یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

فیلمسازی یا تمرین آزادی


فیلمسازی یا تمرین آزادی

کتاب «همزاد دوربین» از مجموعه مصاحبه هایی تشکیل شده که از ابتدای کار روبرتو برتولوچی , کارگردان سینما تا امروز با او صورت گرفته است این کتاب, کتابی جامع و چندبعدی است که در آن مطالب متنوع و متکثری درباره برناردو برتولوچی منتشر شده است

کتاب «همزاد دوربین» از مجموعه مصاحبه‌هایی تشکیل شده که از ابتدای کار روبرتو برتولوچی ، کارگردان سینما تا امروز با او صورت گرفته است. این کتاب، کتابی جامع و چندبعدی است که در آن مطالب متنوع و متکثری درباره برناردو برتولوچی منتشر شده است.

با خواندن بخش‌های مختلف این کتاب گاهی انسان به تناقضاتی درباره شخصیت و رویکرد این فیلمساز ایتالیایی می‌ر‌سد. شاهد این نکته ـ که البته یکی از جذابیت‌های این کتاب هم هست ـ پاسخ‌های مختلف برتولوچی به سوال‌های مشابهی است که در مقاطع مختلف از او پرسیده می‌شود.

گفتگوهای جمع‌آوری شده در این کتاب از ۱۱سالگی او و زمانی که شعر می‌سراید، آغاز می‌شود تا سال ۲۰۰۴ که آخرین ساخته‌اش «رویابین‌ها» در آمریکا اکران می‌شود، ادامه می‌یابد.

شعر، سیاست، روانکاوی، خانواده، خاطره و البته آزادی مفاهیمی‌ هستند که برتولوچی در پاسخ‌هایش به سوالات مختلف به آنها می‌پردازد. هر فیلم او زوایای مختلف و متعددی دارد و این زوایای مختلف گاهی آنقدر زیاد می‌شود که ذهنیت خود برتولوچی در پاسخ‌هایی که به مصاحبه‌کننده‌ها می‌دهد، مبهم و گیج‌کننده به نظر می‌رسد.

آزادی اما شاید نقطه مهمی‌ برای شروع باشد، چرا که او تمام مراحل فیلمبرداری و فیلمسازی را به عنوان فرآیندی از آزادی تحلیل می‌کند، گویی فرم و تجربه ساخت فیلم برای او از راه آزادی می‌گذرد و بداهه‌پردازی ناخوداگاهانه او در طول ساخت فیلم به نوعی آزاد کردن آن چیزی است که در درونش سرکوب و پنهان شده است.

برتولوچی در این مورد می‌گوید: «فیلم بایستی با آزادی عمل ساخته شود، حتی در لحظه خلق.» در گفتگو درباره «دنباله‌رو»، وقتی مرلین گلدین روزنامه‌نگار سایت اندساوند از او درباره دلیل تغییر فرم و سبک پیاپی او می‌پرسد، برتولوچی پاسخ می‌دهد: «به خاطر آزادی عملی است که در کار فیلمبرداری خودم را غرق آن می‌کنم.»

برتولوچی شاید در تاریخ سینما نمونه کامل یک سینماگر نخبه و چند وجهی باشد. او از یک طرف متاثر از دغدغه‌های کلان و جدی گداری (منظور ژان لوک گدار، کارگردان سینمای نوی فرانسه است)‌ است به همین خاطر ابتدای کارش در پی ارتباط با توده‌ها نیست.

از سوی دیگر علاقه او به ابهام نیز باعث می‌شود فیلم‌هایش چالش‌برانگیز و مواجه با آنها برای مخاطب به تجربیاتی سخت و خاص تبدیل ‌شود: «به طور کلی من ترجیح می‌دهم آنچه را مهم‌ترین است، در میان صداها و اعمال دیگر پنهان کنم» یا در ادامه همین گفتگو با لویی مارکورله و ژاک بونتمپز از کایه دو سینما بصراحت می‌گوید: «شفاف‌سازی شیوه کار من نیست.»

اما با وجود حفظ علاقه به ابهام و پیچیده‌سازی شخصیت‌ها در هزار توی روانکاوی، برتولوچی کم‌کم خاصیت توده‌ای سینما را در می‌یابد و آن را به یک مکالمه با مخاطب تشبیه می‌کند: «هر گفتگو ـ فیلم یک گفتگوست ـ تضمین حضور یک هم‌صحبت را در بر دارد... دوست ندارم تنهایی صحبت کنم و این کار را نمی‌کنم.»

دو تفکر مهم و تاثیرگذار در آثار برتولوچی در اکثر مصاحبه‌های کتاب محل مناقشه و بحث است. یکی روانکاوی و دیگری مارکسیسم. این دو تفکر که یکی دریافت و تبیین انسان و ناخودآگاهش و دیگری چگونگی حضور او را در اجتماع و مناسبات کلان و خردش برای برتولوچی قابل تحلیل می‌سازد، به هم پیوند می‌خورند.

برتولوچی با این دو تفکر دگرگون‌کننده قرن بیستم که پایه‌های تمدنی انسان را زیر سوال بردند در ۲ ساحت شخصی و اجتماعی درگیر می‌شود و از همین رهگذر، زندگی شخصی‌اش را به زندگی سیاسی پیوند می‌زند. او یک انقلابی دو آتشه است که بیش از آن‌که انقلاب را برای آزادی و نجات جمعی بخواهد آن را به مثابه درمانی برای خود می‌نگرد.

اگر گدار از انقلاب و سیاست یک امر فردی می‌سازد برتولوچی در پی نمایش وجهه سیاسی زندگی خصوصی است. اما این مساله در برتولوچی، طی یک فرآیند بود که آشکار شد.

او درباره تغییر خودش پس از حوادث سال ۱۹۶۸ می‌گوید: «دریافتم من انقلاب را نه به خاطر کمک به فقرا بلکه به خاطر خودم می‌خواستم... در انقلاب سیاسی به نوعی فردیت رسیدم.»

در جای دیگری درباره تفکراتی که زمانی روی او و همفکران و همکارانش بسیار تاثیر داشت با همین استدلال منتقدانه می‌گوید: «حماقت عظیم مائوئیست‌های جوان در خود شعار آنهاست «خدمت به مردم». شعار من «خدمت به خودم» است چون تنها با خدمت به خودم، قادر به خدمت به مردم هستم؛ یعنی جزئی از مردم بودن، نه خدمت به آنها.»

فیلم‌هایی نظیر «شریک»، «آخرین تانگو در پاریس» و «رویابین‌ها» نمایشی از نگرش سیاسی برتولوچی به زندگی روزمره و روابط خصوصی و نگاه روانکاوانه به عمل اجتماعی ـ سیاسی است. نمونه اولیه چنین تفکری در سینمای او دنباله‌رو بود. فیلمی‌ که با نمایش روانکاوانه ارتباط یک فاشیست با اطرافیانش موضع ناخودآگاه او را نمایش می‌داد. اما آخرین تانگو در پاریس ظرافتی که برتولوچی در نقد بورژوازی به خرج می‌دهد، بی‌نظیر است.

او با دقیق شدن در سبک زندگی بورژوازی و دلزدگی شخصیت‌هایش از آن، برساخت‌های نظام سرمایه‌داری را از عمیق‌ترین نقطه یعنی ذهن انسان و قسمت ناخودآگاهش به نقد می‌کشد. اولین سکانس فیلم «ماه» اثری که اواخر دهه ۷۰ ساخته شد آنقدر در نمایش ساخته شدن ناخودآگاه انسان دقیق بود که بیشتر از هر حس دیگری هراسناک می‌نمود، این فیلم به نوعی شاید مانیفست روانکاوانه برتولوچی به حساب بیاید.

رویابین‌ها شاید اوج پختگی برتولوچی درنمایش تربیت یک نسل توسط تحولات سیاسی متکی بر روان باشد، به طریقی که انگار حوادث می ‌۱۹۶۸ در فرانسه که منجر به انقلابی فرهنگی و درونی شد نوعی سیاست بر اساس ناخودآگاه و انقلابی روانکاوانه برای فروریزی سرکوب‌های جسمی‌ و روانی جامعه سرمایه‌داری بود.

اما برتولوچی همیشه می‌خواسته با مفاهیم درگیر باشد حتی به قیمت کمتر شدن خاصیت انضمامی ‌آثارش. در جاهایی از مصاحبه‌های متاخرترش او نشان می‌دهد که تنها این دو پرتوی سیاسی ـ روانکاوانه را برای بازشناسی شخصیت‌هایش کافی نمی‌داند.

گویی که تقلیل آنها به این دو مورد نوعی سلب زندگی و نادیده گرفتن حیات آنها به طور کامل است: «درک شخصیت‌های من با کمک روان‌شناسی قراردادی یا سیاست، تنها یک دید کلی و اجمالی از ساختار شخصیتی پیچیده آنها نشان می‌دهد که خود همین امر در پذیرفتن آنها به عنوان موجوداتی زنده در مقابل دوربین و جزئی قابل قبول از فیلم به من کمک می‌کند.»

او در ادامه پا را فراتر می‌گذارد و به نوعی نشان می‌دهد که در دوران متاخرتر کاری‌اش درکی بازتر و حسی‌تر از شخصیت پردازی و نمایش روابط انسانی پیدا کرده: «فهمیدم باید در میان روابطی که از طریق فیلم ایجاد می‌شود، به شیوه‌ای مستقیم و بدون ارجاعات عقلی و منطقی زندگی کرد.»

بدیهی است چنین کتابی به خاطر آن که حاصل جمع‌آوری مصاحبه‌های افراد متفاوت است، می‌تواند بازتاب‌دهنده یک عمر فعالیت هنری یک فیلمساز، فیلم‌ها و تفکرات او باشد.

همین باعث می‌شود کارنامه او توسط خودش مورد بازخوانی و اتفاقا نقد قرار گیرد و این اتفاق از درون مصاحبه ممکن می‌شود. مصاحبه ـ که بسیاری از هنرمندان سطحی داخلی تن ندادن به آن را نوعی فرهیختگی و ژست خاص می‌دانند ـ با ایجاد نوعی تضاد و چالش که در ذات گفتگوست، باعث می‌شود به نوعی اثر و مولف آن زاویه عمیق‌تری نسبت به کار و تفکر خود پیدا کنند. این مساله حیاتی در بیشتر گفتگوهای خواندنی کتاب همزاد دوربین قابل درک است.

کتاب همزاد دوربین؛ برناردو برتولوچی: مصاحبه‌ها، ترجمه سامی ‌آستان و سارا صلاحی است و توسط نشر چشمه منتشر شده است.

علیرضا نراقی