یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
ما و شناخت افزار ما
ـ مفاهیم دستافزار شناخت بنی بشرند.
ـ توده مولد و زحمتکش در آغاز، که دهها هزار سال بطول انجامید، مالک وسایل تولید خود بود و ببرکت آن مفاهیم خود را خود تعریف می کرد و بمثابه شناختافزار به خدمت می گرفت.
ـ توسعه خجسته نیروهای مولده، سلب مالکیت از مولدان را الزامی کرد.
ـ کاهنان و گردانندگان معابد و پاسداران آتش، نیاکان کشیشان و روحانیان کنونی که مازاد تولید را در اختیار داشتند، به این جبر و ضرورت تاریخی بیرحمانه جامه عمل پوشاندند.
ـ آنها توده مولد و زحمتکش را نه تنها از داشتن وسایل تولید خود محروم ساختند، نه تنها خود آنها را به عنوان برده به زیر یوغ کشیدند و علاوه بر آن، کودکان و زنان شان را هم مثل گاو و گوسفند خرید و فروش کردند، بلکه مفاهیم آنها را، که شناختافزارشان بود، از آنها به زور و خدعه ستاندند.
ـ علمای سرسپرده برده داران مفاهیم سلب مالکیت شده را از نو معنی کردند و فاجعه آغاز شد.
ـ دیالک تیک مادی و معنوی غریبی به کار افتاد و بردگی مادی با بردگی معنوی تکمیل شد.
ـ اکنون به روایت برتولت برشت، آموزگار بی بدیل توده مولد و زحمتکش، بیش از ۲۱ قرن از این ماجرا گذشته است.
ـ از حدود ۱۶۰ سال پیش، غریو طبل غریبی به گوش می رسد.
ـ مولدان سلب مالکیت شده، هوای گسستن غل و زنجیر خویش بر سر دارند و سرنوشت بشریت با سرنوشت آنان گره خورده است، حتی سرنوشت برده داران.
ـ روشنفکران ارگانیک توده مولد و زحمتکش[۱] وظیفه دارند، مفاهیم حک حرمت شده را از نو معنی کنند و بمثابه دستافزار شناخت به صاحبان نوین وسایل تولید مادی و معنوی برگردانند.
ـ ما نه ادعای هنرمندی کرده ایم و نه ادعای انجام کار خارق العاده.
ـ اگر برادران ما شخم می زنند، گندم می کارند و نان می پزند، ما هم از حریم مفاهیم خود به دفاع برخاسته ایم.
ـ برده داران و عمال رنگارنگ آنان می توانند فرمان سکوت دهند، ما را ممنوع القلم کنند، توهین و تحقیر کنند، پند و اندرز دهند.
ـ آنها ظاهرا زاده شده اند، که فرمان دهند، ولی ما هم حق داریم، از حقیقت تاریخی خویش، از دستافزارهای معرفتی ـ نظری خویش دفاع کنیم، به همان سان، که از وسایل تولید مادی خویش دفاع می کنیم.
ـ هر دو طرف قضیه برای ما مسئله حیات و ممات است.
ـ ما نمی توانیم، مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید مادی را بر پرچم خود بنویسیم، بدون آنکه پیشاپیش و یا ضمنا دستافزارهای معرفتی ـ نظری خود را از آن خود کرده باشیم.
ـ شما هر نامی دل تان خواست، بدان بدهید.
ـ ما با صبر ایوب و با سماجت حجری به تعریف و توضیح قوانین معرفتی خود خواهیم پرداخت و مفهوم «فرهنگ» یکی از آنها ست.
ـ ما از سوهان خوردن و کارآتر شدن افزارهای معرفتی خود استقبال خواهیم کرد.
ـ اگر راست می گویید و خود را همراه ما می دانید، اندیشه های خام ما را نقد کنید.
ـ ما زیر شلاق توهین و تحقیر بزرگ شده ایم، ولی دیری است که در طبیعی و الهی بودن امتیازات طبقاتی تردید کرده ایم و تردید آغاز شناخت و شناخت پیش شرط رهائی است.
● تعریف فرهنگ
از دایرة المعارف روشنگری
ش. میم بهرنگ
● فرهنگ[۲] :
ـ فرهنگ بمعنی پرستاری، مواظبت و تکمیل یک شیئ قابل بهبود و قابل تهذیب بوسیله انسان ها، بویژه بمعنی بهبود و تهذیب کردوکار حیاتی خود آنها ست.
ـ در زمان های قدیم فرهنگ بمعنی آماده کردن زمین برای کشت و کار بکار می رفت.
ـ آماده کردن زمین برای برآورده ساختن نیازمندی های انسانی را فرهنگ[۳] می نامیدند.
ـ بعدها تربیت، آموزش و تکمیل توانائی ها و امیال انسانی ببرکت «آموزش روحی و معنوی» را فرهنگ نامیدند.
ـ و سرانجام فرهنگ بمعنی تربیت روحی بکمک فلسفه، علم، اخلاق و هنر بکار رفت.
ـ در قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی مفهوم فرهنگ وسعت زیادی یافت و شامل همه چیزهائی شد که انسان هم به محیط زیست خود اضافه می کند و هم در توسعه و تکامل خویش به وضع و حال طبیعی خود می افزاید، تا به کمال خویشتن خویش نایل آید.
ـ پوفندورف[۴] (۱۶۷۲ میلادی)، آدلونگ[۵] (۱۷۸۲ میلادی) و هردر[۶] مفهوم فرهنگ را به این معنا بکار بردند، که یکی از عناصر مهم مفهوم بورژوائی ـ هومانیستی فرهنگ را تشکیل می دهد.
ـ مفهوم فرهنگ بسته به این که کمال انسانی در کدام یک از نکات زیرین دیده می شود، عرصه های اجتماعی و فردی محدود و یا وسیع کردوکار حیاتی انسان ها را در یک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در بر می گیرد :
ـ کمال انسانی در تربیت معنوی ـ روحی، بکمک فلسفه، علم، هنر و غیره.
ـ کمال انسانی در تحول خلاقانه محیط زیست و تأثیر متقابل این روند بر توسعه و تکامل ماهیت اجتماعی انسان و
ـ کمال انسانی در تأثیر ایدئولوژی او بر این روند.
ـ مارکسیسم ـ لنینیسم بر آن است که خصلت فرهنگ هر فرماسیون اجتماعی بوسیله نحوه و نوع شرکت طبقات و اقشار مختلف در تولید، توزیع و تصاحب ارزش های معنوی تعیین می شود، که خود وابسته است به زیربنای اقتصادی و عضوبندی[۷] اجتماعی جامعه.
ـ نقش، فونکسیون و تأثیر ارزش های جهان بینانه، اخلاقی و زیبائی شناسانه در رابطه با هدایت رفتار اجتماعی بطور اپریوری (ماورای تجربی) در شخصیت انسانها نهفته نیست، بلکه وابسته به مبارزه طبقات برای تسلط بر شیوه تولید ارزش های مادی و معنوی است.
ـ به این دلیل است که هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فرهنگ منطبق با خود را پدید می آورد، برای تکمیل خود به آنها نیاز پیدا می کند و فرهنگ در جامعه منقسم به طبقات خصلت طبقاتی دارد.
ـ فرهنگ در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، بمثابه یک جانب کردوکار حیاتی جامعه در نظر گرفته می شود، جانبی که هرچند ذاتی کلیه عرصه های موجود حیات اجتماعی است، ولی با آنها یکسان نیست.
ـ توسعه، تکامل و تشکیل همه جانبه ماهیت انسانی در مبارزه برای تسلط بر نیروهای طبیعی و بویژه در مبارزه برای تسلط بر همزیستی اجتماعی خود، بمثابه محتوای واقعی توسعه فرهنگی تلقی می شود.
ـ از این رو مفهوم فرهنگ در ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، بیانگر روند استکمال[۸] انسان است، انسانی که ببرکت کردوکار خلاق خویش اجتماعی شده، یعنی انسانی شده است و بیانگر توسعه نیازمندی ها و توانائی های عملی، فکری، اخلاقی و زیبائی شناسانه انسان های هر فرماسیون ـ و لذا فرهنگ جمع ساده کلیه ارزش های مادی و معنوی که خادم توسعه و تکامل عالی تر بشری باشد، نیست.
ـ فرهنگ عبارت است از سیستم روابط،، روندها و شیوه های رفتاری که بطور متقابل در همدیگر تأثیر می گذارند.
ـ چنین سیستمی در رابطه میان درجه توسعه و تکامل خلاقیت انسانی و روند استکمال خود انسان نهفته است، در انعکاس ایدئولوژیکی این رابطه و سمت بخشی به این رابطه نهفته است و همچنین در شکلگیری حیات معنوی ـ اجتماعی گروه های انسانی (طبقات، خلق ها، ملت ها) و در مراحل نایله انطباق میان عمل انسانی با قوانین واقعیت عینی نهفته است.
ـ این ارتباط سیستمی[۹] دیالک تیکی بطور عینی موجود، خود ویژگی[۱۰] فرهنگ را تشکیل می دهد.
ـ فرهنگ یک نظام اجتماعی مفروض را این و یا آن گشتاور تشکیل نمی دهد.
ـ فرهنگ یک نظام اجتماعی مفروض را تأثیر سیستمی این عناصر، تأثیر کلی بطور اجتماعی و جهان بینانه متعین شده[۱۱] این عوامل تشکیل می دهد، عواملی که همدیگر را مشروط می سازند و متقابلا تحت تأثیر قرار می دهند.
ـ محتوای فرهنگ نظام اجتماعی سوسیالیستی عبارت است از هومانیسم راستین، که با ماهیت سیستم کلی سوسیالیسم مطابقت دارد.
ـ سرچشمه پیشرفت فرهنگی در سوسیالیسم در همین نکته نهفته است.
ـ برقراری وحدت میان استفاده از نیروهای خلاق انسانی و گرایش اخلاقی بسوی استکمال انسانی و تحقق این وحدت، بمثابه عالی ترین اصل عمل دسته جمعی دمکراتیک به رابطه متقابل هماهنگ و به تداخل متقابل توسعه فنی ـ اقتصادی و فرهنگی منجر می شود که یکی از قانونمندی های تشکیل همبود انسانی سوسیالیستی است.
مراجعه کنید به
ـ شعور اجتماعی،
ـ ایدئولوژی،
ـ انقلاب فرهنگی سوسیالیستی.
ش. میم بهرنگ
[۱] آنتونیو گرامشی
[۲] Kultur [lat]
[۳] agricultura
[۴] PUFENDORF (De iure naturae et gentium libri octo ۱۶۷۲)
[۵] ADELUNG (Versuch einer Geschichte der Cultur des menschlichen Geschlechts ۱۷۸۲)
[۶] HERDER
[۷] Gliederung
[۸] Vervollkommnung
[۹] Systemzusammenhang
[۱۰] Spezifikum
[۱۱] determinierte
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست