سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

محیط های مطلوب برای کار زنان


محیط های مطلوب برای کار زنان

این باور که «زنان در آمریکا پول کمتری در می آورند» اشتباه است

این باور که «زنان در آمریکا پول کمتری در می‌آورند»؛ اشتباه است. اینکه زنان آمریکا در قیاس با زنان سایر کشورها پول کمتری در می‌آورند، اشتباه است.

زنان آمریکایی از شانس بسیاری کمی برای اشتغال تمام وقت و ارتقا به سطوح بالای اقتصادی، دانشگاهی و حرفه‌ای مانند حقوق و پزشکی – و نه سیاست – در قیاس با زنان سایر کشورهای توسعه یافته برخوردارند. بر اساس تازه‌ترین تحقیق انجام شده توسط «فرانسیس بلو» و «لورنس کان» اقتصاددانان دانشگاه کرونل، زنان آمریکایی تقریبا به اندازه مردان آمریکایی شانس مدیرعاملی شرکت‌ها را دارند، این در حالی است که زنان در گروه مقایسه‌ای این محققان – مشتمل بر ۱۰ کشور توسعه یافته دیگر – در قیاس با مردان همان کشورها تنها ۵۰ درصد برای مدیرعاملی شانس دارند.

در واقع، ایالات متحده بالاترین نسبت زنان شاغل در پست‌های مدیریتی ارشد را در قیاس با کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه – گروهی از توسعه یافته‌ترین کشورهای جهان – دارد.

مجمع جهانی اقتصاد در تازه‌ترین رتبه‌بندی کشورها از نظر برابری در فرصت‌ها و مشارکت اقتصادی، رتبه هشتم را به ایالات متحده آمریکا - رتبه‌ای مترقی‌تر از سوئد، فنلاند، دانمارک، هلند و ایسلند- اختصاص داده است. براساس پژوهش بلو و کان، ۲۴ درصد از زنان شاغل آمریکا در رشته‌های حرفه‌ای اشتغال دارند، این در حالی است که تنها ۱۶ درصد از مردان شاغل آمریکایی در این مشاغل فعال هستند؛ شکاف در سایر کشورها به نفع زنان است، اما با نسبتی بسیار کمتر؛ ۱۹ درصد در برابر ۱۷ درصد.

اگر مشاغل سنتی زنان مانند پرستاری و تدریس را مستثنی کنید، زنان آمریکا حتی در قیاس با زنان سایر کشورها در وضعیت بهتری قرار دارند. به طور کل، با ورود زنان بیشتر به مشاغلی که به طور سنتی مردانه هستند، جنسیت کمتر از سایر کشورهای دارای اقتصاد پیشرفته، بازار نیروی کار ایالات متحده آمریکا را به دوقسمت مردانه و زنانه تفکیک می‌کند. زنان آمریکایی در قیاس با زنان اروپایی از شانس بیشتری برای ایجاد و اداره کسب‌وکار خود برخوردارند؛ حدود ۴۶ درصد از شرکت‌های آمریکایی تحت مالکیت کامل یا مالکیت شراکتی زنان قرار دارند و نرخ مالکیت زنان با حدود یک و نیم برابر نرخ کل رشد اقتصادی در حال افزایش است.

این مطلب شاید با برخی یافته‌ها متضاد به نظر برسند. موفقیت کتاب سندبرگ و مقاله اسلاتر، بدون شک نارضایتی موجود میان برخی زنان آمریکا را بازتاب می‌دهد. به طور مثال،گزارش شکاف جنسیتی جهانی ِ مجمع جهانی اقتصاد از میان ۱۳۵ کشور رتبه بیست و دوم برابری جنسیتی در آموزش، بهداشت، توانمندسازی سیاسی و برابری فرصت‌ها و مشارکت در اقتصاد را به ایالات متحده آمریکا اختصاص داده است. رتبه‌ای که به دشواری در زمره کشورهای دارای امتیاز بالا مانند ایسلند، فنلاند، نروژ، سوئد و حتی بدتر از لیتوانی و لسوتو قرار می‌گیرد.

برخلاف موفقیت زنان آمریکا در اشغال پست‌های مدیریتی ارشد، آنها به دشواری به داخل پنت هاوس حرفه خود نفوذ می‌کنند. بر اساس گزارش شرکت غیر انتفاعی کاتالیست، اگرچه زنان در ۴۷ درصد از دانشجویان حقوق آمریکا را تشکیل می‌دهند، اما تنها ۲۱ درصد از مدیران مدارس حقوق، ۲۰ درصد شرکای شرکت‌های حقوقی و ۲۳ درصد از قضات دادگاه‌های فدرال زنان هستند.

افزون بر این، در میان ۵۰ شرکت حقوقی برتر ایالات متحده آمریکا،زنان تنها ۱۹ درصد از سهام این شرکت‌ها را در اختیار دارند. برای زنان شاغل در بخش سلامت نیز چشم‌اندازها بهتر نیستند: اگرچه آنها ۴۸ درصد از فارغ‌التحصیلان مدارس پزشکی را تشکیل می‌دهند، اما تنها ۱۳ درصد از مدیران مدارس پزشکی و روسای دپارتمان‌های پزشکی و ۱۹ درصد از استاد تمام‌های دانشگاه‌ها را تشکیل می‌دهند. در بنگاه‌های اقتصادی نیز آمارها به همین شکل هستند: زنان ۳۷ درصد از مدارک MBA را در اختیار دارند، اما تنها ۱۴ درصد از مدیران اجرایی، ۱۸ درصد از مدیران مالی ارشد و ۴ درصد از

مدیران عامل زن هستند.

در حالی که این ارقام حاکی از پیشرفت هستند، اما نشان می‌دهند که امور به کندی درحال پیشرفت هستند. موسسه پژوهش سیاسی زنان با اشاره به اینکه «اگر تغییر با حرکت آهسته‌ای که طی ۵۰ سال گذشته داشته است، ادامه یابد»، هشدار می‌دهد: «تقریبا ۵۰ سال دیگر طول خواهد کشید تا سرانجام زنان به برابری دست یابند.» این سازمان همچنین دریافت که هیچ تغییری در شکاف جنسیتی دستمزد بین کارگران تمام وقت در میان سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ اتفاق نیفتاده است.

زنان شاغل در کشورهای اسکاندیناوی تنها ۱۸ درصد پست‌های رهبری را در دانشگاه‌های برتر و موسسه‌های تحقیقاتی در اختیار دارند، در حالی که زنان شاغل در آمریکا ۲۲ درصد این پست‌های حرفه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. در بخش اقتصاد، در فنلاند تنها یک زن به عنوان مدیرعامل وجود دارد.

در سوئد، تنها ۵/۲ درصد از مدیران عامل شرکت‌ها زن هستند و شکاف دستمزدی در سطوح بالا در میان زنان و مردان به طور معناداری بالاتر از آن چیزی است که در ایالات متحده وجود دارد.

مدیران عامل زن در نروژ نیز کمیاب هستند و تنها ۲ درصد از مدیران عامل را تشکیل می‌دهند.

ایسلند نیز در قیاس با ایالات متحده آمریکا تعداد کمتری مدیر ارشد زن دارد. تنها ۱۰ درصد از مدیران عامل در کشور ایسلند زن هستند، رقمی که به دشواری طی ۱۰ سال گذشته تغییر کرده است. زنان ایسلندی تنها ۱۹ درصد از کل مدیران را شکل می‌دهند؛ در نروژ نیز وضعیت بهتر نیست، اما زنان هنوز ۴۰ درصد از پست‌های مدیریتی بخش عمومی و ۲۲ درصد از همین پست‌ها را در بخش خصوصی در اختیار دارند. اگر زنی هستید که می‌خواهید به جایگاه بهتری دست یابید، احتمالا در ایالات متحده آمریکا بخت بهتری خواهید داشت.

مترجم: مجید اعزازی