دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

از کمک تا ترحم


از کمک تا ترحم

شاید هیچ رفتاری مثل ترحم نتواند یک معلول را براحتی از اطرافیانش دلخور و ناامید کند؛ این که عده‌ای از سر دلسوزی‌های ناآگاهانه به کمک فرد معلولی می‌روند که در آن لحظه، نیازی …

شاید هیچ رفتاری مثل ترحم نتواند یک معلول را براحتی از اطرافیانش دلخور و ناامید کند؛ این که عده‌ای از سر دلسوزی‌های ناآگاهانه به کمک فرد معلولی می‌روند که در آن لحظه، نیازی به کمک اطرافیانش ندارد، حکایتی از یک رفتار ترحم‌گونه است.

مثلا گاه دیده شده است وقتی فرد نابینایی براحتی توانایی پوشیدن لباسش را دارد، اما افراد مختلفی برای کمک کردن به آن فرد نابینا او را محاصره می‌کنند؛ در صورتی که چنین رفتارهای ترحم گونه‌ای تنها موجب آزار آن فرد توان‌یاب می‌شود.

جالب آن که مطابق گفته‌های کارشناسان، حداقل ۵۰ درصد از معلولان ایرانی شغلی برای امرار معاش ندارند، اما در این شرایط می‌بینیم، هم دولت و هم بسیاری از کارفرمایان، رغبتی برای به‌کارگیری افراد معلول ندارند.

یعنی معلولان در وضعیتی قرار گرفته‌اند که در شرایطی که به کمک‌های واقعی و حقیقی نیاز دارند، معمولا خبری از این کمک‌ها نیست، اما برای اموراتی که خودشان براحتی از پس رفع و رجوع آن بر می‌آیند، پیشنهاد کمک‌های ترحم گونه از سوی بسیاری از افراد را دریافت می‌کنند.

رفتارهای ترحم‌‌گونه، جز القای حس منفی به معلولان و برهم زدن آرامش روانی آنان، تاثیر دیگری نخواهد داشت و جالب آن که معلولان بسرعت فرق بین ترحم و کمک را درک می‌کنند. وقتی جنس کمک‌های افراد به معلولان​ از مسیر انسانی و منطقی گذر نکند و تنها از روی دلسوزی‌های لحظه‌ای باشد، نتیجه اش بروز رفتارهای ترحمی می‌شود. علاوه بر این،‌ باید به خاطر داشت ​ اغلب معلولان در صورتی که واقعا نیاز به کمک فرد دیگری داشته باشند، از دیگران کمک می‌گیرند، در غیر این صورت نیاز به کمک کردن اجباری به آنان نیست. به طور مثال، هیچ دلیلی ندارد وقتی یک فرد معلول براحتی می‌تواند غذای خود را بخورد، به او پیشنهاد کمک شود، اما وقتی مثلا برای تهیه کفش طبی خود به کمک‌های واقعی دیگران نیاز دارد، آن موقع خبری از کمک‌های مالی دولت و اطرافیان نباشد.

به بیان دیگر، هرگاه جنس کمک کردن به معلولان، تنها از سر دل سوختن، منقلب شدن و ضعیف انگاشتن معلولان باشد، جنس آن کمک‌های کوچک و بزرگ، خود به خود رنگ و بوی ترحم می‌گیرد؛‌ همچنین نباید از خاطر برد که برخی معلولان از توانایی‌های بسیار بالاتری نسبت به سایر اطرافیان خود برخوردار هستند و به همین دلیل نیز ملاک قرار دادن وضعیت جسمی معلولان نمی‌تواند معیار درستی برای سنجش توانایی‌های آنان باشد.

به هر حال،‌ معلول ایرانی در شرایطی قرار گرفته است که به دلیل در اختیار نداشتن حقوق اولیه‌اش، رفته رفته به سمت شهروند درجه دوم حرکت می‌کند و در این اوضاع و احوال، آن امری که می‌تواند معلولان را به استیفای حقوقشان نایل کند، مجموعه‌ای از کمک‌های هدفمند، علمی و حساب شده از سوی مسئولان و مردم است، در غیر این صورت با ترحم با معلولان نمی‌توان انتظار معجزه‌ای در بهبود اوضاع توان‌یابان ایرانی داشت.