پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

ساعتی که خیلی زود تموم میشه


ساعتی که خیلی زود تموم میشه

زبان حال دانش آموزان نمازگزار

ساعتی که خیلی زود تموم میشه

ساعتی که همراه با صدای دلنشین اذان شروع میشه

ساعتی که همیشه انتظارشو می کشیم

ساعتی که متفاوت از ساعات دیگه مدرسه ست

ساعتی که دیگه ناظم مدرسه داد و سوت نمی زنه و هی بگه : آقا زنگه ، بدو کلاس، چرا بیرونید؟ زنگ خورد، نشنیدید؟ ...

ساعتی که برامون هرگز تکرار نمیشه ، هر چند هر روز برگزاره و تعطیلی نداره

ساعتی که همیشه یه حرف تازه برامون داره

ساعتی که بدها و خوبها نداره ، چون همه خوبن

ساعتی که به جای شنیدن جمله ی تکراری آقا بشین!! جمله: بفرمائید ، خیلی خوش اومدید میگن.

ساعتی که دلشوره سوال و جواب معلم رو نداریم ، چون همه بیستی هستند.

ساعتی که شیطونی کردنامون زیر سبیلی رد میشه و اصلا دیده نمیشه.

ساعتی که وقتی وارد کلاسش میشیم ، هر جا و پیش هر کی دلمون خواست می شینیم.

ساعتی که به جای روبرو معلم نشستن، در کنارش می شینیم.

ساعتی که هممون یه کلام هستیم

ساعتی که همه یه کاری توشدارند! بعضی ها تو گروه خادم الصلوهٔ ، بعضی یاوران صلوهٔ و بعضی تو گروه مکبران و موذنان و ...

ساعتی که همه ثانیه هاش شیرین و آموزندست.

ساعتی که هر روز امید برنده شدن تو یکی از مسابقاتش را داریم.

ساعتی که هر روز یه خبر خوب از برنامه های مدرسه می شنویم.

ساعتی پر از بوی عطر و عود و خاطره ها.

ساعتی که بدیهامون به رخمون کشیده نمیشه

ساعتی که آخرش میشه با آقای مدیر و دبیرا دست داد و خوش و-بش کرد.

ساعتی که تحمیلی نیست ، همه یاد میگیرن لبخند رو لباشون باشه و به هم احترام بذارن.

ساعتی که فاصله ها خیلی نزدیکه، نزدیک نزدیک ... .

ساعتی که همش درس با خدا بودن ، باهم بودن ، یاد هم بودن و ...

ساعتی که آخرش با بسته شکلات آقا مربی شیرین کام میشیم ، راستی نمی دونم چرا اینقدر خوشمزست؟!

ساعتی که تو اون دیده میشیم

ساعتی که احساس با ارزش بودن می کنیم

ولی ساعتی که خیلی زود تموم میشه، خیلی زود ... .

یدالله طاهری

مربی پرورشی مدرسه شاهد. ناحیه ۲ رشت