دوشنبه, ۲۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 10 June, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و پیامدهای اجتماعی آن


جهانی شدن و پیامدهای اجتماعی آن

جهانی شدن یکی از مهم ترین فرایندهای اجتماعی است که عرصه های سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورها را تحت تاثیر قرار می دهد

جهانی شدن یکی از رایج ترین اصطلاحات دو دهه اخیر بوده است. فرایند جهانی شدن تاثیراتی ژرف در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورها دارد. با عنایت به اهمیت این بحث پای صحبت یکی از استادان رشته جامعه شناسی نشسته ایم تا چیستی جهانی شدن، ویژگی ها و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهیم . قسمت اول متن مصاحبه(۱) را با هم می خوانیم:

● برای شروع از اینجا آغاز کنیم که جهانی شدن چیست ؟

برای واژه (Globalization) معادل های فارسی گوناگونی انتخاب شده مثل «جهانی شدن»، «جهان گستری»، «جهانی سازی» و «جهانگیرکردن». از میان همه این معادل ها، «جهانی شدن»رواج بیشتری پیدا کرده. در زمینه جهانی شدن تا به حال تعریف های زیادی ارائه شده كه برای درك ساده تر مطلب بعضی از آنها را بیان می كنیم. ۶۵۱۵۳;نتونی گیدنز جامعه شناس انگلیسی، جهانی شدن را برای تبیین«وابستگی متقابل و فزاینده جامعه جهانی» به كار می برد. دانشمند دیگری به نام «كندا كریسی دیان» جهانی شدن را " تجربه دنیا به مثابه یك مكان واحد و منفرد " تعریف می كند. مرحوم دکتر داریوش اخوان زنجانی به نقل از «رولان رابرتسون» جهانی شدن را " احساس یكی شدن" می داند اما ۶۴۳۴۴;یروز مجتهدزاده كه یكی از استادان معروف ایرانی در لندن هست این فرایند را "جهانی شدن خواست ها و منافع ملی ملت ها" تعریف می كند. در واقع، هر اندیشمندی از دیدگاه رشته تخصصی خودش تعریفی از جهانی شدن ارا۶۵۱۶۳;ه می كند. اقتصاددان ها بیشتر بر وجه اقتصادی جهانی شدن تاكید می كنند؛ متخصصان روابط بین الملل بیشتر بر مفهوم دولت و قدرت تاکید دارند و از این منظر به بررسی اثرات جهانی شدن می پردازند؛ جامعه شناسان بیشتر از منظر اجتماعی و فرهنگی به مقوله جهانی شدن می ۶۴۳۴۴;ردازند. درنهایت، با ذكر ۶۴۳۸۰;ند ویژگی می توان به تعریفی از جهانی شدن دست یافت: جهانی شدن یعنی فشرده شدن زمان و مكان، افزایش ۶۴۳۴۴;یوستگی و همبستگی اجتماعی در سطح جامعه جهانی، ادغام اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی، افزایش اهمیت و نقش شركت های فراملی و كاهش اهمیت مرزهای سیاسی / جغرافیایی. این ها ویژگی هایی است كه در واقع، برای جهانی شدن می شود ذكر كرد. ۶۴۳۴۴;س به طور كلی می توان گفت که جهانی شدن یعنی پیوستگی و در هم تنیدگی فزاینده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی در سطح جهان.

● سابقه تاریخی این بحث به چه زمانی برمی گردد و در واقع، تاریخچه ۶۴۳۴۴;یدایش جهانی شدن ۶۴۳۸۰;یست؟

▪ راجع به تاریخچه ۶۴۳۴۴;یدایش جهانی شدن ۶۴۳۸۰;ند روایت وجود دارد

۱) روایت دین ۶۴۳۴۴;ژوهان

۲) روایت جامعه شناسان و اقتصاد دان ها. دین پژوهان یعنی كسانی كه در عرصه دین تحقیق و تفحص می كنند، معتقدند كه ادیان بزرگ مثل مسیحیت و اسلام از ابتدای شكل گیری شان سودای جهانشمولی داشتند یعنی هدف آنها این بود که همه مردم جهان را به دین خودشان دعوت کنند . یعنی مردم سراسر جهان را به سعادت مورد نظر دین خود دعوت می کنند واز جهنم توصیف شده در این دین ها بر حذر می دارند. مثلا در اسلام مفهوم «امت اسلامی» را داریم که مرز نمی شناسد. یا مبلغان مسیحی در تلاش بودند (و هستند) که دین خود را در تمام نقاط جهان گسترش دهند. این هم نوعی جهانی شدن است .

روایت دوم که جامعه شناسانی مانند گیدنز و پاره ای از اندیشمندان چپ گرای نو را در بر می گیرد معتقدند که از قرن شانزدهم که نطفه های پیدایش سرمایه داری شکل گرفت این نظام اقتصادی، سودای جهانی شدن را داشت. این رویکرد بیشتر اقتصادی است . مارکس معتقد بود که منطق درونی ( Inner Logic ) و نیروی محرکه اصلی ( Prime Mover ) نظام سرمایه داری یعنی کسب سود و انباشت مداوم سرمایه برای سرمایه گذاری مجدد باعث می شود که این نظام اقتصادی جهانی شود. پس اگر بخواهم جمع بندی کنم باید بگویم که بر اساس دیدگاه چپ های نوین، نظام سر مایه داری از آغاز شکل گیری در پی جهانی شدن بوده و منطق درونی و نیروی محرکه این نظام راهی جز جهانی شدن در پیش نداشته است. به عنوان مثال، کارل مارکس در کتاب مانیفست (۱۸۴۸ ) می گوید: «بورژواری با پیشرفت پرشتاب تمام ابزارهای تولید وبا تسهیل بی اندازه وسایل ارتباطی، تمام ملت ها وحتی نامتمدن ترین آنها را جذب تمدن می کند...تمام ملت ها را مجبور می کند از بیم نابودی، شیوه تولید بورژوازی را بپذیرند... خلاصه جهانی مطابق نقشه خویش می آفریند.» این بحث ابزار تولید یا وسایل ارتباطی که مارکس مطرح می کند ما الان شاهد تاثیرات آن هستیم. مثلا اینترنت و شبکه های جهانی ماهواره نمودهای عینی جهانی شدن هستند یا در بحث اقتصادیش ما می بینیم که چین عضو سازمان تجارت جهانی شده یعنی آن اقتصاد سوسیالیستی وکمونیستی خودش را رها کرده و اقتصاد بازار آزاد را پذیرفته که مبتنی بر رقابت است. یعنی تحلیل مارکس که بیش از صد سال پیش می گفت اقتصاد سرمایه داری روزی دیوارهای چین را در می نوردد، درست از آب در آمده. البته این بدان معنی نیست که تمام تحلیل های مارکس درست بوده. پس روایتی که معتقد است جهانی شدن ریشه در نظام سرمایه داری دارد تا حدود زیادی الان عینیت پیداکرده. انقلاب اطلاعات و ارتباطات (Information and Communication Technologies) یا (ICT) که گفتم نمودش در اینترنت و ماهواره است، به نظام سرمایه داری کمک کرده تا سریع تر جهانی شود.

● به نظر شما جهانی شدن یک فرایند است یا پروژه؟

بر اساس رویکرد اقتصادی ای که در بالا عرض کردم، جهانی شدن یک فرایند است که در طول صد ها سال به تدریج شکل گرفته تا بدین پایه رسیده. و باید این نکته را هم بگویم که هنوز در آغاز راهیم. البته عده ای هم هستند که جهانی شدن را یک پروژه می دانند که ساخته دست استعمار است. من منکر نقش قابل توجه استعمار غرب در سرنوشت تیره و تار بشر نیستم. اما بیشتر تمایل دارم که جهانی شدن را فرایندی بدانم که ممکن است هر کشوری به اندازه توان خودش تلاش کند آن را پروژه بندی کند.

● در مورد پیامدهای جهانی شدن چه چیزهایی را می شود بیان کرد؟

قبل از اینکه به بحث پیامد ها بپردازیم باید یک روایت سوم را هم مطرح کنم. عده ای معتقدند جهانی شدن ریشه در نظام سرمایه داری ندارد بلکه انقلابی که در فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی رخ داده باعث جهانی شدن شده وهیچ ربطی به نظام سرمایه داری ندارد.

● به نظرشما این تحلیل مقبول تر نیست ؟

این در واقع جبرگرایی فناورانه هست. من ضمن تصدیق نقش مهم فناوری فکر می کنم که فناوری در بستر های فرهنگی، اجتماعی قابل درک هست و اصالت را به فناوری نمی دهم. در همین ارتباط باید بگویم که فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی را در قالب بستر های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن درک می کنم. در واقع، ابزار تولید و نقش تسهیل کنندگی وسایل ارتباطی در دل نظام اجتماعی قابل درک هست.

● اگر بخواهیم به صورت کلی در مورد پیامدهای جهانی شدن حرف بزنیم چه می شود گفت؟ پیامد های کلی جهانی شدن؟

بله به نظرم در ابتدا حتما یک چیز کلی بوده که بعد جزء جزء شده و مسائل مربوط به هر حوزه به صورت ریز بیان شده ودر واقع تقسیم بندی بعدا اتفاق افتاده ودر حوزه های مختلف جای گرفته !

این طبقه بندی که ما می کنیم در حقیقت برای این است که هر متخصصی از دیدگاه تخصصصی خودش بهتر بتواند عواقب یا پیامدهای جهانی شدن را بررسی کند به عنوان مثال جامعه شناسان در جنبه های اجتماعی / فرهنگی توانمندی بیشتری دارند تا پیامدهای جهانی شدن را بررسی کنند؛ کسانی که متخصص علوم سیاسی،روابط بین الملل یا حقوق بین الملل هستند، بیش از دیگران می توانند تحلیل کنند که پیامدهای جهانی شدن در رشته تخصصی خودشان چیست. مثلا دولت موضوع علوم سیاسی است. یا بر اساس نظر کسی که متخصص روابط بین الملل یا علوم سیاسی است دو تا رویکرد کلی وجود دارد: رویکرد ایده آلیستی و رویکرد رئالیستی . رئالیست ها معتقدند که دولت کانون اعمال قدرت است و هم چنان ساز وکارهای خودش را حفظ خواهد کرد. کارکردهایی مثل ایجاد امنیت در جامعه ، دفاع از شهروندان در مقابل جرم و جنایت ، برقراری نظم اجتماعی، دفاع از میهن در مقابل دشمن مشترک و خیلی ساز و کارهای دیگر. دولت تنها مرجع مشروعی است که انحصار اعمال زور را در دست خودش دارد و این وظیفه و پاره ای از ابعاد قدرت دولت باقی می مانند و دولت هیچ وقت از بین نمی رود اما ایده آلیست ها معتقدند که با فرایند جهانی شدن ممکن است روزی بساط دولت بر چیده شود. همچنان که ما می بینیم بسیاری از ساز و کارهایی که قبلا دولت ها ایفا می کردند الان از دست آن ها خارج شده. یک نمونه جالب آن را اگر مثال بزنم همین بحث فدراسیون فوتبال ایران است که بخاطر اینکه یک سری تغییر و تحولات فیفا را انجام ندادند (به عنوان مثال رئیس سازمان تربیت بدنی رئیس فدراسیون فوتبال را برکنار کرد) فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) هم گفت که دولت ها حق دخالت در امور فدراسیون ها را ندارند چون آن ها به عنوان NGO ها شناخته می شوند یعنی مردمی هستند. یعنی با وجود این که دولت ایران به فدراسیون فوتبال بودجه می دهد، با این حال، اقتدار کامل بر این فدراسیون ندارد و در عصر جهانی شدن این سازمان های بین المللی هستند که بخش هایی از وظایف دولت ها را از آن ها می گیرند و در واقع، اقتدار دولت ها را کاهش می دهند.

علی علی آبادی

(۱) متن کامل این مصاحبه برای اولین بار در فصل نامه ندای پژوهش (شماره سوم – زمستان ۸۵) دانشگاه پیام نور مرکز ورامین منتشر شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.