پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سریال شبانه دیگری برای سرگرمی


سریال شبانه دیگری برای سرگرمی

رسانه ملی در چند سال اخیر رویکرد تازه ای در خصوص پخش سریال های تلویزیونی پیدا کرده است که این رویکرد با پخش روتین و هر شبی سریال پرمخاطب نرگس در تابستان سال ۸۵ شروع شد

رسانه ملی در چند سال اخیر رویکرد تازه ای در خصوص پخش سریال های تلویزیونی پیدا کرده است که این رویکرد با پخش روتین و هر شبی سریال پرمخاطب نرگس در تابستان سال ۸۵ شروع شد. پخش این سریال مخاطبان فراوانی را به پای صفحه جادویی تلویزیون می کشاند و به دلیل پخش هر شبی و دنباله دار سریال، افراد زیادی پیگیر ماجراهای آن بودند و با توجه به مضمون اجتماعی و تازه آن طیف وسیعی از مخاطبان را با خود همراه کرده بود. بعد از موفقیت سریال نرگس کارگردانان دیگری نیز با رویکردهای گاها مشابه به ساخت سریال های روتین پرداختند که با پخش سریال ترانه مادری ساخته حسین سهیلی زاده روند ساخت و پخش این گونه سریالها تداوم یافت و به دلیل جذب مخاطبان فراوان ساخت این سریالها در بین اهالی تلویزیون و فیلمسازان جایگاه ویژه ای پیدا کرد.

تا آنجا که کارگردان سریال های پرمخاطب و موفق ترانه مادری و دلنوازان باز هم با ساخت سریالی دیگر با نام فاصله ها و پخش آن در شب های تابستان گرمی و حرارت خاصی را در بین تماشاگران تلویزیون ایجاد کرد. به گونه ای که در جامعه شاهد هستیم اقشار مختلف سعی می کنند هر کاری دارند تا شروع سریال فاصله ها آن را به اتمام برسانند و مشتاقانه منتظر شروع سریال می شوند. این سریال توانسته مخاطب را با قصه خود همراه و حتی درگیر کند. داستانی که به عقیده بسیاری از مخاطبان، از خط قرمزهای موجود در جامعه پا را فراتر گذاشته و روابط دختر و پسر را بدون رعایت برخی موانع به تصویر کشانده است و شاید همین موضوع بر جذابیت های این سریال افزوده است چراکه مخاطب شاهد نگاهی نو و متفاوت از زاویه های گوناگون به روابط دختر و پسر است.

البته در سینما و تلویزیون بارها نشان دادن روابط دختر و پسر دستمایه ساخت فیلم و سریال های گوناگون و پخش آن از سینما و شبکه های گوناگون سیما بوده است. ولی عبور از خط قرمزها و نشان دادن بی پروا و بدون سانسور صحبت ها و روابط شخصیت های اصلی سریال مانند سعید و بیتا، داستان این سریال را از موارد تکراری و خسته کننده ساخت این دست سریال ها جدا کرده است.

ناگفته نماند که پخش آهنگ فاصله ها در پایان هر قسمت از این سریال در جذابیت و حتی به جرات می توان گفت جذب مخاطب تاثیر به سزایی داشته و حتی در جامعه هم شاهد موفقیت و بازخوردهای مثبت آهنگ سریال فاصله ها با صدای دلنشین علی لهراسبی هستیم. همه اینها دست به دست هم داده اند تا سریالی موفق و پرمخاطب را در این شبهای گرم تابستان شاهد باشیم. قصه این سریال بر مبنای روابط بین افراد و موقعیت های گوناگون طراحی شده است و همانگونه که تاکنون شاهد بودیم این قصه در دل خود قصه های مختلفی را دنبال می کند که به نظر می رسد در پایان همه به یک موضوع ختم شوند. قصه اول، قصه سعید با پدرش حاج محسن است.

سعید نماینده نسل جوان امروزی، پرشر و شور، سرکش و حتی ساده لوح است و در مقابل حاج محسن مردی از نسل مردان جنگ و انقلا ب و نمایانگر فردی متعهد، مومن و پایبند به اصول اخلا قی است که از لحاظ فکری و اعتقادی با پسرش دچار تناقض های فکری و فرهنگی هستند و نمی توانند افکار و عقاید همدیگر را تحمل کنند. در این میان حاج محسن قصد نزدیکی به فرزند خود را دارد که در این بین ماجراهای زیادی رخ داد که مخاطبان شاهد آن بودند.

قصه دوم مربوط به رابطه حاج محسن با فرهاد شوهر خواهرش است که بیانگر اختلا فات قدیمی میان آن دو است و همین موضوع باعث اختلا ف، کینه و نفرت میان دو طرف شده است. قصه سوم به رابطه لیلا خانم با دختر گمشده اش صبا برمی گردد که در این میان پای حاج محسن نامزد سابق لیلا خانم هم به ماجرا کشیده می شود و در بعضی از قسمت های سریال شاهد هستیم که حاج محسن به قدری در گیر قصه صبا با مادرش می شود که وضع آشفته زندگی خود و پسرانش را از یاد می برد که شاید بتوان بیشترین نقد را به همین مساله وارد دانست که حاج محسن با توجه به مشکلا ت خود و فرزندش چگونه خود را درگیر ماجراهای نامزد سابق خود می کند و با توجه به اخلا ق مداری و حفظ حریم روابط بین جنس های مخالف از سوی حاج محسن چگونه وی با لیلا خانم به پارک می رود چون با توجه به روحیات ارایه شده از حاج محسن در سریال، این کار وی جزو گناهان کبیره است!

حتی ما شاهد هستیم که پا را فراتر گذاشته و همدیگر را محسن و لیلا خطاب می کنند بدون این که در حال حاضر هیچگونه رابطه شرعی با هم داشته باشند و در این بین سعید پسر حاج محسن پی به روابط دوستانه و نزدیک پدرش با نامزد سابقش (لیلا خانم) می برد و فردی مانند سعید که در مورد همین مسایل با پدرش مشکل دارد هیچ گاه به نصایح و دلسوزی های او گوش نمی دهد چرا که پدرش او را از داشتن همین روابط و دوستی های دختر و پسر منع کرده است ولی با کمال تعجب می بیند که پدرش به دنبال نامزد سابق خود می رود بدون این که هیچ گونه توجیهی از نظر سعید برایش داشته باشد.

درست است که نیت حاج محسن خیر و آن هم پیدا کردن صبا دختر لیلا خانم است ولی سعید ظاهر قضیه را می بیند و آن چیزی نیست جز دوستی پدرش با لیلا خانم و شاید به نوعی به خود بگوید پدرم من را از کاری منع می کند که خودش درگیر آن است. در این زاویه قصه و با این دید حاج محسن از دید پسر و هم نسلا ن پسرش دچار سقوط شخصیت شده است. در ادامه سریال قصه چهارم مربوط به رابطه احساسی و عاطفی سعید با بیتا است که این آشنایی در رستوران لیلا خانم رخ داد و در واقع پس از قسمت های اول سریال به تصویرکشیدن روابط سعید و بیتا و کشمکش آنها با حاج محسن محور اصلی سریال را تشکیل داد.

در اینجا مواردی قابل ذکر است: اول اینکه بهاره افشاری بازیگر نقش بیتا با بازی در نقش های منفی به نوعی به ورطه تکرار و کلیشه شدن در این نقش ها افتاده است و مخاطب با دیدن او در نقش های منفی دچار فشار عصبی و ناراحتی فراوان می شود. در مقابل شاهرخ استخری بازیگر خوب و با استعداد نقش سعید هم به نحوی دیگر دچار تکرار نقش های خود شده است. شاهرخ استخری با بازی در سریال فاصله ها در واقع به تکرار نقش بهزاد در سریال دلنوازان که آن را هم حسین سهیلی زاده ساخته بود پرداخته است و اگر یادمان باشد در آن سریال هم که در نقش بهزاد ظاهر شده بود گوش شنوا نداشت و آنجا هم نماینده نسل جوان، مغرور و سرکش بود که در آخر هم به قول معروف سرش به سنگ خورد.

این در حالی است که مخاطبان تلویزیون از دیدن چهره های تکراری بازیگران خصوصا با نقش های مشابه و کلیشه ای دچار دلزدگی می شوند که این امر هم برای کارگردان سریال و هم برای بازیگران آن خطرناک است و شاید باعث ریزش مخاطبان در اثرهای بعدی آنها باشد. البته با این تفاسیری که گفته شد نمی توان به راحتی از بازی خوب و مسلط شاهرخ استخری و بهاره افشاری گذشت ولی اگر این بازیگران در اجرای نقش های خود دچار تکرار شوند و این شیوه خود را ادامه دهند آن گا ه است که دیگر بازی خوب و روان آنها به چشم نمیآید و فقط ما شاهد چهره های تکراری آنها خواهیم بود و نباید به گونه ای باشد که با دیدن نقش های شاهرخ استخری یاد پسران ابله، بی فکر، ساده ودر مقابل، با دیدن نقش و بازی های بهاره افشاری یاد شیطان، آدم های دروغگو و دختران وقیح بیفتیم.

در ادامه روابط سعید و بیتا فیلمنامه دچار نوعی اغراق و بزرگ نمایی در ارایه شخصیت های آن دو شده است به نوعی که سعید را بیش از اندازه ساده، احمق، سبکسر و در مقابل بیتا را دختری جسور، غیرموجه و زرنگ جلوه داده است. چطور می شود که پسری تا اندازه سعید در خواب غفلت و حماقت باشد و از تمام دروغ ها و توجیهات نه چندان قابل باور بیتا به راحتی بگذرد و با توجه به توصیه ها و نصایح افراد گوناگون پیرامونش در رابطه با اخلا ق و رفتارهای بیتا در این مورد شکی هم به خود راه ندهد و اگر هم دچار تردید شود خیلی زود توجیه شود.

به نظر می رسد که در ارایه شخصیت سعید اغراق فراوانی دیده می شود چرا که جوان امروزی تا به این حد هم ساده و به نوعی احمق نیست و کنجکاوانه به قضایای پیرامون خود نگاهی می کند و از طرفی دیگر هم رابطه میان سعید و پدرش هم از نوع دیگر دچار اغراق شده است. چطور می شود که پسری (سعید) حتی با شنیدن حرف های تامل برانگیز پدر خود خصوصا در مورد معشوقه اش دچار تردید نشود و به حرف های پدر با دیدی خصمانه و مشکوک نگاه کند.

در این جا دارد به بازی خوب حسن جوهرچی در نقش فرهاد هم اشاره ای داشت که چگونه وی با شکستن کلیشه ها در نقشی متفاوت و به نوعی منفی ظاهر شده است چرا که اکثر اوقات وی با توجه به فیزیک خاص چهره اش در نقش های مثبت ایفای نقش کرده است ولی این بار در نقشی متفاوت ظاهر شد که انصافا از عهده بازی آن به خوبی برآمده است.

در پایان باز هم قابل ذکر است که سریال فاصله ها در جذب مخاطب موفق عمل کرده است و در مسایلی خط قرمزها را زیر پا گذاشته و بعضی روابط را عریان تر بررسی کرده است که در نوع خود گامی رو به جلو محسوب می شود. یادمان باشد همیشه هیچ چیز کاملی وجود ندارد و بهترین کارها هم با نقصی و اشتباهاتی روبه رو است که منتقدان هم از نگاه های خودشان بر نقد مسایل و موضوعات می پردازند به امید آن که مشکلا ت و کاستی ها در کارهای بعدی اصلا ح شود.

نویسنده : سعیده میرزایی