جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
آشنایی با دارالفنون
دارالفنون یکی از کهنترین بنیادهای آموزشی نوین ایران است که به کوشش میرزا تقیخان امیر نظام فراهانی، امیرکبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار بنیانگذاری شد.
این بنیاد در سال ۱۲۶۸ قمری/۱۲۳۱ خورشیدی/۱۸۵۱ میلادی، سیزده روز پیش از کشته شدن آن مرد بزرگ با هفت نفر آموزگار اتریشی و چند مترجم، که از میان دانشآموختههای فرستاده شده به فرانسه برگزیده شده بودند، بازگشایی شد.
دانشآموختههای دارالفنون، در دگرگون کردن چهرهی بازمانده از تمدن ایران، گسترش دانش در ایران و همچنین در انقلاب مشروطه، نقش چشمگیری داشتند.
● جنگهای بیدار کننده
در دوران قاجار جنگهای ایران و روس رخ داد که با شکست ایرانیان و از دست رفتن بخشهای زیادی از ایران همراه بود. البته آن شکست دردناک باعث شد که دولتمردان دلسوز و فرهیختگان جامعه آن روز به علت شکست ایرانیان آگاه شوند که همانا بیخبری از دانش و فن آن روزگار بود.
از این رو، عباس میرزا، نایب السلطنه، در سال ۱۲۶۶ قمری چند نفر و چهار سال پس از آن، ۵ نفر دیگر را برای فراگیری دانش به اروپا فرستاد. در همین سالها کارهای مهم دیگری انجام شد که زمینهی گسترش آموزش نوین را در ایران فراهم کرد.
از جمله، نخستین چاپخانه سربی در ۱۲۲۷ قمری در تبریز به کار افتاد؛ نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده شده به انگلیس، به نام کاغذ اخبار در ۱۲۵۳ قمری منتشر کرد و نخستین مدرسه به شیوهی امروزی با همت میرزا حسنخان رشدیه در ۱۲۵۴ قمری در ارومیه و در سال پس از آن، در تبریز کار خود را آغاز کرد.
● بنیانگذاری دارالفنون
بنیان گذاری دارالفنون مهمترین کار آموزشی در آن دوران بود که با کوشش میرزا تقیخان امیر نظام فراهانی، امیرکبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه قاجار انجام شد.
میرزا تقیخان در سال ۱۲۴۴ قمری، هنگامی که تنها ۲۲ سال داشت، همراه گروهی به سرپرستی خسرومیرزا برای پوزشخواهی از کشتهشدن گریبایدوف، کاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر کرده بود و در آنجا مدرسههای نوین، کارخانهها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دیده بود.
همچنین، در سال ۱۲۵۹ قمری سرپرست گروه ایرانی در نشست ارزنهالروم در خاک عثمانی بود و در سه سالی که در آنجا بود نیز با مدرسههای نوین عثمانی آشنا شد و حتی از فرصت بهره گرفت و جانداوودخان، مترجم نخست دولت ایران، خواست چند کتاب شناختهشدهی تاریخی، جغرافیایی و سیاسی را که خود برگزیده بود، به زبان فارسی برگرداند. این کتابها نیز بر آگاهی امیر از بنیادهای علمی غربی افزود.
پس از این که میرزاتقیخان به صدراعظمی ایران برگزیده شد و امیرکبیر نام گرفت، به جای آنکه به گسترش شهر و برآوردن برج و بارو و برافراشتن کاخ و کوشک بپردازد، در بنیانگذاری دارالفنون کوشید. [دارالفنون ۱۶۰ ساله شد]
ساختمان بنیاد آموزشی دارالفنون با معماری میرزا رضا مهندس باشی در بخشی از ارگ سلطنتی و زمینهای پیرامون آن پیریزی و کار ساختن آن از ۱۲۶۶ قمری آغاز شد.
کار ساخت و ساز بخش شرقی در ۱۲۶۷ قمری به پایان رسید و در همین سال بود که جان داوود، مترجم اول دولت، برای به خدمت گرفتن آموزگار به دربار امپراتور اتریش فرستاده شد.
کار ساخت و ساز دارالفنون در سال ۱۲۳۲ خورشیدی به پایان رسید. بر چهار سوی آن ۵۰ اتاق هماندازه، هر یک با چهار متر درازا و چهار متر پهنا، ساخته و بخشهایی از دیوار آنها را با گچبری و نقشهای زیبا آراسته بودند.
جلوی اتاقها ایوان بود و در میان حیاط نیز حوضی ساخته و پیرامون آن درختان و سبزه کاشته بودند.
آب قناتی بسیار گوارا، که با آب شاهی شناخته میشد، از لولهای زیرزمینی به فوارهی حوض جریان داشت و شاگردان برای نوشیدن از آن بهره میگرفتند. این بنا در سال ۱۲۶۶ خورشیدی به کوشش نیرالملک، وزیر علوم، اندکی گسترش یافت و چند اتاق و تالار بزرگ در آن ساخته شد.
● آغاز به کار دارالفنون
استادان اتریشی زمانی به تهران رسیدند که امیرکبیر از کار بر کنار شده بود و میرزا آقاخان نوری بهسردی و نامهربانی آنان را پذیرفت. [آغاز تبدیل دارالفنون به موزه]
دکتر پلاک، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته است:
ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنیهای درباریان و به ویژهی دسیسههای مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقیخان از کار بر کنار شده بود. ... اما همینکه امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساویهای بیچاره را من به ایران آوردهام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آنها را فراهم میکردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.
سرهنگ شیل(۱۸۷۱-۱۸۰۳)، که از سال ۱۲۲۸ تا ۱۲۳۲ خورشیدی وزیر مختار انگلیس در ایران بود، اعتمادالدوله را برانگیخت تا استادان اتریشی را به بهانهای بازگرداند و بهجای آنان استادان انگلیسی بخواهد.
هر چند میرزا آقاخان نوری با این کار موافق بود، اما ناصرالدین شاه زیر بار نرفت و جانداوودخان را که زمینه آمدن آن استادان را به ایران فراهم کرده بود، به حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.
از آنجا که جانداوودخان از کارمندان وزارت امور خارجه بود و قرارداد استخدام استادان اتریشی را از سوی وزارت خارجه تنظیم کرده بود، مدیریت و زمینهسازی برای آغاز به کار دارالفنون به وزارت خارجه سپرده شد.
از این رو، محمدعلیخان شیرازی، وزیر خارجه، با راهنمایی چند نفر از دولتمردان نزدیک ۱۰۰ نفر از فرزندان بزرگان قاجار، ثروتمندان و وابستگان دولتی را به عنوان نخستین شاگردان دارالفنون نامنویسی کرد.
سرانجام دارالفنون روز یکشنبه پنجم ربیعالاول سال ۱۲۶۸ قمری (۱۲۳۱ خورشیدی)، سیزده روز پس از کشته شدن بنیانگذار آن، کار آموزشی خود را آغاز کرد.
در آن روز ناصرالدینشاه پیش از رفتن به شکار به مدرسه آمد و جشن با شکوهی در حضور شاه و درباریان و استادان خارجی و ایرانی برگزار شد. نخستین درسی که آموزش آن در همان روز آغاز شد، مشق پیاده نظام بود و سپس آموزش رشتههای دیگر نیز آغاز شد.
در همان آغاز کار، نزدیک ۵۰ نفر دیگر نیز به شمار دانشجویان دارالفنون افزوده شد و به این ترتیب شمار آنان، که بیشترشان بین ۱۴ تا ۱۶ سال بودند، در سال نخست به نزدیک ۱۵۰ نفر رسید.
دارالفنون از آغاز به این نام خوانده نمیشد. در نامههای خصوصی و رسمی امیرکبیر از آن با نام مدرسه، مدرسه جدید، مدرسه نظامیه و مکتبخانه پادشاهی یاد شده است و نام مکتبخانه پادشاهی یا شاهی بیشتر به کار میرفته و در متن قرارداد ایران با استادان اتریشی نیز همین نام به کار رفته است. [مقاومسازی مدرسه دارالفنون، سال ۸۹ به پایان میرسد]
در روزنامه وقایع اتفاقیه سال ۱۲۶۷ قمری، نامهای تعلیمخانه و معلمخانه نیز آمده است. نام دارالفنون پس از آغاز به کار آن بنیاد آموزشی بر سر زبانها افتاد و به نظر میرسد نخستینبار محمدعلیخان، وزیر امور خارجه، در نامههایی که به برخی دولتمردان برای گزینش شاگردان دارالفنون نوشت، آن را به کار برده باشد. در روزنامه وقایع الاتفاقیه نیز نخستینبار در شماره سوم صفر ۱۲۶۸ به کار رفته است.
● استادان دارالفنون
در سال ۱۲۶۶ قمری، امیرکبیر جانداوودخان را به اتریش فرستاد تا چند استاد برجسته و توانا را به کار در دارالفنون فراخواند.
وی از جانداوودخان خواست ۶ استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینههای وابسته، برای ۶سال استخدام کند که حقوق سالیانه همه آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه رفت و برگشت آنها را نیز دولت ایران بدهد.
پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدنچی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالینه آن ۹ نفر رویهم از ۵ هزار تومان نگذرد.
در آن زمان فرانسوا ژوزف(۱۹۱۶-۱۸۳۰) امپراتور اتریش و مجارستان بود و جانداوودخان را به گرمی پذیرفت و او توانست هفت استاد اتریشی را به خدمت دولت ایران بگیرد.
با هر یک از استادان جداگانه قرارداد بسته شد که مادهی سوم و چهارم آن شایان توجه است.
بر اساس ماده سوم استادان اتریشی هر گونه شکایت خود را باید بدون واسطه دیگری به آگاهی دولت ایران برسانند و بر اساس ماده چهارم، آنان باید به آداب و رسوم و قانونهای ایران احترام بگذارند و خلاف آن انجام ندهند.
▪ استادانی که به ایران آمدند:
ـ دکتر ادوارد ژاکوب پولاک. او نخستین پزشک و جراح پزشکی نوین است که به خدمت دولت ایران درآمد و استاد پزشکی دارالفنون بود.
ـ کاپیتان زاتی، مهندس نظام و استاد هندسه بود، اما چون کم به مدرسه میآمد، میرزا ملکمخان به جای او هندسه آموزش میداد. زاتی در سال ۱۲۶۹ قمری در پی شیوع وبا در ایران، جان باخت و او را در کلیسای ارمنیها در محلهی دروازه به خاک سپردند. عبدالرسولخان، یکی از بهترین دانشآموختههای دارالفنون، مترجم او بود.
ـ کرشیش، به عنوان استاد توپخانه به دارالفنون آمد، اما چون تاریخ، جغرافیا و حساب و هندسه میدانست، این رشتهها را نیز آموزش میداد. او به کمک دانشجویان خود کتابهای زیادی نوشت یا ترجمه کرد.
ـ چارنوتا، استاد معدنشناسی بود و در پی همهگیری وبا در سال ۱۲۶۹ قمری جان باخت. نخست میرزا رضا کاشانی، که در زمان محمدشاه به اروپا رفته بود و سپس میرزا آقای تبریزی مترجم او بودند. او پیرامون معدنهای البرز برسیهایی انجام داد و به مازندران نیز سفر کرد. به سال ۱۲۷۰ قمری در تهران درگذشت.
ـ فوکاتی، شیمی و داروسازی را آموزش میداد. میرزا کاظم محلاتی، مشهور به محمد کاظمخان شیمی، برجستهترین دانشآموخته او بود که پایهگذار شیمی نوین در ایران است. میرزا رضای کاشی مترجم او بود.
ـ نمیرو، استاد سواره نظام و روشهای نظامی بود و همانند کرشیش پس از پایان قرارداد خود زمانی در ایران ماند. اندره خیاط اتریشی، که پیش از او به ایران آمده بود، مترجم او بود. در کار جراحی با دکتر پولاک همکاری داشت و بیماران را با اتر بیهوش میکرد.
ـ کاپیتان گومنز، استاد پیاده نظام و روشهای نظامی و مشاور امیرکبیر در اصلاح نظام بود. او برای دو سال به ایران آمده بود، اما چند ماهی پیش از پایان آن در آغاز ۱۲۶۹ قمری، استعفا داد و از ایران رفت.
امیرکبیر باهوشمندی و دوراندیشی به جای انگلیس و روسیه از اتریش آموزگار برگزید.
دکتر پولاک، که کتابی درباره سفرش به ایران نوشته، این دوراندیشی امیر را این گونه بیان کرده است:
نظر امیر آن بود که معلمان خارجی باید از مداخله در کارهای سیاسی مملکت پرهیز کنند و تنها به کار تدریس بپردازند. به همین ملاحظه از استخدام معلم روسی و انگلیسی و فرانسوی پرهیز کرد.
با این همه، امیر برای کامل شدن شمار استادان و تنظیم برنامهی درسی دارالفنون از بیگانگانی که در خدمت دولت ایران بودند، مترجمهای دولتی و نیز ایرانیانی که در بیرون از ایران آموزش دیده بودند، برای استادی یا مترجمی استادان خارجی بهره گرفت.
در سال ۱۲۷۳ قمری چند استاد فرانسوی به خدمت دارالفنون گرفته شدند: مسیو بنزک، مسیو پتی(استاد پیاده نظام)، مسیو نیکولا(معلم توپخانه)، مسیو یش(استاد زبان فرانسه) و دکتر تالوزان(استاد پزشکی).
از میان این استادان، دکتر تالوزان برای همیشه در ایران ماند و پزشک ویژه ناصرالدین شاه شد. او در سفرهای ناصرالدینشاه به اروپا از همراهان شاه بود و چون در سفر سوم میخواست چندی در پاریس بماند، دکتر فوریه را به جای خود به شاه معرفی کرد.
دکتر فوریه سه سال در ایران ماند و در بازگشت با اروپا کتابی با نام "سه سال در دربار ایران" نوشت و منتشر کرد.
تولوزان نیز در سال ۱۲۷۶ خورشیدی(۱۸۹۷ میلادی) در تهران درگذشت و در اکبرآباد دولاب به خاک سپرده شد. زبدهالحکمه، بدایع الحکمه، رسالهای در طب، رسالهای درباره طرز جلوگیری از بیماری طاعون و چند نوشته دیگر، از آثار اوست.
▪ برخی از استادانی که در سال ۱۲۸۸ قمری در دارالفنون به کار آموزش میپرداختند:
ـ میرزا رضا دکتر، استاد پزشکی فرنگی، میرزا عبدالوهاب حکیمباشی، استاد پزشکی ایرانی، ملا اسدالله، استاد زبان فارسی، میرزاعبدالغفار نجم الملک، استاد ریاضی، میرزا کاظم(شیمی)، استاد فیزیک و شیمی، میرزا علیاکبر کاشانی، استاد نقاشی، ملا محمدحسین، استاد زبان فارسی و عربی و پیشنماز، مسیو ریشارد(با نام میرزا رضاخان)، استاد زبان فرانسه، مادروسخان، استاد زبان روسی، مسیو تلبر، استاد زبان انگلیسی، مسیو ویلیه، استاد راهسازی و قلعهسازی، مسیو اندرهنی، استاد پیادهنظام.
● سازمان اداری و آموزشی
دارالفنون تا زمان آغاز به کار وزارت علوم، زیر نظر وزیر امورخارجه، میرزا محمد علیخان، اداره میشد.
عزیزخان سردار کل نخستین مدیر دارالفنون بود و این جایگاه پس از او به محمدخان امیرتومان رسید. ریاست این بنیاد آموزشی، که میتوان آن را نخستین دانشگاه نوین ایران دانست، در سال ۱۲۳۷ خورشیدی به علیقلی میرزا، اعتضاد السلطنه، واگذار شد که در سال ۱۲۴۰ خورشیدی، نخستین وزیر علوم ایران شد.
پس از دوران کوتاه مدیریت عزیزخان، رضا قلیخان هدایت(۱۲۸۸-۱۲۱۵ قمری) تا ۱۲۷۹ قمری زیر نظر وزیر علوم به اداره دارالفنون پرداخت و کارهای مهمی برای پیشرفت آن انجام داد.
او در لغت، فلسفه، حکمت، عرفان، شعر و ادب فارسی و تازی و تاریخنگاری چیره بود و کتابهای زیادی از او بر جای مانده است. سفرنامه خوارزم، انجمنآرای ناصری و بحرالحقایق از جملهی آنهاست.
پس از وی نیز دو پسرش، علیقلیخان، مخبرالدوله، و جعفرقلیخان، نیرالملک، به اداره دارالفنون پرداختند.
از آنجا که دارالفنون همواره یکی از سازمانهای زیر فرمان دربار به شمار میآمد و مدیران و استادان آن به پیشنهاد صدراعظم و فرمان ناصرالدین شاه برگزیده میشدند، بودجه آن نیز از خزانه سلطنتی پرداخت میشد و در سال آغاز به کار آن( ۱۲۶۸ قمری) ۷۷۵۰ تومان(در آن زمان یک لیره انگلیس دو تومان بود) و در سال ۱۳۰۷ قمری سیهزار تومان بود(در آن زمان یک لیره سه تومان ارزش داشت).
چون گاهی خزانه سلطنتی به شدن کاهش مییافت و اعتبار مالی نیز کفایت نمیکرد و گاهی پرداخت هزینههای مدرسه به دشواری انجام میشد، اعتضاد السلطنه، وزیر علوم، بر آن شد که درآمد ثابت و پابرجایی برای هزینه مدرسه بیابد.
از این رو از شاه خواست مالیات ملایر را به دارالفنون اختصاص دهد. این درخواست پذیرفته شد و این کار به شکوفایی بیش از پیش دارالفنون انجامید.
اعتضادالسلطنه کارهای مهم دیگری نیز در راستای شکوفایی بیش از پیش دارالفنون انجام داد.
او پیوسته از دارالفنون بازدید میکرد و حتی برای آنکه هیچگاه از رسیدگی به کار دارالفنون باز نماند چندان که میتوانست از سفرکردن پرهیز میکرد.
افزایش روزهای کار آموزشی و نظم بخشیدن به برنامهی روزهای تعطیل، از دیگر کارهای مهم او بود.
تا سال ۱۲۴۰ خورشیدی روزهای عید ملی و مذهبی، روزهای سوگواری، روزهای دوشنبه و جمعه هر هفته و روزهای ماه رمضان تعطیل بود و طی سال بیش از ۱۸۰ روز مدرسه باز نبود.
اعتضاد السلطنه تعطیلی روزهای دوشنبه و تعطیلات دیگر را محدود کرد. از این رو، روزهای کاری دارالفنون پس از کسر روزهای تعطیلات تابستانی و روزهای جشن نوروز، به یش از ۲۰۰ روز افزایش یافت.
● کارمندان اصلی دارالفنون
سرهنگ آجودان، سرهنگ تحویلدار، ناظر، کتابدار، مستوفی، حسابدار، رئیس الکتاب(احکامنویس)،خیاط ویژه، صحاف، نجارباشی و چند قراول
از سال ۱۲۷۲ قمری نیز کارمندی به نام روزنامهنگار افزوده شد که همه رویدادهای مهم روزانه مدرسه را در دفتری مینوشتند و نگهداری میکردند.
در آن دفترها، که برخی آنها در کتابخانه ملی نگهداری میشود، حضور و غیاب معلمان، درسهایی که میدادند، غیبت شاگردان، جریمهها، درگیریها، بازدیدهای سرشناسان و هر چه که به نظر مدیران و گردانندگان مدرسه مهم به نظر میرسید نوشته میشد.
همچنین، با فرمان ناصرالدین شاه در هر سال چند بار گزارشهایی از چگونگی پیشرفت دانشجویان تنظیم میشد و در روزنامهی وقایعالتفاقیه به چاپ میرسید.
در گوشه شمال شرقی مدرسه تالار بزرگی برای نمایش ساخته بودند که موسیو لمر، استاد موسیقی و میرزا علیاکبرخان نقاشباشی، مزین الدوله، نمایشهایی در آن اجرا کردند.
همین مزینالدوله درسهای نظری موسیقی را که لومر به زبان فرانسوی نوشته بود به زبان فارسی برگرداند و نخستین کتاب موسیقی نظری(تئوری موسیقی) را به روش پرسش و پاسخ به دو زبان فرانسه و فارسی تنظیم و در سال ۱۳۰۱ قمری در چاپخانه دارالفنون به جاپ رساند.
همچنین دارالفنون عکاسخانهی خوبی نیز داشت و در دفتر رویدادهای روزانهی مدرسه به سال ۱۳۰۶قمری نوشته شده است که از مظفرالدین میرزا در همان عکاسخانه عکس گرفته شده است.
دارالفنون چاپخانه نیز داشت و محمد حسنخان اعتمادالسلطنه پسر حاجی علیخان فراشباشی، مامور قتل امیرکبیر تا زنده بود بر این چاپخانه نظارت داشت و بیاجازهی او هیچ جزوه یا کتابی چاپ نمیشد.
در همین زمان مسوول چاپخانهی دارالفنون را که بدون اجازهی او جزوهای به زبان ارمنی در ستایش امیرکبیر چاپ کرده بود، به فلک بستند و چوب زیادی به پایش زدند.
همچنین، ناصرالدین شاه، که از نشر افکار آزادیخواهی میان مردمان بهویژه جوانان سخت بیمناک بود و به همین سبب از گشودن کلاسهای رشته حقوق و سیاسی و تاریخ در دارالفنون به شدت جلوگیری میکرد، فرمان داد کتاب شیرین و پندآموز تلماک، اثر دانشمند فرانسوی، که میرزا علیخان ناظمالعلم(۱۳۱۷-۱۲۶۷ قمری)، استاد توپخانه و از بنیانگذاران فرهنگ نوین ایران، از فرانسه به فارسی برگرداند و چاپ کرد بود را به دلیل آنکه در جاهایی از آن به آیین کشورداری و شرایط پادشاهی اشارههایی داشت، در زیرزمینهای مرطوب دارالفنون انبار کردند تا بپوسد و تباه شود.
● برنامههای آموزشی
▪ شاخههای آموزشی کهنترین بنیاد آموزشی نوین ایران:
پیادهنظام، سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانشناسی. با این همه، زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا، در همهی این شاخهها آموزش داده میشد. سپس، زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی نیز در برنامه آموزشی دارالفنون وارد شد.
شاگردان هر کدام از رشتههایی آموزشی، پوشش ویژهای داشتند که رشتهی آموزشی آنان از روی آن شناخته میشد و کمکهزینهی ماهانه و سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی دریافت میکردند.
سالی سه بار آزمون برگزار میشد و شاگردانی که در آزمونهای مدرسه رتبههای برتر را به دست میآوردند و استادانی که در راه آموزش آنان کوشش کرده بودند، در حضور شاه نشان سلطنتی میگرفتند و دریافتی ماهانهی آنان را افزایش میدادند.
آن آزمونها سالی سه بار برگزار میشد. استادان و شاگردان کمپیشرفت نیز بازخواست و گاهی اخراج میشدند برای مثال بر اساس گزارش روزنامهی وقایع التفاقیه به سال ۱۲۷۸ قمری، رضاقلیخان، مدیر دارالفنون، محمدحسن خان قاجار، از شاگردان، و مسیو بنزک از استادان و بسیاری دیگر، نشان طلا دریافت کردند.
در دفتر روزانهی مدرسه به سال ۱۳۰۱ قمری نیز آمده است که یکی از شاگردان در پی غیبت و کوتاهی در کار آموزش از مدرسه اخراج شد و شاگرد دیگری نیز چند روز زندانی شد.
برای آنکه همه کسانی که در یک رشته تحصیل میکردند در یک سطح آموزشی قرار گیرند و برخی بر اثر سستی یا کمتوانی ذهنی از دیگران پس نمانند، شاگردانی را که توانایی و پیشرفت بیشتری داشتند وادار میکردند به آنان درسهای نخوانده یا نیاموخته را بیاموزند.
اینان اگر در پیشرفت شاگردانی که به ایشان سپرده شده بود کوشش میکردند، پاداش میگرفتند و اگر در این کار سستی میکردند، تنبیه میشدند.
برخی از این رشتههای به کارگاه و کار در بیرون نیاز داشت که آرامآرام شرایط آن فراهم شد.
برای نمونه، در سال ۱۳۰۴ قمری ساختمان بزرگ آزمایشگاه شیمی و معدن به پایان رسید.
در آن آزمایشگاه کورههایی برای ذوب فلز ساخته بودند و دانشجویان و استادان به برخی کارهای شیمیایی میپرداختند.
به نوشتهی شماره ۱۰۲ روزنامه وقایع الاتفاقیه به سال ۱۲۶۹ قمری، برخی از دانشآموختههای دارالفنون موادی مانند نمک فرنگی، سولفات دوزنگ، اکسید دورنگ، سولفات دوفر، استات دو پتاس، سیزات دوفر، اکسید دو پتاس، نیترات دراژان و کربنات دو پتاس را میساختند.
میرزا کاظم محلاتی(شیمی)، که زمانی را نیز در فرانسه آموزش دیده بود، ادارهی آزمایشگاه شیمی و فیزیک را بر عهده داشت.
مسیو کرشیش اتریشی، که معلم توپخانه و ریاضی بود، نیز کارهای عملی خوبی همراه دانشجویان خود انجام داد.
در سال ۱۲۷۵ قمری، نخست بلندی کاخ ناصرالدین شاه را از سطح تهران و سپس بلندی کوه دماوند و برخی جاهای دیگر را مشخص کردند. در همان سال طی سه ماه نقشه تهران را کشیدند بنا به فرمان شاه ۱۲۰۰ نسخه از آن ساختند.
همین کرشیش به کمک دانشجویان خود دستگاه فرستندهی تلگراف ساخت که آغازی برای گسترش ارتباط از راه دور در ایران بود.
نخستین کارآموزی بالینی دانشجویان دارالفنون درآوردن سنگ مثانه از بیماری در محلهی سنگلج بود که گزارش آن در روزنامه وقایه اتفاقیه به سال ۱۲۶۹ قمری به چاپ رسیده است.
با این همه، درس کالبدشناسی تا سال ۱۲۷۰ قمری/۱۲۳۲ خورشیدی به صورت نظری بود و جز اسکلت و برخی ابزارهای آموزشی ساده چیز دیگر نبود.
تا آن زمان استادان دارلفنون اجازهی کالبدشکافی نداشتند و در آن سال یکی از بیگانگان درگذشت و چون مرگش مشکوک بود، به درخواست بازماندگانش از سوی دکتر پولاک و در حضور شاگردان پزشکی دارالفنون کالبدشکافی شد.
سالها پس از آن، بارنهئود، استاد زبان فرانسه، پیش از مرگش پیکر خود را به مدرسه دارالفنون فروخت و با پول آن بر شکوفایی کتابخانه خود، که در تهران بر پا کرده بود، افزود.
به این ترتیب، دانشجویان دارالفنون برای نخستینبار با پیکر او درس کالبدشناسی را به صورت عملی آموختند.
تا زمانی که مردم تهران به خواندن روزنامه عادت نکرده بودند، ریاست دارالفنون بهناچار در پایان تعطیلات تابستان با کمک مستخدمان مدرسه شاگردان را از بازشدن کلاسها و آغاز کار آموزشی آگاه میکرد.
اما پس از این که شمارگان روزنامه بیشتر شد و مردم به خواندن روزنامه روی آوردند، خبر بازگشایی مدرسه در روزنامه میآمد و از این راه از شاگردان برای نامنویسی در کلاس اول و ادامه تحصیل در کلاس بالاتر خواسته میشد.
شاگردان باید دو ساعت برآمده از روز به مدرسه میآمدند و حضور و غیاب انجام میشد. اگر غایبین پس از یک ساعت دیگر به مدرسه وارد نمیشدند، در پی آنان میفرستادند و سپس کار آموزشی آغاز میشد.
نزدیک ظهر زنگ نهار زده میشد و دانشجویان به اتاقهای ویژه خود میرفتند و فراشها از آشپزخانه برای آنان نهار میآوردند.
پس از خوردن نهار همهی دانشجویان برای برپایی نماز ظهر به نمازخانه فراخوانده میشدند و فراشان به فرمان ناظم مدرسه به همهی اتاقها سر میزدند تا کسی از نماز دور نمانده باشد.
● فراز و فرود
دارالفنون در دوره نخست، هر چند از وجود بنیانگذار هوشمند و دلسوز خود بیبهره بود، اما بنیانگذاری درست و توجه ناصرالدین شاه به آن بنیاد علمی باعث شکوفایی آن و پیشرفت توانمندیهای علمی ایرانیان شد.
دلیلهای زیادی در دست است که ناصرالدینشاه به پیشرفت دارالفنون توجه داشت. او پیوسته از مدرسه بازدید میکرد و در جریان پیشرفت دانشجویان قرار میگرفت.
او تنها نگران پیشرفت آگاهی سیاسی ایرانیان بود و از انتشار کتابهایی که آگاهی سیاسی مردم را بالا میبرد بیم داشت و جلوی آن را میگرفت.
برای نمونه، زمانی که مخبرالدوله را به جای اعتضادالسلطنه به وزارت علوم گماشت به او گفته بود: "وزارت علوم را باید اداره کنی، اما از آن کتابها نباید بخوانند ..."
با این همه، دارالفنون اثر فرهنگی خود را بر جامعه ایرانی گذاشت و گسترش دانش نوین در جامعه ایرانی نشان داد که همه آنچه از پیشینیان بیان میشود درست نیست و باید به اندیشههای تازهتری نیز توجه داشت.
دانشآموختههای دارالفنون، که با همکاری استادان اروپایی خود به ترجمه و نگارش کتابهای درسی و غیردرسی پرداختند، چشم ایرانیان را به روی جهان در حال گسترش دانش نوین باز کردند و از این راه به طور غیرمستقیم در دگرگونیهای اجتماعی آن دوران نقش آفریدند.
برخی از آنان به اروپا فرستاده شدند و پس از آموزشهای تکمیلی به ایران بازگشتند و از نخستین روشنفکران و نوخواهان ایرانی شدند و در جنبش مشروطه نقش آفریدند.
البته، این نوخواهی گاهی به زیادهروی گرایید و برخی از آنان بر هر چه ظاهر کهنهای داشت پشت و پا زدند.
● دارالفنون امروزی
هشتاد سال پس از آغاز به کار دارالفنون، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی وزارت فرهنگ از مهندس مارکوف روسی خواست بنای دارالفنون را بازسازی کند.
مارکوف دارالفنون را بر اساس آمیزهای از معماری عصر هخامنشی و صفوی بازسازی کرد و به جز چند بخش محدود مانند حیاط و آبنما و ایوان حیاط شمالی، همه بخش ها را دگرگون کرد. این بنا از آن پس یکی از دبیرستانهای پیشرو و شناخته شده تهران شد.
پس از انقلاب، آموزش و پرورش کاربری دارالفنون را از دبیرستان به مرکز آموزش تربیت معلم، خوابگاه و مرکز آموزش های ضمن خدمت تغییر داد و در ۱۳۷۵ آن را بست.
دارالفنون در تاریخ ۲۵/۴/۱۳۶۷ به شماره ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد و در سال ۱۳۷۸ بنا شد جایگاه اسناد آموزش و پرورش ایران شود.
دارالفنون با عنوان "گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش"، که زیر مجموعه پژوهشگاه آموزش و پرورش به شمار میآید، کارهای فرهنگی و پژوهشی خود را آغاز کرده است.
گردآوری و نگهداری سندهای آموزش و پرورش ایران در ۱۵۰ سال گذشته، فهرست کردن مقالهها و گزارشهایی که پیرامون دارالفنون در روزنامههای دوران قاجار چاپ شده است، تنظیم و نشر زندگینامه فرهیختگان دارالفنون و برگزاری همایشها و سخنرانیهایی پیرامون دارالفنون و جایگاه آن در تاریخ معاصر ایران، از جمله کارهای دارالفنون امروزی است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست