت اسلام، سراسر آسیای صغیر و یك قسمت از آفریقا را در نور دید و شروع به تهیج و تحریك تودهها كرد. فعالیت او اندكی بعد جنبه سیاسی شدیدی پیدا كرد و هنگامی كه در مصر رحل اقامت افكند، عمّال خلیفه را به باد فحش و ناسزا گرفت و در خطبههای خود به عثمان اخطار نمود كه از خلافت استعفا دهد و مسند خلافت را برای تنها كسی كه شایستگی احراز این مقام را دارد یعنی علی« علیهالسلام » باز گذارد...» فصاحت ابن سبا كار خود را كرد و به زودی ملّت گرد او جمع گشته و عقیدهاش را تقدیس كردند، امّا ابن سبا كه از این موفقیت جسور شده بود نقاب از چهره برداشت و در نطقها و مواعظش افكار و اصول عقاید یهود را با اصول و مقررات اسلامی در هم آمیخت و همچنین اصل تناسخ را ترویج كرد؛ سپس مسیحیت را به میان آورده و در مسجد بزرگ «فسطاط» فریاد برآورد: مسیحیان ادعا میكنند كه مسیح در پایان دنیا برای بسـط و توسعه نفوذش بر تمامی خلایق باز خواهد گشت ولی من اظهار میدارم كه مسیح باز نخواهد گشت، بلكه محمّد« صلیاللهعلیهوآله » باز میگردد. او از هر نوع حدودی تجاوز كرد؛ اعلام داشت كه محمد« صلیاللهعلیهوآله » تقریبا از جوهر الوهیت است. اطلاعات وسیع او در مسائل مذهبی یهود و اسلام و مسیحی و ایرانی و هندی و حتی فرعونی باعث شد خیلی زود بتواند حریفان را از میدان به در برد. در اندك مدتی او از متنفذترین مردان مصر گردید. والی در برابر او میلرزید و هنگامی كه فرستاده عثمان به مصر وارد شد خیلی زود تحت تأثیر این ماجراجو قرار گرفت. از مذهب سبئیه فرقههای متعدّدی منشعب شد. به عقیده برخی از آنها علی« علیهالسلام » سوار بر ابرها شده به زمین باز خواهد گشت و به عقیده برخی دیگر علی بر سر اشرار و بدكاران صاعقه و رعد و برق نازل خواهد كرد. بعضی ادعا میكنند كه علی خورشید است و پارهای دیگر نقش ماه را در صورت او مجسم میكنند. میگویند: فتنه ضد عثمانی به تحریك ابن سباء بوده كه میگفت عثمان غاصب است. مردم باید قیام كنند و علیه فرمانروایان مبارزه نمایند. میگویند او مانع صلح میان علی« علیهالسلام » و عایشه شد لذا جنگ جمل در گرفت. البته فرد دیگری هم به نام عبدالله بن سودا با سبائیه همكاری میكرد. وی از نژاد یهود و از مردم حیره بود و چنین وانمود میكرد كه مسلمان است تا در نزد كوفیان پیشوایی و مهتری یابد و ایشان را گفت كه در تورات خوانده كه هر پیامبری جانشینی دارد و علی« علیهالسلام » جانشین محمّد« صلیاللهعلیهوآله » و بهترین اوصیاست، چنانچه حضرت محمد« صلیاللهعلیهوآله » بهترین انبیاست.
نویسنده:لیلا خسروی
پاورقیها:
۱۰) با تلخیص از همان منبع، ص ۲۸-۳۰
۱۱) طباطبایی ـ سید محمد حسین: همان منبع، ص۱۹۸-۲۰۰
۱۲) همان منبع، ص ۲۰۱
۱۳) و هنگامی كه وعده (عذاب كافران) به وقوع پیوندد؛ جنبندهای از زمین برانگیزیم كه با آنان سخن گوید. سوره نمل ـ آیه ۸۲
۱۴) معروف الحسنی ـ هاشم: همان منبع، ص ۳۴-۳۶
۱۵) حجرات، آیه ۱۷
۱۶) معروف الحسنی ـ هاشم: همان منبع، ص ۳۸-۳۹
۱۷) همان منبع، ص ۳۹-۴۰
۱۸) عسكری ـ سید مرتضی: عبدالله ابن سباء و اساطیر أخری، دارالكتب، بیروت، ۱۳۹۳ ه··.ق، ج۱، ص ۴۵-۴۶
۱۹) عسكری ـ سیّد مرتضی: همان منبع، ج ۱، ص ۴۷
۱) معروف الحسنی ـ هاشم: تصوف و تشیع، صادق عارف ـ سید محمد (مترجم)، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹، چاپ اول، ص ۳۱-۳۲
۲) همان منبع، ص ۳۲
۲۰) همان منبع، ص ۴۹
۲۱) همان منبع، ص ۵۳-۵۴
۲۲) همان منبع، ص ۵۵
۲۳)به اهتمام اساتید: هوتسمان، ونیسینك، ورنولد، وبروفنسال، وهیفینك، وشادهٔ، وباسیهٔ، وهارتمان، وجیب به زبان انگلیسی و فرانسه به تحریر در آمده و اساتید محمد ثابت، احمد الشنتناوی، و ابراهیم زكی خورشید و عبدالحمید یونس، آن را به عربی برگرداندهاند (منبع پیشین، ص ۵۷)
۲۴) همان منبع، ص ۶۲-۶۳
۲۵) همان منبع، ص ۶۲-۶۳
۲۶) منبع پیشین، ص ۶۹
۲۷) بگو ای اهل كتاب به ناحق در دین خویش غلّو مكنید و از خواهشهای آن مردمی كه از پیش گمراه شده بودند و بسیاری را گمراه كردند و خود از راه راست منحرف شدند، پیروی مكنید. (مائده، ۸۱)
۲۸) شیرازی ـ سلطان الواعظین: شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیّع، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۸، چاپ ۳۳، ص ۱۷۶
۲۹) همان منبع
۳۰) همان منبع
۳۱) الاسدی الربعی الحلی ـ حافظ بن البطریق شمس الدین یحیی بن الحسن بن الحسین: عمدهٔ عیون صحاح الاخبار ـ المحمودی، الشیخ مالك و البهادری، الشیخ ابراهیم (محقّق)، ممثلیهٔ الامام القائد السید الخامنئی، ۱۴۱۲، الطبعهٔ الثالثهٔ، الجزء الاول، ص ۲۶۵-۲۶۶، حدیث ۳۴۰
۳۲) غفار ـ عبدالرّسول: شبههٔ الغلو عند الشیعه، الطبعهٔ الاولی، دارالرسول الاكرم، دارالحجهٔ البیضاء، لبنان، ۱۴۱۵ هـ.ق، ص ۷۰
۳۳) مشكور ـ محمد جواد: تاریخ شیعه و فرقههای اسلام تا قرن چهارم، چاپ سوم، ۱۳۶۲، تلخیص از ص۱۵۱-۱۵۲
۳۴) عسگری ـ سیدمرتضی: عبدالله ابن سباء و افسانههای تاریخی دیگر، فهری زنجانی ـ سید احمد (مترجم)، چاپ دوم،۷۷-۷۹
۳۵) یعنی: آن گاه كه كار زشتی را نگریستم، آتش خود را شعله ور ساخته و قنبر را باز خواندم.
۳۶) سوره قیامهٔ ـ آیه ۱۷ و ۱۸، یعنی: بر ماست گرد آوری قرآن و خواندن آن، هرگاه خواندیم تو در خواندنش پیروی كن.
۳۸) عسكری ـ سید مرتضی: همان منبع، ص ۷۹
۳) طباطبایی ـ سید محمد حسین: مكتب تشیع، دفتر مكتب تشیع، اردیبهشت ۱۳۳۹، ص ۲۰۵-۲۲۳
۴) ر.ك: همان منبع، ص ۱۹۴-۲۲۶
۵) همان منبع، ص ۲۰۹
۶) همان منبع، ص ۲۱۳-۲۱۴
۷) همان منبع، ص ۲۱۹
۸) همان منبع، ص ۲۲۴
۹) معروف الحسنی، هاشم: همان منبع، ص ۲۸
منبع: فصلنامه مشكوهٔ النور ، شماره ۳
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست