سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

انسداد دموکراسی خواهی اصلاحات


انسداد دموکراسی خواهی اصلاحات

استراتژی اصلاحات برای عدم شرکت در انتخابات, سوای از اینکه کنشی مسبوق به سابقه است, به دلایلی که در ادامه گفته خواهد شد, موجبات تضعیف و پراکندگی اصلاحات را نیز فراهم خواهد کرد

استراتژی اصلاحات برای عدم شرکت در انتخابات، سوای از اینکه کنشی مسبوق به سابقه است، به دلایلی که در ادامه گفته خواهد شد، موجبات تضعیف و پراکندگی اصلاحات را نیز فراهم خواهد کرد. اثرات سوئی که تحریم مشروط و غیرمشروط انتخابات برای اصلاح طلبان دارد موجبات صورت بندی «مطالبات نوی سیاسی» را برای بخشی از نظام اجتماعی این جناح فراهم خواهد کرد که همین امر نیز به انزوای اصلاح طلبان کمک می کند.

- بحثی در باب انفصال نظام اجتماعی اصلاحات از ساخت سیاسی این جریان

بعد از برگزاری مجلس ترحیم تدریجی اصلاحات در ابعاد فرهنگی و اقتصادی در دوران حکومت ۸ ساله «دگراندیشان»، ادعای این جریان به تکیه بر پایگاه اجتماعی حداکثری قرار گرفت تمام آموزه اصلاحی در ایران بعد از ۱۳۸۴ را تکیه بر این پایگاه حداکثری مردمی (و البته ادعایی) تشکیل می داد.

اما این گزاره ادعایی چندان تداوم نداشت و با انتخابات دهم ریاست جمهوری و طرح ماجرای نخ نما شده انقلابهای مخملی یعنی «شکل گیری تقلب نهادینه توسط نظام سیاسی» و انتظارات حداکثری از قانون اساسی، موجبات ترک خوردگی پایگاه اجتماعی این جریان سیاسی را در ساخت سیاسی کشور فراهم کرد. همین مقوله تصور «تفکر خارج از نظام و قانون اساسی» را تصدیق کرد. به گونه ای که جدایی اصلاحات از پایگاه اجتماعی این جریان روند رو به پراکندگی، تضعیف، کم رنگی و حتی بی رنگی این جریان را سریع تر به پیش برده و می برد. شاید اگر تحریم انتخابات صورت نمی گرفت این جمله در سطح تصور باقی می ماند و هیچ گاه به تصدیق نمی رسید، ولی به پنج دلیلی که به ذکر آن خواهیم پرداخت، جدایی موضع گیری های سیاسی اصلاحات از پایگاه اجتماعی این جریان، نه تنها به بازتولید مشروعیت اصلاحات کمک نخواهد کرد، بلکه موجبات انسداد بیشتر دموکراسی خواهی این جریان را نیز فراهم خواهد کرد.

- احتمال تبدیل شدن به اپوزیسیون خارج از نظام: از پیگیری سیاست اعمال «تغییرات تدریجی در نظام سیاسی و تهدید حاکمیت به نفع حاکمیت دوگانه» سعید حجاریان گرفته تا سیاست به قرض گرفته شده تغییرات در «ساختارهای منتهی به شخصیت ایرانی» خاتمی جزو پیگیری مطالبات حداقلی اصلاح طلبان بوده است. همچنین اعمال «سیاست تحلیل گفتمان» تاجیک اول و سیاست خرد، سیاست سوپرمارکتی، اینترنتی و سیاست «کوچک زیباست» از تاجیک دوم همه و همه نشان دهنده شعارهای حداقلی برای اعمال انتظارات حداقلی (حداقل ممکن) در میان اصلاح طلبان بوده است. اما بسته نابخردانه تحریم انتخابات و اعمال شعار حداکثری در حالی مطرح می شود که انتظارات حتی برای حداقل بودن نیز تردیدهایی به همراه خود داشته و دارد. پیگیری سیاست نفی مطلق که در چارچوب گفتمان تحریم انتخابات به عنوان مجرا و آماج بسترسازی دموکراتیک مطرح می شود، تنها در شرایط انقلابی توان پاسخگویی دارد نه شرایط آرامش و ثبات دموکراتیک. قدر مسلم کاربرد شعارهای حداکثری به دلیل عدم مطابقت با واقعیت های اجتماعی اصلاحات را به سمت خروج از نظام روانه خواهد کرد. چرا که نه تنها واقعیات سیاسی فعلی ایران با این شعارها هماهنگ نیست. بلکه انتظارات عمومی نیز چنین پیش نمی رود. تاریخ هیچ نظام سیاسی موید تطابق شعارهای حداکثری نفی مطلق و ادبیات تحریمی با بسیج گری نبوده و نیست.

- تجمع پارادوکسیکال بی عملی و کنش سیاسی: عدم شرکت در انتخابات یا تحریم مشروط یا غیرمشروط انتخابات نمود بارز بی عملی سیاسی در پروژه دموکراسی خواهی بوده و هست. این گزاره و پی گیری آن توسط جناح اصلاحات با گزاره دیگر این جناح یعنی تلاش برای حضور حداکثری در فضای سیاسی ایران (ادعا برای داشتن مطبوعات اصلاح طلب زیاد، تشکل های دانشجویی منتقد و احزاب مستقل) جمعی پارادوکسیکال است. به عبارتی تظاهر به تلاش برای گذار به دموکراسی با بی عملی در مهم ترین رکن دموکراسی یعنی انتخابات جمعی متناقض است که پایگاه حداقلی اجتماعی این جناح را دچار یأس خواهد کرد و بدون تردید این جناح را در انسداد دموکراسی خواهی کمک خواهد کرد.

- انفصال اصلاحات در معادله بازی با دیگر نیروهای سیاسی: اگر به تز موجود در جامعه شناسی سیاسی کلاسیک مقید باشیم که نیروهای سیاسی برخاسته از شکافهای اجتماعی و اقتصادی هستند و اصلاحات را نیز نیروی سیاسی که در دهه ۷۰ با وزنه سنگین سیاسی به عرصه اجتماعی و سیاسی ایران قدم گذاشت قلمداد کنیم، بی تردید عدم حضور در معادله بازی سیاسی به انفصال آن ها در این معادله از سایر نیروهای سیاسی کمک خواهد کرد. بی تردید آگاهی اجتماعی، کنش اجتماعی، خیزش مدنی و سازماندهی سیاسی از اصلاحات گرفته خواهد شد و به این دلیل که حیات جمهوری اسلامی بر انتخابات آزاد بنا شده است سایر نیروهای سیاسی از حالت انفعال به فعال تبدیل خواهند شد و تحریم انتخابات- انتخابات به عنوان پروژه ای که مهم ترین تغییرات سیاسی و اجتماعی کشور در آن ایام ایجاد می شود و آرایش های سیاسی پیرامون آن شکل می گیرد این جناح را به طور خودکار از عرصه سیاسی کشور خارج می کند و همین به انسداد دموکراسی خواهی آنها یاری خواهد کرد.

- دور شدن از تز اصلی اصلاحات: تز اصلی اصلاح طلبان یعنی «پیروزی اصلاحات، حتی در صورت شکست در انتخابات» به دلیل کاربست پروژه بسته بندی شده تحریم انتخابات زیر سؤال رفته و همین اساس و فلسفه وجودی اصلاحات را به خطر خواهد انداخت، که موجبات قهر عمومی برای بازتولید مشروعیت این جریان خواهد شد که همین امر به تمامیت خواه شدن آن کمک خواهد کرد.

- از بین رفتن منطق انتخابات : دموکراسی خواهی بدون شرکت در انتخابات مانند صحبت کردن از شطرنج بدون وجود مهره ها است حتی مارکسیست ها نیز انتخابات را تحریم نمی کردند چرا که آن را عامل حذف خویش قلمداد می کنند و بنابر این عدم استفاده از فرصت انتخابات از یک سو بسترهای شرکت در فرآیند تصمیم سازی را از آنها خواهد گرفت و از دیگرسو آن ها را به سمت خشونت و «نافرمانی مدنی» پیش خواهد برد. گذار به نافرمانی مدنی و استفاده از ابزارهای خشونت در مقابل ساخت سیاسی، نظام سیاسی را به عکس العمل شیشه ای در برابر این جریان سیاسی واخواهد داشت که همین امر، انسداد دموکراسی خواهی این جناح را به وجود خواهد آورد.

رضا رحمتی