یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آمریكا و انتخابات ایران


انتخابات, پدیده ای است كه این روزها به ابزار برنده ای در دست دولتمردان آمریكایی تبدیل شده است

از انتخابات افغانستان بعد از سرنگونی رژیم طالبان تا انتخابات عراق و از انتخابات براندازانه گرجستان تا انتخابات جنجال برانگیز اوكراین، آمریكایی ها راهكار تغییر جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه، آسیای مركزی و قفقاز را در پیش گرفته اند. در چنین فضایی قرار است نهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شود. كمتر از ۹ هفته دیگر مردم ایران به پای صندوق های رای خواهند رفت تا ششمین رئیس جمهوری اسلامی ایران را انتخاب كنند. شرایط حساس داخلی و خارجی و همزمانی آن با مهمترین پرونده سیاسی چند دهه اخیر ایران در خصوص فعالیت های هسته ای، انتخابات ۲۷ خردادماه را از اهمیت دوچندانی برخوردار كرده است. در این میان نگاه دولتمردان ایالات متحده آمریكا به انتخابات ریاست جمهوری ایران می تواند زمینه ساز تحولاتی در آینده باشد.

خواست آمریكا

برگزاری «انتخابات آزاد» در ایدئولوژی رسالت محور جورج دبلیو بوش و مشاورانش كه از آنان با عنوان محافظه كاران نوین یاد می شود از اهمیت خاصی برخوردار است.بوش محافظه كار در دور دوم ریاست جمهوری خود بیش از آنكه به راستگرایانی نظیر رونالد ریگان و یا ریچارد نیكسون شبیه باشد، پا در جای پای قهرمانان لیبرالیسم می گذارد، قهرمانانی نظیر ودروو ویلسون و جیمی كارتر كه برقراری صلح و ثبات و همچنین حراست از حقوق بشر و دموكراسی را سرلوحه خود قراردادند. این دو رییس جمهوری دموكرات آمریكایی منشا ناامنی و تهدیدها علیه منافع ملی ایالات متحده را وجود حكومت های دیكتاتوری و مستبد می دانستند. از این رو ویلسون طرح ۱۴ ماده ای خود را پس از جنگ جهانی اول مطرح و كارتر نیز فضای باز سیاسی و احترام به حقوق بشر را از متحدان خود طلب كرد.

اكنون نوبت به یك رییس جمهوری جمهوریخواه رسیده است كه اشاعه دموكراسی از طریق برگزاری «انتخابات آزاد» را در صدر برنامه های منطقه ای و جهانی خود قراردهد. اندیشمندان نومحافظه كار آمریكایی معتقدند تا زمانی كه حكومت های مستبد و اقتدارطلب منابع ثروت و قدرت را در دست دارند و اجازه نمی دهند فعالیت های گروه های سیاسی از طریق شیوه های مسالمت آمیز و آشكار ادامه یابد، خاورمیانه محل زایش افراط گرایی، تروریسم و یا آنچه آنان اسلام ستیزه جو می خوانند، خواهد بود. به همین دلیل در طرح كلان آمریكا برای خاورمیانه، رژیم طالبان به رغم فوایدی كه در دهه ۱۹۹۰داشت جای خود را به حكومت برگرفته از آرای عمومی حامد كرزای در ابتدای قرن حاضر داد. اشغالگری در عراق به لباس انتخابات عمومی درآمد و میراث پردردسر ابوعمار از طریق انتخابات به محمود عباس رسید. روند آرام تغییرات از طریق انتخابات در فلسطین، كویت، عربستان سعودی و به تازگی در مصر، در منطقه آسیای مركزی و قفقاز با وجه براندازانه ظهور كرد. ادوارد شواردنادزه و لئونید كوچما با اینكه به عنوان چهره های غربگرا شناخته می شدند، اما از آنجا كه غربگرایی را با اقتدارگرایی در هم آ میخته بودند، با شیوه انتخابات به زیر كشیده شدند. الگوی سرنگونی اسلوبودان میلوشوویچ در یوگسلاوی چند سال بعد در گرجستان و اوكراین تكرار شد. اگرچه تحولات سیاسی قرقیزستان كه به سرنگونی عسگر آقایف منجر شد از جنس تحولات گرجستان و اوكراین نبود، اما در همین جابه جایی عامل «انتخابات» نقش ایفا كرد.با توجه به استراتژی جدید آمریكا برای بهره گیری از فرایند انتخابات با هدف تاثیرگذاری بر تحولات داخلی كشورهای منطقه، واشنگتن تكرار این الگو را در ایران خواستار است.

حتی تندروترین و افراطی ترین لایه های قدرت در واشنگتن نظیر مایكل لدین و داگلاس فیث به نتیجه بخش بودن اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران اطمینان ندارند. درگیری های آمریكا در عراق و همچنین هزینه فوق العاده سنگین سیاسی، نظامی و اقتصادی حمله به ایران موجب شده است راهكار برخورد نظامی حداقل در میان مدت از دستور كار دولتمردان آمریكایی خارج شود، هرچند كه با وجود این مشكلات چنین طرح هایی همچنان «روی میز» باقی خواهند ماند.حال كه تهدید به تحریم های شدیدتر و یا حتی بكارگیری قوه قهریه نتوانسته است در مواضع تهران درباره موضوعات حساس منطقه نظیر فعالیت های هسته ای، حمایت از جنبش فلسطین و پذیرش رسمی روند صلح خاورمیانه تغییری ایجاد كند، استفاده از كارت انتخابات می تواند برخی از مشكلات آمریكا در منطقه را حل كند. بهترین وضعیت برای آمریكائیان با استناد به مقالات و سخنرانی های منتشرشده از آنان مشاركت اندك ایرانی ها در انتخابات ریاست جمهوری، بروز اختلافات عمیق میان جناح های قدرت در ایران، به راه افتادن جنبش نافرمانی مدنی در ایران و احیانا رویارویی حاكمیت با مردم بر سر انتخابات است.

بی تردید وقوع هریك از این سناریوها می تواند قدرت مانور تهران در مورد مسایل هسته ای، خاورمیانه و عراق و ترتیبات امنیتی خلیج فارس را كاهش دهد.البته اگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران به حذف قطعی یك جناح از حاكمیت، بریده شدن آنان از نظام و روی آوردن آنان به قدرت های خارجی بیانجامد، بهترین شرایط برای آمریكایی ها مهیا شده است. واشنگتن در سالهای اخیر تقریبا امید خود را از اپوزیسیون خارج از ایران از دست داده است و نمی تواند همچون عراق و یا افغانستان از گروه های اپوزیسیون برای ساقط كردن نظام سیاسی ایران بهره گیرد.بنابراین در یك نتیجه گیری كلی می توان گفت برگزاری یك انتخابات جنجالی، پرسروصدا و پراختلاف كه در آن موضوعاتی نظیر نحوه رد صلاحیت نامزدها به «نافرمانی مدنی» مردم ایران علیه حاكمیت منجر شود، مطلوب ترین گزینه برای دولتی خواهد بود كه در استفاده از گزینه های نظامی، سیاسی و اقتصادی علیه تهران با بن بست مواجه شده است.

تحت فشار قراردادن رئیس جمهوری بعدی ایران برای صرف نظركردن از برنامه های هسته ای از دیگر اهداف ضروری آمریكا در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۷ خردادماه خواهد بود. برخی از تحلیلگران سیاسی در آمریكا اعلام داشته اند تا زمان انتخابات ریاست جمهوری جدید در ایران، امكان دستیابی به یك توافق جامع در خصوص فعالیت های هسته ای ایران وجود نخواهد داشت. آمریكایی ها امیدوارند رییس جمهوری بعدی ایران دستور توقف كامل چرخه سوخت هسته ای و غنی سازی را صادر كند.

تصمیم ایران

اگر این فرضیه كه آمریكایی ها به دنبال پیش بردن جامعه ایرانی به سوی تحولاتی نظیر انقلاب مخملی گرجستان و یا انقلاب نارنجی اوكراین هستند، صحت داشته باشد، بنابراین هر اقدامی كه بتواند مانع تحقق چنین برنامه هایی باشد، باید در دستور كار دولتمردان ایرانی قرار گیرد.به عبارت دیگر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به شیوه ای كه بتواند مشاركت مردم را افزایش دهد و نه كمتر از سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ مردم را به پای صندوق های رای بیاورد، اصلی ترین دغدغه حاكمیت باید باشد. حضور نامزدهای همه جریان های سیاسی و اجتماعی و پرهیز از ردصلاحیت های جنجال برانگیز در شورای نگهبان می تواند موجب برگزاری یك انتخابات آرام و به دور از جنجال های سیاسی باشد. نباید فراموش كرد كه در گرجستان و اوكراین، زمانی جریان های غربگرا با كمك مؤسسات آمریكایی توانستند قدرت را در دست بگیرند كه اكثریت مردم به روند برگزاری انتخابات اعتراض كردند و به خیابان ها ریختند.البته نقطه قوتی كه در ایران وجود دارد این است كه حتی تندروترین منتقدان شورای نگهبان همچنان به كلیت نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقاد دارند و به هیچ وجه خواهان كشاندن پای خارجی ها به تحولات داخلی نیستند. تجربه انتخابات مجلس هفتم نشان داد كه جناح منتقد شورای نگهبان به اقداماتی بیش از تحصن دست نخواهد زد و از نافرمانی مدنی علیه كلیت نظام حمایت نخواهد كرد.اما این موضوع سبب نخواهد شد كه در آینده نیروهای اجتماعی درباره آنچه شیوه ناصحیح برپایی انتخابات می دانند، سكوت كنند. از هم اكنون شواهد متعددی از توجه خاص محافل آمریكایی و اروپایی به نیروهای اجتماعی نظیر معلمان، كارگران، دانشجویان و زنان نمایان شده است. تشویق این گروه ها به اقداماتی مغایر با مصالح نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران تحت پوشش حمایت از دموكراسی و یا برگزاری انتخابات آزاد یكی از برنامه های جدید و مشخص موسسات و مراكز تحقیقاتی و تصمیم سازی آمریكا به شمار می آید. از این رو احترام به خواست های صنفی و یا بعضا سیاسی این گروه ها در حاكمیت می تواند از غلتیدن گروه های اجتماعی به تمایلات القاشده از خارج از كشور جلوگیری كند.



همچنین مشاهده کنید