رویای خام صهیونیستها

در ابتدا می توانیم این هجمه تبلیغاتی را شمایی از آغاز بن بست سیاسی در تل آویو معرفی کنیم امروز بر همگان مسجل شده است که سران عالی رتبه رژیم صهیونیستی در سکان داری این کشتی به گل نشسته دچار مشکل شده اند

اسرائیل برای مقابله با ایران نباید فرصت را از دست بدهد.....اسرائیل یک سال فرصت دارد یا ایران را نابود کند و یا اینکه توسط سلاحهای هسته ای این کشور نابود شود......!تل آویوهر زمان که لازم باشد می‌تواند به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله کند!

در چند هفته اخیر از این دست اخبار را می توانیم به وفور و کرات در خبرگزاری های و رسانه های غربی مشاهده کنیم.اما این خبرها می بایست در ذیل پروسه جنگ روانی غرب علیه کشورمان تفسیر کرد.در واقع دلایل متعددی وجود دارد که نقاب را از چهره واقعی این پروژه برمی دارد.

در ابتدا می توانیم این هجمه تبلیغاتی را شمایی از آغاز بن بست سیاسی در تل آویو معرفی کنیم.امروز بر همگان مسجل شده است که سران عالی رتبه رژیم صهیونیستی در سکان داری این کشتی به گل نشسته دچار مشکل شده اند.در واقع پس از شکست پروژه مشروعیت بخشی به این رژیم که با جنگ ۳۳ روزه لبنان آغاز شد و ادامه آن را در برپایی چشن های شصتمین سال تولد اسرائیل مشاهده کردیم سران این رژیم تنها راه را برای اثبات هویت خود جنجال آفرینی در عرصه خبری باز یافتند.در واقع مقامات تل آویو در پی آنند که با حضور در عرصه بین الملل -حتی در عرصه رسانه ای - مشروعیت خود را به دیگران اثبات کنند.ازسوی دیگر ایهود اولمرت که تنها بازمانده از جنگ تاریخی ۳۳ روزه است در چند ماهه اخیر آماج حملات منتقدان قرار گرفته و تنها امید خود را برای ادامه حیات سیاسی در برپایی این پروژه تبلیغاتی تعریف کرده است.در واقع نخست وزیر رژیم صهیونیستی بیش ترین سود را در این بازی کسب می کند زیرا با کشیده شدن توجه مطبوعات و رسانه ها به موضع جنگ احتمالی با ایران اندکی از فشارها از روی وی برداشته خواهد شد.

در نگاهی دیگر می توانیم این بمباران رسانه ای را آخرین دست و پا زدن این رژیم قبل از ورود به دوره انزوای جهانی تفسیر کنیم.به زعم بسیاری از کارشناسان رویکرد میلیتاریستی نئوکان ها در دو دوره ریاست جمهوری بوش گفتمان حاکم بر افکار عمومی را به سوی دموکرات ها سوق داده است.از سوی دیگر نماینده این حزب تاکنون عزم مصمم خود را برای ادامه کار با ایران به روش دیپلماتیک نشان داده است.لذا می توانیم بگوییم پس از روی کار آمدن باراک اوباما اسرائیل به سمت انزوای جهانی سیر خواهد کرد و همین عامل باعث شده است که صهیونیست ها آخرین تلاش ها را از همین حالا برای تثبیت جایگاه خود در عرصه های جهانی آغاز کنند.

از بعدی دیگر می توانیم این جنگ روانی را اهرمی برای فشار بر تهران برای کوتاه آمدن در مساله هسته ای بدانیم.در واقع بوش و تیم

نومحافظه کاران که آخرین روزهای کاری خود را در کاخ سفید سپری می کنند در صددند تا با ایجاد جو رعب و وحشت عرصه را بر مسئولان کشورمان تنگ کنند و بدین وسیله بر عزم راسخ مسئولان کشورمان مبنی بر عدم پذیرش شرط تعلیق برای ادامه گفتگوها فائق آیند.امری که به عنوان خط قرمز ایران در عرصه های بین المللی تعریف شده است.

اما مهمترین عاملی که می تواند پوشالی بودن ادعاهای غرب را مبنی بر حمله به تاسیسات هسته ای کشورمان معین کند قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی است.ایران به خوبی در دوران جنگ تحمیلی نشان داد که توانایی مقابله با هرگونه خطری را داراست.اما اکنون و پس از گذشت قریب به دو دهه از این جنگ ایران بسیار مستحکم و منسجم تر شده است و این در حالی است که نیروهای آمریکایی به دلیل جنگ های فرسایشی عراق و افغانستان و ارتش اسرائیل به دلیل شکست در جنگ با حزب الله لبنان در وضعیت بغرنجی به سر می برند و به کلی هیمنه ژوشالی خود را ازدست داده اند .در واقع محاسبات روی کاغذ نشان می دهد که احتمال وقوع جنگی تازه در خاورمیانه آنهم از سوی کاخ سفید و تل آویو تقریبا صفر است.حال آنکه مقامات ایران به خوبی روشن ساخته اند که با وقوع حمله احتمالی با آمادگی کامل از خاک پاک میهن دفاع خواهند کرد و این جسارت را با هدف قرار دادن منافع ایالات متحده در سراسر جهان پاسخ خواهند گفت.

در نهایت باید گفت ایران اسلامی در راه پراعوجاج و سنگلاخ خود تاکنون فراز و فرود های بسیاری داشته است و همین امر به خوبی موکد توانایی های همه جانبه کشورمان هست.لذا این سیل تبلیغاتی نیز نخواهد توانست بر اراده کشورمان تاثیر بسزایی داشته باشد .

محمد اسکندری