شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
نزدیک ترین به تقوا
تاریخ، به یاد دارد و به یادگار گذارده که علی(ع) هنگامیکه مسئولیت اداره بیت المال را به عمار بن یاسر و ابوالهیثم بن التیهان واگذار کرد، به آنان، کتباً ابلاغ کرد که عربی، قریشی، انصاری، عجمیو تمام کسانی که جزء حوزه اسلام هستند، از هر قبیله و نژادی که باشند، همه و همه، با هم برابر و مساویند.
سهل بن حنیف، غلام سیاهی را به محضر آن حضرت آورد، گفت: به این، چه اندازه میدهی؟ علی(ع) به سهل فرمود: تو، خود، چه اندازه گرفته ای؟ پاسخ داد: ۳دینار مطابق آنچه دیگران گرفتهاند. امام فرمود: غلام او را نیز همانند خودش، سه دینار بدهید.
علی(ع) خود و خاندان خود را بر دیگر مسلمانان برتری نداد. وقتی خواهر مکرمه اش، ام هانی، به خدمت او رفت، حضرت دستور داد که۲۰ درهم به وی بپردازند.ام هانی بازگشت و از کنیزک عجمیخود پرسید: عطای علی(ع) به تو، چه اندازه بود؟.
او پاسخ داد:۲۰ درهم.ام هانی ، بهعنوان اعتراض از این مساوات، به نزد برادر بازگشت. امام(ع) فرمود: باز گرد! خدای تو را رحمت کند! ما، در کتاب خدا، برتری و رجحانی برای اسماعیل بر اسحاق نیافتیم.
آری، او، خود فرمود: لأسوینَّ بین الأسود و الأحمر. برادرش عقیل برخاست، گفت: آیا من را با یکی از سیاهان مدینه مساوی قرار میدهی؟ امام به عقیل فرمود: بنشین! خدای تو را رحمت کند! آیا جز تو، کسی نبود سخن گوید؟ تو، چه رجحانی بر دیگران داری؟ رجحان، فقط در سابقه و تقواست که آن هم با پول، قابل مقابله و معاوضه نیست.
امام دادگران، به حق، معتقد است که عدل و داد، اهم ضروریات، بلکه نظام بخش زندگانی افراد و جامعه است. او اگر خلافت را پذیرفت، جز احیای عدالت دادگری و بسط قسط و عدل و احقاق حقوق و اقامه حدود و حمایت از مظلومان و مستضعفان و مقابله با طغیانگران و زورگویان، هدف و مقصدی نداشت.
علی(ع) در این باره میگوید: إنَّ فی العدل سعهٔ و مَنْ ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق. حرکت کردن و نفس کشیدن، تنها، در چارچوب عدل و داد میسور است، تا هم آزادیها و اختیارات انسانی، محفوظ و پایدار بماند و هم نظام قوانین و مقررات شخصی و جمعی مردم رعایت شود.آن کس که از محدوده عدل، احساس تنگی کند و نتواند خود را با اصول عدالت تطبیق دهد، بداند که تنگنای ظلم و جور، شدیدتر و خفقان آورتر است.
این بینش علوی، شاید از بینش بسیار کسان، متفاوت و متمایز است؛ چرا که دیگران، گشایش و رفاه را در عدم التزام کامل به قانون و گشاده طلبی و نفع پرستی و سودجویی میبینند و قانون و عدالت را موجب ضیق و تنگنا، لکن علی(ع) کاملاً، مخالف این میاندیشد. او، هیچ گاه، افراد را، جدای از جامعه و حقوق آن نمینگرد و دنیا را جز بهعنوان گذرگاهی جهت رسیدن به زندگانی ابدی و پایدار نمیبیند.
او چنین است که خود میگوید: چگونه ظلم و ستم بر دگران را روا بدارم، به خاطر موجودی ضعیف که با سرعت به سوی کهنگی و فرسودگی پیش میرود، اما قرنها و زمانهای طولانی و مدتهای مدید، در اعماق خاک تیره قبر، باقی میماند و به سر میبرد؟
رسیدهترین میوه عدالت، تقواست. تقوا، عدالت میآفریند و عدالت، تقوا را به ارمغان میآورد. و این سخن، صحیح و دور از گزافه گویی است؛ چرا که اولاً تصور آن ، موجب تصدیق آن است و ثانیاً، خداوند در کتاب خود فرمود: «عدل بورزید که به تقوا نزدیکتر است.» رهبر عدالت و راستی، علی(ع) نیز در گفتار خود چنین آورده: قد ألزم نَفْسَهُ العدلَ فکان أوّلَ عَدْلِه ِنَفْی الهوی عن نفسه.
این سخن علوی، اگرچه پیرامون عالِمان الهی بوده، لکن بدیهی است که اختصاص به آنان ندارد، بلکه هر که میخواهد به حلیه عدل و داد آراسته شود و این جامه را بر تن کند، باید هوا و هوسهای گوناگون را از خود دور کند؛ زیرا لازمه عدل، در بسیاری از جاها، نفی هوا و هوس و احیاناً دفع ترجیح خود بر دیگران است. پس، نه کسی با داشتن تقوا به معنی واقعی و صحیح، بدون عدالت میماند و نه کسی بدون عدالت، میتواند متقی باشد.
علی(ع) با بینش الهی خود، اجرای عدالت در جامعه را موجب ثبات و آرامش و باعث سعادت میداند: العدلُ سبیلُ الاستقرار و السعادهٔ، از اینرو، لهذا هنگامیکه به او گفتند: به گذشته کاری نداشته باش و اجرای عدالت را از هم اکنون آغاز کن،پاسخ داد: الحق قدیم لایبطله شیءٌ. اگر عدل، خوب است ـ که هست ـ چرا گذشته را فراموش کرده یا نادیده بگیریم و چرا آن را در محور عدالت نیاورده، سایه راستی و درستی را بر آن نیفکنیم؟ اصلاح گذشتهها و ترمیم خرابیها و اعاده حیثیتها و اقامه کژیها و افشای نارواییها، جزء اصلی عدالت و یکی از دو پایه اساسی عدالت اجتماعی در حکومت علوی است.
در قاموس سیاسی علی(ع) هرچند عدالت، رکن رکین سیاست او است اما وی، هرگز عدالت را بهعنوان ابزاری در سیاست خود به کار نگرفت و از آن استفاده ابزاری نکرد؛ زیرا گذشته از آنکه عدل و راستی، نمیتواند با سیاسی کاری، به معنای متداول آن، اجرا شود، اصولاً، در منطق علوی، هدف، وسیله را توجیه نمیکند و سیاست «الغایهٔ تبرّر الواسطه» جایگاهی ندارد.
عدالت امیر مؤمنان(ع) ترکیبی است از تقوا و رعایت محرومان و تقویت مستضعفان. بسیارند کسانی که با رسیدن به قدرت و امکانات، خویشاوندان و کسان و نزدیکان خود را به سمتها و مناصب مختلف میگذارند و دلیل ـ یا بهتر بگوییم، بهانه و توجیه ـ خود را بر این اقدام، این گونه مطرح میکنند که اطمینان به خویشاوندان، بیشتر از اطمینان به دیگران است و اینان، وفادارتر از دیگران هستند. اما حاکم اسلامیو خلیفه مسلمانان این گونه نیست.
او، نه تنها اقوام و نزدیکان خود را بهعنوان اینکه خویشاوندان او هستند، به سِمت و منصبی نمیگمارد، بلکه ترجیح آنان را بر دیگران هم روا نمیدارد.
فاطمه هاشمی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت چین سیستان و بلوچستان انتخابات امیرعبداللهیان شورای نگهبان حسن روحانی مجلس شورای اسلامی حجاب دولت سیزدهم مجلس نیکا شاکرمی
سیل ایران هواشناسی تهران شهرداری تهران باران سازمان هواشناسی آتش سوزی یسنا فضای مجازی پلیس زلزله
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا مسکن تورم بانک مرکزی قیمت دلار حقوق بازنشستگان بازار خودرو دلار ارز ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی سوئد مهران غفوریان رضا عطاران بی بی سی تلویزیون صداوسیما موسیقی سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه اسرائیل فلسطین روسیه آمریکا ترکیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس
پرسپولیس فوتبال استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام تراکتور بازی لیگ قهرمانان اروپا
آیفون اینستاگرام اپل ناسا گوگل صاعقه تلفن همراه عکاسی کولر
کبد چرب فشار خون گرما