جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چگونه فیلسوف شویم


چگونه فیلسوف شویم

فلاسفه به ندرت به لباس پوشیدن اهمیت می دهند لباس می تواند منبع لذت زیباشناختی باشد و تعدادی از فلاسفه به شدت مخالف لذت هستند

● چه لباسی بپوشیم؟

فلاسفه به ندرت به لباس پوشیدن اهمیت می‌دهند. لباس می‌تواند منبع لذت زیباشناختی باشد و تعدادی از فلاسفه به شدت مخالف لذت هستند. انتخاب برخی لباس‌ها با روح فلسفی جور در نمی‌آید. فلسفه، اساسا ضد‌اقتدارگرایی است یا حداقل، فلسفه به قدرت عقل، جدل و شهود اذعان دارد. اقسام تردید‌آمیز اقتدار اعم از جمعیت، مذهب و دولت که به اطاعت کورکورانه گرایش دارند با تلاش‌های فلسفی در تضادند. جالب توجه است که بسیاری از فلاسفه از سقراط تا آبلار و از آبلار تا راسل با اقتدار دنیوی مشکل داشتند. یکی از چیزهای جذاب در مورد رژیم‌های اقتدارگرا، علاقه شدید آنها به یونیفرم و لباس یکدست پوشیدن است؛ از پیراهن قهوه‌ای فاشیست‌ها گرفته تا قبای بنفش اسقف‌ها. رژیم‌های اقتدار‌گرا جذابیت بت‌واره‌ای به خیاطی وکلاهدوزی داشتند. بعضی یونیفرم‏ها، مانند پیراهن چسبان فوتبالیست‌ها، برای آسان‌کردن وظیفه‌شان در بازی در نظر گرفته شده است. همه موارد به کنار، اگر وسوسه شدید که پوشش ظاهری‏تان را تغییر دهید و یونیفرم یا لباس یکدست بپوشید، یا بدتر از آن، دیگران را نیز به این کار تحمیل کنید، در این صورت بهتر است در اعتبار فلسفی خود تجدیدنظر کنید.

● چه چیزی بخوریم؟

فلاسفه مانند افراد دیگر، همه انواع خوراکی‌ها را می‌خورند، اما گرایش بیشتری نسبت به گیاه‌خواری دارند، حداقل این امر در مورد فلاسفه انگلیسی‌زبان معاصر دیده می‌شود. گیاه‌خواری به طور گسترده تحت‌تاثیر پیتر سینگر بوده است. سینگر بسیاری از فلاسفه را متقاعد کرده است که گوشت‌خواری به هرحال از نظر اخلاقی اشتباه است. او خوردن گوشت را که منبع پروتئین و لذت است، انکار نمی‌کند، اما به گمان او ارزش حیوانات بیش از منفعت گوشت‌خواری است. نفعی که ما در گوشت‌خواری به دست می‌آوریم به قیمت درد و رنج حیوانات است و این از نظر او قابل قبول نیست.

● چه چیزی بنوشیم؟

هر چیزی که دوست دارید. اما رک بگوییم فلاسفه قهوه را در میان دیگر چیزها ترجیح می‌دهند. جان بیگلو، فیلسوف استرالیایی معتقد است: در کافئین حقیقت هست. مسلما در قهوه خوب عصاره شناختی من به جریان می‌افتد.

● چه کتابی بخوانیم؟

برای فیلسوف خوب بودن، شما نیازمند مطالعه تعداد زیادی کتاب فلسفی هستید. آندره اریکسون تخمین زده است که یک متخصص در بیشتر رشته‌ها برای متخصص‌شدن، باید حدود ۱۰هزار ساعت تمرین کند تا به یک متخصص نابغه تبدیل شود. در فلسفه، تمرین (اما نه به معنای خستگی مفرط) شامل ارتباط متقابل با اذهان فلسفی بزرگ است و بهترین راه برای انجام آن- برای بسیاری از فیلسوفان تنها راه- خواندن کتاب‌هایشان است. گاهی اوقات آنچه باید بدانید در یک کتاب کسل‌کننده دفن شده است، در چنین موردی شما باید دندان‌هایتان را به هم بفشرید و کتاب را بجوید. بیشتر اوقات بهتر و مفیدتر است که مثل یک کلاغ عمل کنید. فصل‌هایی را بخوانید که توجه‌تان را جلب کرده است. اگر یک کتاب فلسفی بی‌ربط و کسل‌کننده بود یا خیلی خوب نبود، آن را کنار بگذارید و کتاب بهتری برای خواندن پیدا کنید. در طول ۲۰سال گذشته، دیکشنری‌های فلسفی، کتاب‌های راهنما و همراه، به طرز قابل‌توجهی زیاد شده است. این دیکشنری‌ها هم مفید و هم سرگرم‌کننده هستند. سه دیکشنری مورد علاقه من دیکشنری فلسفه آکسفورد، دیکشنری فلسفه بلک‌ول و دیکشنری فلسفه آنلاین استنفورد است. لذت ببرید.

● به چه چیزی فکر کنیم؟

هنگامی که دانشجوی لیسانس بودم، به من گفته شد که فلسفه با حقیقت، زیبایی و امر نیک مرتبط است. این تعریف اکنون بسیار محدود‌کننده است. همه علوم طبیعی و اجتماعی نیز درست مثل هنر، ادبیات، سیاست، تاریخ و امور جاری، زمین باروری را برای فلسفه فراهم می‌کنند؛ در اینجا من به فهرست برخی از افراد منتخب خود از مطالعات اخیرم اشاره می‌کنم: کیم استرلنی در کتابش با عنوان «تفکر در جهانی خصمانه» از تعامل با زیست‌تعاملی و علم شناختی صحبت می‌کند، سوزان هرلی در مقاله‌اش از ریشه‌های رفتار خشن، تقلید، خشونت رسانه و آزادی بیان صحبت می‌کند، مارتا نوسبام در کتابش با عنوان «عدالت شاعرانه» توجه‌ها را به وظیفه هنجاری ادبیات جلب می‌کند و جاناتان گلور در کتابش با عنوان «بشریت»، تاریخ اخلاقی جذابی را از قرن بیستم ارایه می‌دهد.

● چطور در مورد یک مساله فکر کنیم؟

در فلسفه شما می‌توانید هر نظری را که دوست دارید، داشته باشید تا زمانی که بتوانید با استدلالی محکم از آن دفاع کنید. دیوید لوییس در کتاب «درباره کثرت جهان‌ها»(۱۹۸۶) به نحو درخشانی به دفاع از این دیدگاه پرداخت که این جهان تنها یکی از جهان‏های ابدی است. پل چرچلند هم به دفاع از این دیدگاه پرداخت که به عکس دیدگاه رایج و فهم مشترک آدمیان، هیچ‌کس به هیچ چیز نه اعتقاد دارد و نه میل، زیرا چیزی به نام اعتقاد و میل وجود ندارد.

● صحبت کردن در مورد یک مساله

تی جیندر‌سینگ، نوازنده فوق‌العاده گروه کرنرشاپ توصیه می‌کند با دوستان و دشمنان‌مان صحبت کنیم، چرا که هر دو قلب‌مان را جوان نگه می‌دارند. صحبت از فلسفه در میان دوستان و دشمنان روشی خوب برای جوان ماندن است. افلاطون کل زندگی‌اش را این‌گونه گذراند. (ظاهرا او از کشتی‌گرفتن هم خوشش می‌آمد.) استدلال‌ها - نتیجه‌گیری عقلانی از مقدمات- نقشی محوری در فلسفه دارند. معنای دیگر استدلال نیز- مبادله دقیق ایده‌ها، چه شفاهی و چه کتبی- درمیان فیلسوفان معمول است. تبادل نظر، کانون به دست آوردن حقیقت است و افرادی که از حقیقت خجالت می‌کشند، می‌خواهند از استدلال طفره بروند. بنابراین آماده گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده باشید. گفت‌وگو، شما را نمی‌کشد و در پیشرفت فهم شما موثر است.

● خوش اخلاق باشیم

لذت ببرید. جری فودر فیلسوف بزرگ آمریکایی، که جوک گفتن در مطبوعات را دوست دارد، یک‌بار به همین دلیل متهم شد که فلسفه را جدی نمی‌گیرد. وی در پاسخ به این اتهام گفت: «فلسفه را جدی می‌گیرد، خودش را جدی نمی‌گیرد.» دقیقا.

● زندگی و مرگ

اگر فلسفه به ما کمک نمی‌کرد که بدون خیانت به ارزش‌هایمان، زندگی کنیم و بی‌واهمه بمیریم، برایمان نفعی نداشت. برای مثال دیوژن، سقراط و ولتر، سازش برسر ارزش‌هایشان را انکار می‌کردند. گفته می‌شود اسکندر مقدونی قاتل و جنگ افروز از دیوژن می‌پرسد که اگر کمک می‌خواهد به او کمک کند. دیوژن که در حال گرفتن حمام آفتاب بود، این‌گونه پاسخ او را می‌دهد: «از جلو آفتاب برو کنار.» بسیاری از فلاسفه بدون ترس مردند. نمونه باستانی آن سقراط است که با خونسردی و بعد از یک بحث فلسفی، جام شوکران را سر کشید. در میان فلاسفه مدرن هم می‌توان از متانت دیوید هیوم در هنگام مرگ نام برد که موجب خشم بدگویان کلیسایی شد. من هر روز علیه مصالحه و سازش مبارزه می‌کنم، اما در این آزمایش موفق نمی‌شوم. فلسفه را امتحان کن.

منبع: philosophy now

یان راونسکرافت، ترجمه: تانیا تجلی